جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
پاسخ به سؤالات يک بسيجی درباره مرجعيت شيعه - قسمت اول

تاريخ انتشار : 10/14/2014



سيد محمد موسوی

ویژۀ رسام؛

روزهای گذشته در شبکه های اجتماعی، شخصی ناشناس با طرح يازده سؤال از محضر آيت الله العظمی سيد صادق حسينی شيرازی دام ظله، به زعم خود تلاش کرده تا با  پيش داوری و زير سؤال بردن مرجعيت شيعه، شبهاتی را مطرح نماید.

گرچه آيه ی شريفه (واذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما) و به قول سعدی (جواب ابلهان خاموشی است) مقتضی اين بود که اين نوشته و سؤالها را ناديده انگارم، لکن از باب آيه ی شريفه ی (قالوا معذرة إلی ربکم ولعلّهم ينتهون) که اگر اين نويسنده فريفته شده او را احتمالاً از خواب غفلت بيدار کنم و اگر غرض ورزی دارد اتمام حجت بر او و امثالش باشد، لذا درصدد شدم که خود پاسخ به اين نوشته دهم.

اولاً: نويسنده ظاهراً اهل علم و طلبه نيست، سطح پايين نوشته اش دال بر اين مطلب است لذا سعی می کنم که سطح جواب ها را پايين آورده تا شايد متوجه بعضی از نکات شود، زيرا در مثل است که (چون سر و کار تو با کودک افتاد * هم زبان کودکی بايد گشاد).

ثانياً: طلبه جوان در بخشی از نامه خود نوشته (اگر کسی مجتهد باشد صرف اجتهاد دليل بر درستی مبانی و رفتار او نيست).

البته اين مطلب درست است زيرا به غير امام معصوم کسی ايمن از خطا و اشتباه نيست. آيت الله خمينی بعد از فتح خرمشهر که صدام خواهان صلح شد جنگ را شش سال ادامه داد بعد از شش سال جام زهر را سر کشيد و صلح را پذيرفت اما هزينه ی اين اشتباه شهادت صدها هزار جوان شيعه و معلوليت صدها هزار جانباز.

در نمونه ای دیگر، آقای خامنه ای که خود در بيست سال گذشته از هواداران شديد تحديد نسل بود و حدود دويست روايت پيامبر صلی الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام را ناديده گرفت و توجهی به اخطار و زنگ خطر مراجع و علماء مانند آيت الله العظمی سيد محمد شيرازی قدس سره نکرد.

در اين مدت شيعيان با تحديد نسل جمعيتشان کم و سنيان با تکثير نسل جمعيت خود را دو برابر نموده بعد از بيست سال ايشان احساس خطر نمود زيرا کشور به تدريج در درازمدت تبديل به کشور سنی خواهد شد، و چون سنيان ولايت فقيهی نيستند در آن وقت سفره ی ولايت فقيه در کشوری که اکثريتش سنی است برچيده خواهد شد، لذا با اقرار به اشتباه خواهان تکثير نسل شيعيان شد!! البته اگر احساس خطر بر منصب نبود هيچگاه اقرار به اشتباه نمی کرد. حال بگذريم از اينکه خود آيت الله خمينی در اواخر حيات اجتهاد آقای خامنه ای را نفی نموده بود هنگامی که در خطبه ی نماز جمعه اعلام کرد که اگر سلمان رشدی توبه نمايد توبه ی او پذيرفته می شود، که آيت الله خمينی با شدت در نامه ای که صدا و سيما پخش نمود گفته ی آقای خامنه ای را رد کرد و گفت که شما که در مسائل فقه متخصص نيستيد حق نداريد در اين زمينه اظهار نظر کنيد.

ثالثاً: مجتهدان معصوم نيستند لکن اگر مجتهد جامع الشرائطی با کاوش در ادله ی فقهی به نظری رسيد کسی حق ندارد بر ايشان اعتراض کند يا با او برخورد امنيتی کند و حديث شريف امام حسن عسکری عليه السلام (الراد عليهم کالراد علينا) دال بر همين مطلب است. حال يک شخص غير اهل علم چگونه به خود اجازه ی توهين به مرجعيت شيعه که دارای ميليونها پيرو و مقلد در سراسر جهان دارد را داده؟!! اين خود نتيجه ی بی بصيرتی و تربيت سوء تماميت خواهان است.

رابعاً: پاسخ به سؤالها

سؤال اول: مبنا و دليل شما برای لعن و برائت علنی چيست؟

جواب1: روايات فراوان پيامبر صلی الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام از جمله روايت شريفه ی صحيحه السند در کافی شريف، ج2، ص375 از پيامبر صلی الله عليه وآله: (اذا رأيتم أهل الريب والبدع من بعدي فأظهروا البراءة منهم واکثروا من سبهم) يعنی: اگر اهل شک و بدعت بعد از من را ديديد برائت از آنان را علنی کنيد و زياد به آنانان ناسزا بگوئيد.

