جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
وهن دين؛ شعاری بی محتوا

تاريخ انتشار : 10/25/2014



علی نیک پی
ویژۀ رسام
 
 چندی قبل فرزند يکی از مراجع که به زبان عربی ايراد نموده بود را شنيدم، موضوع سخنرانی کاوش و تحقيق فقهی راجع به شعار (وهن دين) بود، که آيا اين شعار می تواند مستند حکم شرعی باشد يا خير؟ چون سخنرانی مفيد و جالب بود لذا درصدد ترجمه ی آن بر آمدم، و مقاله حاضر ترجمه ی آن سخنرانی با کمی دخل و تصرف است، که خدمت شما تقديم می گردد:
مدتهای اخير شعار وهن دين مطرح است، و کسانی که ضد شعائر حسينی و خاصه قمه زنی هستند اين شعار را سر می دهند، و با اين شعار اين شعائر را تحريم کرده، بلکه منع قانونی نموده و برخورد امنيتی می کنند.
البته معلوم است که تحريم يعنی نسبت دادن حکم حرمت به خدای متعال، و اين نسبت دادن اگر بی پايه و اساس باشد از گناهان کبيره است که خدای متعال می فرمايد: «الله اذن لکم ام علی الله تفترون» آيا خدا به شما اجازه داده يا اينکه به خدا افترا می بنديد. فقهای عظام کل عمر خود را صرف تحقيق و بررسی در آيات و روايات و گفتار فقهای ديگر می کنند و از عقل خود مايه می گذارند تا ابتدا ادله ی احکام را کشف نمايند که اين مهم در علم اصول فقه متحقق می شود، و سپس با کمک علم فقه و رجال و علومی ديگر مصاديق آن ادله را در موضوعات مختلف تطبيق نمايند، و سپس با کشف حکم خدا فتوا صادر نمايند، که حکم خدا چنين است، و اگر دليل معتبری نيافتند بر اساس اصالت برائت و اصالت اباحه حکم به حليت آن شيء می کنند.
حال ببينيم آيا شعار (وهن دين) چيزی است که ممکن است مستند حکم شرع باشد که تحريم را به خدا نسبت دهيم، يا اينکه اين شعار تو خالی است و هيچ دليلی بر مستند بودن حکم شرع به اين شعار نداريم.
بايد بگوييم که مراد از کلمه (وهن دين) پنج احتمال دارد، که هيچ کدام از اين احتمالات مستند حکم خدا نمی تواند باشد.
احتمال اول: وهن خود دين، بمعنی اينکه دين ضعيف يا نابود شود!! اين احتمال کاملاً باطل است و خلاف قرآن و احاديث متواتر، خدای متعال می فرمايد: «وکلمة الله هي العليا»، پيامبر می فرمايد: «الاسلام يعلو ولا يصلی عليه» لذا دين خدا هميشه اعلی و قوی بوده است و هيچ چيزی باعث ضعف دين خدا نمی شود.
احتمال دوم: مراد وهن مسلمين باشد، که البته مسلمانان گاهی ضعيف و گاهی قوی هستند!! بايد عرض کنيم که ضعف مسلمين سببش عمل نکردن مسلمانان به احکام خدای متعال است، خدا می گويد: «ومن اعرض عن ذکری فان له معيشه ضنکاً» هرکس که از ذکر خدا روی گرداند دارای زندگی سختی خواهد شد، لذا عمل کردن به احکام خدا و تطبيق شعائر خود سبب قوت مسلمين است، زيرا منشأ ضعف مسلمين ترک احکام خدا است نه تطبيق آن، عمل به واجبات چون اجرای حدود، يا عمل کردن به مستحبات چون شعائر حسينی، يا عمل کردن به مباحات هيچ کدام باعث ضعف نيست، آنچه باعث ضعف است پشت پا زدن به احکام خدا و پشت سر انداختن آن احکام است.
