جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
این آن حکومتی نبود که ما می خواستیم!‎

تاريخ انتشار : 9/21/2014



مهران محمدی

ویژۀ رسام؛

 جمهوری اسلامی برای حفظ مشروعیت و مقبولیت خود باید همواره با شعارهای دهان پر کن و پر طمطراق  مردم را با خود همراه سازد مردمی که با شعارهای اولیه انقلاب توسط رهبرانش قیام نموده و شاه را سرنگون کردند، شعارهایی  که همگی حاکی از وضع اقتصادی و رفاهی مطلوب می داد.

حاکمان جمهوری اسلامی از معافیت پول آب و برق و اتوبوس و چیزهایی از این دست عبور کرده و وعده زندگی همراه با معنویت را هم سر می دادند اما گذر زمان و عدم تحقق این شعارها صدای ملتی را که باید شعار وحدت سر می دادند را بلند کرد و خواستار بازگشت و اجرای شعارهای اولیه انقلابشان را شدند.

اماهر چه فریادها بیشتر می شد  آنچه بیشتر به جایی نمی رسید فریاد بود وضعیت بد اقتصادی کار را به جایی رسانده بود که تورم بالای 40 درصد برای مردم و افزایش قیمتها بصورت لحظه به لحظه  به امری سر گرم کننده تبدیل شده بود آمارهای دیگر نیز سرنوشتی بهتر از آمار اقتصادی نداشت  افزایش آمار طلاق , آمار اعتیاد ,آمار فحشاء و خودکشی وضعیت بسیار بدی را برای جامعه با صطلاح اسلامی به تصویر می کشید سخنان آیت الله خمینی سینه به سینه نقل می شد آنجایی که می گفت:

"... باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد نمی خواهندمملکت اصلاح شود اگر راست می گویند برای بیکاران کار پیدا کنند این جوان  بعد از بیست سال تحصیل کار می خواهد فردا که فارغ التحصیل می شود سر گردان است اگر معاشش فراهم نشود نمی تواند دین خود را حفظ کند شما خیال می کنید آن دزدی که شبها از دیوار با آن همه مخاطرات بالا می رود و یا زنی که عفت خود را می فروشد تقصیر دارد؟ وضع معیشت بد است که این همه جنایات و مفاسد که شب و روز در روزنامه ها می خوانید بوجود می آورد."(21/1/43 در دیدار با طلاب و دانشجویان)
سالها از این سخنان و اعتراضات مردمی گذشت و آیت الله خمینی با کوله باری از قولهای اجرا نشده از میان ما رفت اما وضعیت جانشین او یعنی آقای علی خامنه ای در تحقق شعارهای اولیه انقلاب اگر بدتر از ایشان نبود یقینا بهتر نبوده است .
فشارهای سیاسی داخلی و خارجی و اصرار بر داشتن فناوری اتمی و حمایت رهبری از یک شخصیت گمنام و قدرت طلب به نام احمدی نژاد کار را به آنجا رساند که حلقه تنگ اقتصادی کشورهای اروپایی و آمریکا ما را به سوی شعب ابی طالب سوق داد تا باور کنیم که جمهوری اسلامی بناست ملتش را فدای مصالح گروه اندک حاکمانش کند.
کشمکش قدرت زر و زور و تزویر تا آنجا بالا گرفت که برخی انسانهای آزاده و علمای راستین همچون فقیه عالیقدر آیت الله منتظری در 13 رجب سال 1376طی سخنانی لب به افشاگری علیه و ضعیت ناعادلانه رهبری زد و جام تلخ اسارت را برای سالها سر کشید.
در همین راستا عالمی روشن ضمیر و شجاع یعنی   آیت الله سید جلال الدین طاهری اصفهانی نیز نامه ای را به مناسبت سالگرد 18 تیر روز حمله وحشیانه گروههای فشاربا نام مستعارانصا حزب الله با پشتیبانی نیروی انتظامی به کوی دانشگاه نوشت و با اینکه شورای عالی امنیت ملی انتشار این نامه را توسط روزنامه ها ممنوع اعلام کرده بود اما این نامه در سطح گسترده منتشر شد.
نامه آیت الله طاهری که سراسر سوز و گداز و رنج و درد و شکوائیه و رنجنامه ای بود خطاب به دولتمردان و حاکمان جمهوری اسلامی و نیز برائت نامه ای بود جهت استحضار به ملتی که وی  سالها  نمایندگی ولایتش را در استان پهناوری چون استان اصفهان را با خود به همراه داشت و انتشار همین نامه منجر به بر کناری وی از امامت جمعه و نمایندگی  ولی فقیه و سپس عدم حضور تا پایان دوره نمایندگیش در مجلس خبرگان رهبری شد .آیت الله طاهری در گوشه هایی از این رنجنامه پس از سالها سکوت و تظاهر به وضعیت مناسب جمهوری اسلامی می نویسد :
"... از دیر باز تا کنون می خواستم مطالبی را بطور اختصار به ملت شریف و سر افراز تقدیم کنم اما غرض از نوشتن این اوراق هرگز نخواستم و نمی خواهم ملت شریف و صبور را مایوس  ونا امید کنم اما هرگز نمی توانم چشمم را بر واقعیات ملموس و حقایق محسوس ببندم و شاهد درد و رنج طاقت فرسای مردم باشم ؛ مردمی که گلهای فضیلت را پایمال می بینند و افول ارزشها و زوال معنویتها را می نگرند .... جمهوری اسلامی با وعده حکومت عدل علی علیه السلام استقرار یافت تاملت به نوایی و کشور به جایی برسد و ملت به سامان نمیرسد مگر به فرمود رسول خدا (ص) دو صنف اصلاح شوند اول علماء و دانشمندان دینی و دوم حاکمان!
انقلاب یعنی تامین و تضمین خواسته های ملت که مع الاسف امروز واقعیت غیر از اینهاست مصلحت کشور به عدالت است و آزادی که در این سالها هر دو را به مسلخ و مقتل می بینم. هنگامیکه از وعده های و قول و قرارهای اول انقلاب یاد می آورم همچون بید بر سر ایمان خود میلرزم
از اینکه می شنوم تعدادی از آقا زادگان و از ما بهتران که بعضا خرقه پوش ودستار بند هم هستند در سبقت از سرمایه و ثروت کشور در راه اهداف خود با یکدیگر رقابت گذاشته اند و اموال مردم را به غارت می برند و بیت المال مسلمین را از خود و کشور را ملک طلق و ثروت موروثی خویش می پندارند و عرق شرم می ریزم.
آیا این بود آنچه را با مستضعفین پیمان بستیم؟ تکلیف این همه کاستی و ناراستی و قصور و فقر و فاقه عصیان و نقصان و تکاثر و تفاخر وزر اندوزی و مردم سوزی و تبعیض چیست؟تا کی برای مردم تکراری سخن بگوییم و مرتب کنفرانس و جلسه و میتینگ برگزار کنیم و از قوت لایموت ملت دردمند و محتاج و مستمند لقمه سفره های اشرافی و طاغوتی خود گردانیم و از جیب ملت نجیب به اطرافیان و نور چشمی ها حاتم بخشی کنیم و هزینه های سفر های سیاسی و خاقانی و قا آنی و تبلیغاتی و بی خاصیت خود را بر مردم محروم تحمیل کنیم؟
