جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
فرجام گریزناپذیر "بیدادگری"

تاريخ انتشار : 6/15/2011

امام علی سلام الله علیه+عدالت+ظلم+ستم+بیداد+ولایت مطلقۀ فقیه+اعوان+یاران+چرخش

مصطفی رهبر
رفتار عادلانۀ حاکمان همواره یکی از دغدغه های شهروندان جوامع بشری بوده است. هریک از جوامع بشری نیز به حسب درجۀ بهره مندی ِ از دانش سیاست واندیشمندان حوزۀ فلسفۀ سیاسی، بگونه ای در تحقق این آرزو کوشیده اند. هدف اساسی  پیامبران واولیای الهی نیز تحقق عدالت در میان مردمان ورفتار عادلانۀ حاکمان با شهروندانشان بوده است.

شهریاران بواسطۀ دادگری وعدالت شان ستوده می شدند وحتی فرمانروایان بیدادگر نیز می کوشیدند که بهنگام نگارش تاریخ، داد از دادگری وستیز با بیداد وبیدادگری سردهند. ارباب قدرت حتی اگر بواسطۀ راههای نامشروع سلطه را به چنگ می آوردند، ودر زمامداری از هیچ ابزاری برای از میان بردن مخالفان دریغ نمی ورزیدند، اما در میان شهروندان به عدالت وداد رفتار می نمودند، لقب "عادل" و"دادگر" و"وکیل الرعایا" و... می یافتند وامروز نیز که ما آن تاریخ را به قضاوت می نشینیم، آگاهانه یا ناخودآگاه آنچنان عدالتی را می ستاییم وطرف بر آن اعمال مجرمانه می بندیم!
ویژگی عهود گذشته، فردی بودن عدالت واز بالا به پایین بودن آن بود، بدین معنی که رعایا وشهروندان را باید اقبال یار می بود تا سلطانی دادگر را برآنان مسلط نماید وبراریکۀ قدرت بنشاند، تا شاید ازآن عدالت منشود، محظوظ وبهره مند شوند. در آن ادوار، آن را که چنین خصلتی بود، شایستۀ فرمانروایی وحکمرانی قلمداد می شد وملک ومملکتش ثبات ودوام می یافت.