احتمال سوم: مراد از وهن مسخره کردن باشد، بايد بگوييم که پر واضح است که مسخره کردن هيچگاه باعث حرمت حلالی نمی شود چه برسد به مستحب يا واجب، تمامی پيامبران مورد مسخره ی کفار بودند، خدا می فرمايد: «يا حسرة علی العباد ما يأتيهم من رسول الا کانوا به يستهزؤون» حسرت باد بر بندگانی که هر فرستاده ی خدا که می آمد او را مورد استهزاء قرار می دادند، در آيه ی ديگر خدا می فرمايد: «ان الذين اجرموا کانوا من الذين آمنوا يضحکون» که البته دلالت دارد که اگر روزی کفار ما را مسخره نکردند بايد در ايمان و دين خود شک کنيم، خدا می فرمايد: «ولن ترضی عنک اليهود ولا النصاری حتی تتبع ملتهم» هيچگاه يهوديان و مسيحيان از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پيرو ملتشان شوی، حال اگر روزی آنها از ما راضی شدند بايد بدانيم که خلافکار شده ايم، پس اصلاً نبايد دنبال جلب رضايت آنان باشيم.
احتمال چهارم: مراد از وهن تشنيع باشد، يعنی اينکه کار ما را زشت و شنيع پندارند، حال ما سؤال می کنيم که آيا تشنيع آنان باعث حرام شدن حلالی می شود؟ جواب اين است که آنها بسياری از احکام مسلّم اسلام را شنيع می دانند، و با اينحال اين احکام تغيير نمی کند برای نمونه چند مورد را ذکر می کنيم: 1
. حدود شرعی، قطع دست دزد، سنگ سار زانی محصن و... اينها از نظر جهان غرب بسيار شنيع و زشت است، و اگر موردی تطبيق شود داد و هوار آنان به آسمان بر می خيزد، اما حکم خدا با تشنيع آنان اصلاً تغيير نمی کند، آيا بايد برای خشنودی آنان احکام حدود را تعطيل کنيم؟!! خوب اگر تعطيل کرديم نصّ آيات قرآن را چه کنيم؟ آنان اسلام را دين توحش می پندارند و قرآن کريم را سبب آن توحش، حال برای خوش آمد گوئی آنان نص قرآن را چه کنيم؟ تحريف کنيم!! نخوانيم!! ترجمه نکنيم!! 2. حقوق زن از اهم مسائل در غرب است، غربيها حجاب را از مصاديق توحش و ستم به زنان حساب می کنند، خوب حجاب را چه کنيم؟ حال اگر حجاب را منع کرديم چون وهن دين است آيه ی حجاب را چه کنيم؟! آيه ی «فاضربوهن» را چه کنيم، که اکنون هرگاه که غربيها بخواهند به اسلام حمله کنند اين آيه را ذکر می کنند که اسلام و قرآن زدن زنان را مشروع جلوه داده است!، ارث زنان را چه کنيم که به نص قرآن نصف ارث مرد است! ديه ی زن را چه کنيم که نصف دين زن است، تشنيع غربيها بر اين مسائل بسيار بسيار زيادتر است از تشنيع بر شعائر حسينی!! اگر تشنيع آنها ملاک برای دست برداشتن از احکام خدا نمی تواند باشد خود اين دليل است که تشنيع اصلاً ملاک بر تحريم حلال هم نمی تواند باشد. 3. جهاد از احکام مسلم اسلام است، آنها جهاد بر عليه اسرائيل را کار تروريستی تلقی کرده و مسلمانان را به تروريست بودن، و اسلام و قرآن را پايه گذار ترور و تروريست حساب می کنند و چقدر در رسانه هايشان تشنيع نموده، حال جهاد را چه کنيم؟ آيا لغوش کنيم، اگر لغوش کرديم آيات جهاد ـ که صدها آيه است ـ را چه کنيم؟!! 4. اسلام اجازه ی ارتداد را نمی دهد و اگر کسی مرتد شد قتلش واجب، همسرش از او جدا، اموالش بين ورثه اش تقسيم می گردد، خود همين مسأله چه جنجالی بر عليه اسلام در غرب راه انداخته، حال برای اينکه تشنيع بر عليه ما نکنند اين احکام خدا را تعطيل کنيم؟!! خلاصه اين است که تمدن اسلامی با تمدن غربی اختلاف جوهری دارد و غربيان خيلی از احکام خدا را شنيع حساب می کنند، با اين حال خدای متعال هيچ تعارف