جواب2: حال ما از شما سؤال می کنيم که مبنای شما از برائت علنی از مشرکين در مکه (که باعث چهارصد شهيد از حجاج ايرانی شد) چيست؟ مبنای شما از برائت علنی از آمريکا و غرب چيست؟ نه آمريکا بدتر از غاصبين خلافت است و نه سنيان قويتر از آمريکا و غرب. چرا در وقتی که مصالح سياسی اقتضا کرده برائت علنی از اينها داريد با اينکه از اصول دين نيست، اما برائت از غاصبين که از اصول دين است نبايد علنی شود؟! چرا يک بام و دو هوا.  

سؤال دوم: چه اصراری داريد که حتماً چهره ی تشيع با لعن و برائت و قمه و امثال اينها نشان داده شود.

جواب1: لعن و برائت از غاصبين دستور پيامبر صلی الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام، ما هر دستور خدا و پيامبر را علنی انجام می دهيم چون خوب است، کار بدی را انجام نمی دهيم که بخواهيم بپوشانيم. اما قمه زنی مستحب است و مشهور فقها حکم بر جواز آن داده اند، حتی فقهای بزرگ معاصر چون آيات عظام: وحيد خراسانی، قمی، حکيم، روحانی، بشير نجفی، فياض، صافی و.. و هميشه در شهرهای شيعه به شکل علنی انجام می شد، اولين کسی که قمه زنی را ممنوع کرد رضاشاه بود، ما از علنی انجام دادن چيزی که فقهای بزرگ شيعه آن را جايز يا مستحب می دانند باکی نداريم و از کسی خجالت نمی کشيم، هيچگاه طالب رضايت کفار و وهابيان نيستيم تا برای خشنودی آنان کار مستحب يا جايزی را ترک کنيم زيرا رضايت آنان ممکن نيست خدا می فرمايد: «ولن ترضی عنک اليهود ولا النصاری حتی تتبع ملتهم) هيچگاه يهود و مسيحيان از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پيرو آنان باشيد.

جواب2: شما چه اصرار داريد که چهره تشيع را با فحش و ناسزا به آمريکا و غرب نشان دهيد، اين شعارهای شما ايران و شيعيان را يک مشت فحاش و بی منطق جلوه داده است، هر جوابی که اينجا داديد در برائت و لعن از غاصبين هم بدهيد.  

سؤال سوم:  دقيقاً فايده اين کار چيست؟

جواب1: از پيامبر صلی الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام بپرسيد که در روايات فراوان امر به برائت علنی کرده اند.

جواب2: فايده شعار مرگ بر آمريکا و برائت از مشرکين در مکه چيست؟ هر جوابی که داديد برای سؤال خود نيز همان جواب را بدهيد.  

سؤال چهارم: چه اصرار داريد که حتماً اين حرفها از شبکه های وابسته به شما و مستقر در آمريکا و انگليس و کشورهای غربی صادر شود؟

جواب1: شبکه های طرفداران آيت الله العظمی شيرازی غالباً در کربلا (شبکه مرجعيت 1و2و3، شبکه امام حسين 1و2و3، شبکه ابوالفضل، شبکه الانوار) يا در لبنان (شبکه الزهراء، شبکه المهدی) يا در کويت و يا در عربستان و بحرين. اما اينکه اعتقادات در شبکه ها بيان شود چون معتقد به درست بودن و صحت آن هستند.

جواب2: شبکه پرس تی وی متعلق به ايران از لندن پخش می شود! چرا؟ آيت الله خمينی از دولت استعمارگر فرانسه انقلاب را رهبری می کرد! چرا؟ هر جوابی که اينجا داديد پاسخ سؤال خود را هم بدهيد.  

سؤال پنجم: چه اصراری داريد که تو پخش مبانی شما از شبکه هايتان حتماً انديشه و اصل ولايت فقيه زير سؤال برود؟

جواب1: اين مطلب کاملاً دروغ است، در اين شبکات اصلاً بحث ولايت فقيه نشده است، يک نمونه بياوريد؟!! که نمی توانيد بياوريد. جواب2: شما را آنقدر خام کرده اند که (ولايت فقيه) را مانند اصول دين می پنداريد، مسئله ولايت فقيه يک مسئله ی فقهی است که بين فقها در آن اختلاف است، بزرگانی چون شيخ الفقهاء والمجتهدی شيخ مرتضی انصاری که کتابهايش محور درسی تمام حوزه های علمی است، اثبات ولايت مطلقه ی فقيه را امری ناممکن و محال دانسته است (رجوع کنيد به کتاب مکاسب بحث ولايت فقيه)، شما چگونه يک فرع فقهی محل اختلاف فقها را از ولايت حضرت اميرمؤمنان بالاتر می دانيد که شعار مرگ بر ضد ولايت فقيه را علناً سر می دهيد اما به علنی گفتن مرگ بر ضد ولايت علی بن ابی طالب عليه السلام اعتراض می کنيد؟!!


* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.