سلاطین غالباً یا با رعایای خود عادل بودند واز این رهگذر تلاش می کردند که ثبات ملک ومملکت خویش را تثبیت نمایند، ویا با اختصاصی کردن حقوق ومزایا برای گروهی در حقیقت حاشیۀ امنی از اطرافیان برای خود می ساختند تا بواسطۀ آنان قدرت را تثبیت وتدوام بخشند. حاکمان به سبب اقتدارگرا بودن ساختار حکومت غالباً به تشکیل حلقۀ خاص برای تثبیت قدرت روی خوش نشان می دادند، تا به رفتار عادلانه با شهروندان مملکت.
حلقۀ یاران واعوان به مثابۀ ایجاد حاشیه ای امن برای سلطان وتثبیت حکومت وقدرت وی بشمار می آمد، وهم این حلقه بود که سلطان را در تحقق اقتدار خویش بر رعایا توانا ومقتدر می ساخت. این حلقۀ اعوان بود، که بسته به بافت فکری واجتماعی خود یا سلطان را به عدل بر رعیت ویا به ظلم بر آنان سوق می داد. این ارباب قدرت می کوشید تا با نوعی از تقسیم عادلانۀ قدرت در میان خود وحلقۀ اعوان، که لاجرم در اغلب موارد با ستم بر رعیت همراه می گشت، به ثبات قدرت سیاسی خود کمک کند. دراین شیوه، کشور به لحاظ سیاسی به دو گروه دسته بندی می شد، دستۀ حاکمان ودستۀ محکومان. حاکمان بواسطۀ حلقۀ برساخته برگرداگرد خویش، خود را بی نیاز از محکومان می شمردند. تدوام وبقای ملک به میزان وفاداری وچگونگی ادارۀ این حلقۀ "اعوان" بستگی داشت.
اما دراین میان پیامبران واولیای برحق الهی، شیوۀ نوینی از فرمانروایی را پیش روی بشر گذاردند. شیوه ای که درآن عدالت با رعیت واقامۀ عدل درمیان آنان اصل بود، واساساً هدف زمینی حکومت برای رساندن رعایا به سعادت جاودانه، در اقامۀ داد در میان آنان تعریف می شد. اولیای الهی بواسطۀ علم الهی به درستی این نقطۀ ضعف حکومتهای سراسر تاریخ بشری را دریافته بودند وهمواره بر دادگستری در میان مردمان به عنوان رکن رکین ثبات وتداوم مشروع قدرت می نگریستند.مولای متقیان امیرالمؤمنین سلام الله علیه دراین باره می فرمایند: "آنکس که در فرمانروایی اش عدالت بورزد، از اعوانش بی نیاز می گردد." ( غررالحکم : 8669) همین دادگری بود، که آن یهودی را برآن داشت تا خطاب به مولای متقیان که در زمان حکومت وفرمانروایی در زیر درختی آسوده بود، بگوید: "آنچنان عدالت ورزیدی که اکنون اینگونه آسوده ای."
نگاهی به وضعیت جاری کشورهایی چون ما که غالباً از بیماری مزمن ظلم وبی عدالتی بر شهروندان رنج می برند واز زدوبندهای سیاسی برای ثبات بخشی به قدرت بهره می برند، نمایانگر فاصله ای کهشکانی است که میان تعالیم وآموزه های اولیای الهی وآنچه امروز در حکومت به ظاهر مذهبی می گذرد، وجود دارد. علاوه برآن دقت در تحولات ودگرگونی های مکرر سلاطین نوظهور در دوران پس از استقرار ولایت مطلقۀ فقیه در کشورمان، حاکی از آنست که اینان نیز برخلاف ادعای مسلمانی، شیوۀ پادشاهان گذشته را در بسط قدرت مطلقۀ خویش وتثبیت آن بکار بسته اند. تشکیل طبقه وقشری از اعوان ویاران ، بخوانید باند، وگماردن آنان در رأس امور، در حقیقت شیوه ای بوده است که ولی فقیه آنرا بر دادگستری در میان مردمان وشهروندان کشورش ترجیح داده و از آن در راستای تثبیت قدرت خود سود برده است.
همین دوری از آموزه های والای مذهبی است، که امروز نابسامانی های این چنینی، وخیانتهای یاران دیروزی را دامن گیر حاکمیت نموده ودائماً ولی فقیه را به تغییر وچرخش های بنیادین در پیوندهای سیاسی خود، واداشته است. این طبقه "اعوان" و"یاران" تا هنگامی به ولی فقیه وفادار می مانند که عرصه را برای قبضۀ کامل قدرت از سوی خود گشاده نیابند، بمحض آنکه کوچکترین روزنه ای دراین راستا گشوده شود، ناگاه این حلقه، نقاب از چهره می اندازند ورویارویی آغاز می شود. ولی فقیه، سلطان، که نه در میان مردم ستمدیده پایگاهی اجتماعی دارد ونه در میان هم پیمانان دیروز، ناچار حلقۀ دیگری از یاران برمی سازد وتلاش می کند این بار از راه اینان، سلطۀ خویش را تداوم بخشد وبهمین ترتیب این سلسله ادامه می یابد...!
تکیه براین پیوندها وهم پیمانان سیاسی است که در حاکم حس بی نیازی از مردم وشهروندان را پدید می آورد، قدرت چون تیغی در دست زنگی مست می شود، واساساً "عدالت ودادگری" بعنوان یگانه راه مشروع تثبیت قدرت وثبات مملکت، قربانی می شود.

دراین شرایطی پیش بینی آیندۀ چنین رژیمی چندان دشوار نیست. پس لرزه های ناشی از شکاف در رده های بالای حکومت سرعت دهنده وگسترش دهندۀ اعتراضاتِ مردم به ستوه آمده از ظلم وبیداد می شود ودر نهایت وعدۀ الهی در بخش دنیایی آن محقق می شود که فرمود: "وسیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبوا ".وآنانکه که ستم كرده ‏اند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت.( الشعراء : 227) تا درآخرت نیز اینان به سزای اعمال خویش برسند!

برچسبها: امام علی سلام الله علیه+عدالت+ظلم+ستم+بیداد+ولایت مطلقۀ فقیه+اعوان+یاران+چرخش



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.