ندارد و حق و حقيقت را بيان کرده چه در قرآن و چه در سنت پيامبر صلی الله عليه وآله و ائمه ی اطهار عليهم السلام، خود اين دليل است که اين کفار نه ارزش دارند و نه تشنيع آنان ارزش دارد که به خاطر آن حلالی حرام شود. احتمال پنجم: اينکه مراد از وهن اين باشد که کفار از اسلام زده شوند و همين مانع داخل شدن آنان در اسلام شود. بايد بگوييم که ما تا به حال نشنيديم و نديديم که شعائر حسينی مانع داخل شدن مردم به اسلام باشد. چيزی که مانع داخل شدن بسياری از کفار به اسلام است، تبليغات ضعيف مسلمانان است، شبهات کفار در حدود شرعی، در حقوق زن، در آزادی عقيده، در جهاد و... بايد پاسخ داده شود، آن هم با زبانی که آنان بفهمند. تبليغ نکردن صحيح يا کم کاری باعث بقای بسياری از کفار بر دينشان شده است، نه شعائر اسلام يا شعائر حسينی، اگر کافری فلسفه ی رمی جمرات را نمی داند بايد برای او تبليغ و توضيح داد نه اينکه رمی جمرات را تعطيل کنيم، که در حالت تبليغ نکردن تعطيل کردن احکام فايده ای نخواهد داشت، اگر کافری فلسفه ی بلوغ دختر در نه سالگی را نمی داند بايد فلسفه اش را روشن کرد نه اينکه حکم خدا را تعطيل کنيم، همچنين اگر کافری فلسفه ی شعائر حسينی را نداند علاج به توضيح و تبليغ است نه منع و تعطيل. در ضمن بايد تذکر بدهيم که مانع اهم داخل شدن کفار در اسلام عقب ماندگی مسلمانان است که از نظر سياسی و اقتصادی و فرهنگی و ... از غربيان عقب هستند، آن هم به سبب حکومت های مستبد و خودکامه و تنبلی و تن پروری بسياری از مسلمين و اعراضشان از احکام خدا. با اين بيان مختصر روشن شد که (وهن دين) طبل تو خالی و شعاری است که اصلاً نمی تواند مستند حکم خدا باشد. در خاتمه ذکر چند مطلب لازم است: 1. اگر وهابيان در سايتهای خود عکسهای قمه زنی را می گذارند و با قمه زنی شيعيان را معرفی می کنند، اين هيچ سببی برای منع قمه زنی نخواهد بود زيرا اين وهابيان نه تنها به قمه زنی اشکال دارند و تشنيع می کنند، بلکه زنجيرزنی، سينه زنی، گريه و... را نيز شنيع دانسته و در رسانه هايشان به همه ی اين شعائر خورده می گيرند و مسخره می کنند، که البته بيشتر اشکال آنان در موضوعاتی چون ازدواج موقت، زيارت قبور ائمه، سجده ی بر مهر و... بگذريم از اشکالات سياسی. يک وهابی چه ارزشی دارد که گفته ی او و مسخره او برای ما با ارزش باشد که شعائر خود را ترک کنيم؟!!
2. آقای خمينی خود فقيه بود، و لذا هيچگاه مسأله ی وهن دين را مطرح نکرد، زيرا می دانست که اين مستند برای احکام خدا نيست، هيچگاه قمه زنی را تحريم نکرد و هيچ فتوايی در تحريم ندارد، چون فقيه بود و می دانست که نه وهن و نه ضرر و نه بدعت و نه خرافه و نه عنوان ثانوی ديگر بر قمه زنی منطبق نيست، تنها فتوای ايشان اين است که قمه زنی فعلاً صلاح نيست، اگر حرام می دانست که با کسی تعارف نداشت و می گفت حرام است، گفت (صلاح نيست) اين عبارت در مورد حرام به کار گرفته نمی شود، بلکه به نقلی چون سالهای اول انقلاب سالهای آشوب و فتنه گران بود آوردن سلاح در اماکن عمومی را صلاح ندانست، سال اول هيئت کربلائی های قم از بيت ايشان مجوز قمه زنی را گرفتند مشروط بر اينکه با قمه خارج نشوند، در سالهای آخر حيات ايشان چون امنيت مستقر شده بود دسته های عزای قمه زنی و خاصه هيئتهای کربلائی و نجفی از مسئولان امنيتی مجوز می گرفتند و در خيابانها علناً با قمه خارج می شدند.