اکنون که شاه و آمریکا در این کشور تسلط ندارند که مضایق و معایب و مشکلات را متوجه آنها بدانیم چرا به انتقادات دلسوزانه گوش نمی دهند ؟
مصیبت عظمای دین گریزی و سر خوردگی و بیکاری و تورم و گرانی و شکاف جهنمی فقر و غنا و فاصله عمیق و روز افزون طبقاتی و رکورد ئ سقوط در آمد ملی و اقتصاد بیمار و فساد اداری و ضعف شدید مدیریتی و نقص فزاینده ساختار سیاسی کشور و اختلاس و ارتشاء و اعتیاد و عدم چاره اندیشی کارآمد تبعات وجیع و فجیعی دارد که همچون سیل بنیان برانداز پشت سد ایستاده و هر لحظه کیان کشور و حیات ملت را تهدید می کند .
لاف زدن و گزاف گفتن و تزویر نمودن و حریم خصوصی افراد را شکستن و تصفیه حساب خصوصی و سیاسی نمودنو از جمعیت های خیابانی سان دیدن , تاکنون نتوانسته از حجم انبوه مشکلات و معضلات بکاهد .
عدم تعهد به قانون و حضور نهادهای غیر مرئی نامسئول , باندهای مافیایی و خلع ید مجلس و وجود اهرمهای مطلقه نامتناهی و مادام العمر نامحدود و قدرتهای باد آورده روئین تن غیر پاسخگو و سیاستگزاریهای خارجی بعضا ناموفق و بنیادهای مرئی و بنگاههای نامرئیغیر اقتصادی و تجاری و اسکله های غیر دولتی نامتعارف و رانت خواری و یغما گری و فراریدادن مغزها و بگیر و ببندها و حصر و حبس های نامالوف و باب شدن چنگیزی ومردم ستیزیو قانون گریزی و ایزوله کردن ارباب فکر و اندیشه و اسیر کردن منتقدان و ذبح نامطبوع مطبوعات و حبس نامشروع اصحاب نشریات و نظارت جناحی ناصواب و نامعقول استصوابی و دادگاه نامقبول روحانیت و فلج کردن دولت و بافت نامطلوب شورای مصلحت و مردم را هیچ انگاشتن و بر شیپور قدرت دمیدن و کشور را به بال باد گذاشتن , سرانجامی نامیمون دارد که از نکبت و شقوت آن به خدا پناه می برم.
آنانکه بر شتر چموش قدرت سوارند و در میدان سیاست دو اسبه می تازند و از نردبان مقدسات بالا و اعتقادات مردم بالا می روند و گرد آسیاب ریاست می چرخند و مویدشان عده ای چماق بدست و فرقه ای کفن پوش که دندان تمساح خشونت را تند و تیز می کنند و می خواهند عجوزه تند خویی و عفریته زشت روی خشونت را به نکاح دین در آورند.  
رجاله ها و فاشیستهایی که معجونی از جهل و جنونند و بند نافشان به مراکز ثقل قدرت متصل است و مطلق العنان و افسار گسیخته اند که هیچ قانونی آنها را تعقیب نمی کند هم فقیه و هم فیلسوف و هم داروغه و هم حاکم و هم مفتی و هم قاضی هستند  شعبان بی مخ های وحشت که با هتاکی و سفاکی ننگ عنیف کوی دانشگاه آفریدند و با تهاجم حیوانی مرتع دانشگاه را چریدند  همان عمله های استبداد و چماقداران قدم به مزد نامهذب مجنون باطل اندیش و ظالم کیش که چهره بین المللی نظام را ملکوک و وجهه اسلامی انقلاب را مهتوک نمودند .
من در این سراشیبی عمر می پرسم حصر فقیهی وزین و مجاهدی نستوه و مرجعی مبارز که ثانی اثنین انقلاب و از اساطین نظام و اوتاد حوزه و اعاظم فقه و افاخم کشور است یعنی آیت الله منتظری با کدام عقل و نقل و آیه و حدیث و عرف و شرع و سیاست قابل توجیه است؟
عزت و حرمت و عظمت حریم مرجعیت معظم شیعه حتی در سیاه ترین حکومت و فرعونی ترین رژیم نیز استوار و پایدار و بر قرار بوده است."
(سید جلال الدین طاهری اصفهانی  17/3/1381)
این رنجنامه از سوی کسی به افکار عمومی نشان داده شده که سالهای زیادی را در تبعید و زندان رژم پهلوی بسر برده وفرزند عزیزش در راه دفاع از وطن ملکوتی شده اما حقایق جامعه چیزی نیست که بشود با مصلحت اندیشی های  من در آوردی از آن گذشت ؛ انقلابی که شعار اصلیش استقلال ,آزادی , جمهوری اسلامی بود با این آمارهای وحشتناک طلاق و فقر و فحشا و خودکشی ما را یاد همان روایت پیامبر اکرم می اندازد که فرمود : دو دسته هستند که اگر اصلاح شوند امت من اصلاح می شود و اگر فاسد شود جامعه اسلامی فاسد می شود و آن دو دسته علمای دین و حاکمان  و حکمفرمایانند ! و نباید فراموش کرد که خداوند با حاکمان این سرزمین هیچ عقد اخوت و برادری نبسته و به هیچکدامشان هم ضمانتنامه دوام انقلاب را نداده است که همانا معصوم فرمود الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم. حکومت با کفر باقی می ماند اما با ظلم هرگز !

* مقالات ومصاحبه های مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.