3. با اين بيان معلوم می شود که چرا فقهای بزرگ شيعه چون آيات عظام وحيد خراسانی، سيد صادق روحانی، سيد محمد سعيد حکيم، سيد صادق شيرازی، سيد تقی قمی، شيخ بشير نجفی، شيخ لطف الله صافی و ... فتوای به جواز قمه زنی می دهند، با اينکه اينان مطلع به احوال شرق و غرب هستند و نمايندگان آنان در سرتاسر جهان حضور دارند و گزارشهای مختلف به آنان می رسد، و با وجود فشار زياد بر آنان تحريم کنند و يا لااقل سکوت کنند با اين حال تصريح به جواز داده بلکه برخی قاتل به استحباب يا وجوب کفائی قمه زنی شده اند.
4. اين از نظر کبرای کلی (وهن دين) که ثابت کرديم که اين شعار اصلاً نمی تواند مستند حکم خدا باشد، و اما از نظر صغری بايد بگوييم که از مختلف مبلغين در غرب سؤال کرديم که آيا يک مورد داشتيد که کسی بر اسلام يا تشيع اشکال بگيرد که شما قمه می زنيد؟! حتی يک مورد هم شنيده نشده، بلکه غالب اشکالها بر حدود و حقوق زن و آزادی عقيده و... است.
البته مخالفين شعائر حسينی چنان جو سازی کرده اند که برخی خيال کرده اند که قمه زنی و بقيه ی شعائر حسينی وهن است، در حاليکه اين مخالفان نه تنها ضد قمه زنی هستند بلکه ضد زنجير زنی، سينه زنی، علمات و هرچه شعائر حسينی است، که البته فعلاً جرئت ابراز مخالفت را ندارند، لذا قمه زنی چون سدّی شده است که اگر بشکند، اين مخالفين به زنجير زنی و بقيه شعائر نيز اشکال وهن را خواهند کرد.
5. علی رغم اين همه مخالفت ها و تبليغات سوء و برخوردهای امنيتی، قمه زنی در بيست سال اخير جهشی داشته و خصوصاً در کربلا و نجف است که ده ها هزار نفر از بعد از نماز صبح تا حدود ظهر در حرم شريف سيدالشهدا عليه السلام و حضرت ابوالفضل عليه السلام و در جوار حرم اميرمؤمنان عليه السلام قمه می زنند و روز به روز بر جمعيت آنان اضافه می شود، در ايران اگر هم منع نموده اند و برخورد امنيتی می کنند اما در خانه ها و اماکن خاص چندين برابر شده است، زيرا خدا نور سيدالشهدا را روز به روز بيشتر می کند، و خود اين مخالفتها نتيجه ی برعکس داده و مزيد عزاداران را سبب شده است.
6. کسانيکه قمه زنی را وهن دين می دانند پاسخ گويند که چرا رضاشاه قمه زنی را منع کرد، او که دشمن دين بود، اگر قمه زنی وهن دين بود می بايد به ترويج آن مشغول شود نه منع آن!! صدام ضد شيعه بود و از هيچ چيزی که بر عليه تشيع بود فروگذاری نمی کرد، چرا در زمان او قمه زنی ممنوع بود و تمامی هيئات قمه زن برچيده شده بودند، و تنها بعد از سرنگونی او قمه زنی دوباره در عراق علنی شد!! آيا دشمنان دين و تشيع دلسوز برای دين بودند که مانع وهن او شدند؟

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.