جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
آیت الله العظمی قمی؛ سند روشن بی دینی رژیم ولایت مطلقۀ فقیه - 2

تاريخ انتشار : 8/5/2011

آیت الله العظمی قمی+ولایت مطلقۀ فقیه+ جمهوری اسلامی

رسام

دراین نوشتار به بازخوانی برخی از مهمترین موارد اعتراض آیت الله العظمی طباطبایی قمی نسبت به نظام ولایت مطلقۀ فقیه خواهیم پرداخت. این اعتراض ها درنهایت به حصر وخانه نشینی وی برای بیش از دو دهه منجر شد.

آیت الله العظمی سید حسن قمی وهشدار نسبت به بی قانونی های گسترده
بخش دیگر انتقادات آیت الله العظمی قمی متوجه قانون شکنی هایی بود که وی آیت الله خمینی را مسؤول مستقیم آنها می دانست. قانون گریزی ها وقانون شکنی هایی که خشت اول آنها توسط شخص آیت الله خمینی وبا استحداث جایگاه فراقانونی وبلکه غیر قانونی ولایت فقیه درامور سیاسی ومملکت داری بنا نهاده شد وبتدریج دچار چنان رشد فزاینده ای شد که امروز پیامدهای ناگوار آن دربخشهای گوناگون قابل مشاهده ورصد است. حتی دستگاه قضا که مسؤولیت دادگستری وبرچیدن ظلم وفساد را برعده دارد، به ابزار دست رهبر برای سرکوب مخالفان سیاسی خود بدل شده است.
آیت الله العظمی قمی درمصاحبه باروزنامۀ میزان در تاریخ 26 اسفندماه 1359، با اشاره به این قانون شکنی های گسترده درسالهای نخست انقلاب، به انحراف قانون گذاران حتی از قانون مصوب خودشان اشاره می کند واظهار می دارد:
" عدم امنیت قضائی، هتک حیثیت وآبروی مردم، تبعیض وعدم تساوی، چپاول وغارتگری بی حساب از بیت المال، عزل ونصب های دلخواه، مسافرتهای بی حساب از بیت المال، برداشت غیر مشروع ازموقوفاتی که قطعاً واقفین آنها شیعیانی بوده اند که برای اینگونه مصارف وقف ننموده اند، دخالت قضات درکارهای قانون گذاری وسیاسی، ایجاد دادگاههای کذایی وقضاوت افرادی که بسیاری ازآنها فاسد وفاسق وقسی القلب بوده وجاهل به مبانی قضا واحکام اسلامی هستند، بعنوان قاضی شرع وکشتارهای بی رویه افراد بی گناه واحیاناً مجرمینی که محکومیت آنها اعدام نبوده توسط همین قضات شرع، دخالت نمایندگان درکارهای اجرایی، صدور احکام بی دلیل، مجازاتهای دلخواه ومتفاوت، توقیف وحبس قبل از محاکمه وقبل از ثبوت اتهام، تهمت وافتراها، غصب ومصادرۀ اموال مردم، تقسیم اراضی بدون مجوز شرعی، باجگیری وتهدید، شکنجه های طاقت فرسا وتازیانه زدن های کذایی بعنوان حد وتعزیر شرعی بوسیله افرادیکه تشخیص حلال وحرام خدا را نمی دهند، مخارج بی رویه وبی حساب واینکه هرکس به بهانۀ ولایت فقیه هرطور که دلش بخواهد اموال عمومی را خرج کند، حمله به خانه های مردم ومراکز جمعیت ها وکتاب فروشی ومغازه ها وروزنامه ها، پاکرانی باسم پاکسازی از همه دوائر وازهمه بالاتر تمایلات وانحرافات بعضی دست اندرکاران حاکم به مکتب های ضد خدائی، کمونیسم ومارکسیسم وامثال این مسائل بقدری زیاد است که برای قانون اساسی آبروئی باقی نمانده است."
پس ازاین اظهارات به غایت تلخ که به درستی می توان آنها را ترسیم گر فضای آنروزهای ایران پس از انقلاب دانست، آیت الله العظمی قمی ازاینکه تمامی این جنایات به نام اسلام انجام می پذیرد، اظهار نگرانی نموده ومی گوید:
" تمام این جنایات وقانون شکنی ها به نام اسلام ومذهب جعفری صورت گرفته است وهنگامی که متصدیان امور درنقض قانون پیش قدم می شوند وتابع هیچ حساب وکتابی نیستند آیا انتظار دارید که نظم وقانون دراین کشور حکومت کند؟!! خداوند این ملت رنجدیده وکشته داده وصبور ومظلوم را ازشر این فجایع نجات دهد. "
هیئت بررسی شایعه شکنجه!!
موضوع شکنجه زندانیان درآن سالها علاوه برآنکه بازتاب گسترده ای درمحافل سیاسی آن روز ایران داشت، درمیان متدنین وبویژه مراجع تقلید نیز انعکاس وسیعی یافت بطوریکه به یکی از موضوعات اساسی ومحوری انتقاد مراجع تقلیدی چون آیت الله العظمی شریعتمداری، آیت الله العظمی قمی وآیت الله العظمی شیرازی وبعدها آیت الله العظمی منتظری بدل گشت.  واکنش آیت الله خمینی نسبت به انتقاد سیاسیون ومراجع تقلید نیز بسیار درخورد توجه بود.
پس از آنکه آقای بنی صدر، نخستین رئیس جمهور اسلامی ایران به بد رفتاری با زندانیان و اعمال شکنجه در زندان اعتراض کرد ودر این باره گزارشاتی را شخصا به آیت الله خمینی داد، وی به جای نگران شدن از وضعیت زندانیان، هیئتی را تحت عنوان "هیئت بررسی شایعه شکنجه" تشکیل داد. نامگذاری این به اصطلاح هیئت نشانگر موضع انکاری آیت الله خمینی وپیش داوری وی به جای حقیقت یابی بود. آیت الله العظمی قمی به عنوان مرجعی که با دقت نظری خاص وپشتوانۀ سابقۀ مبارزۀ سیاسی با رژیم گذشته، این تحولات را دنبال می نمود، درمصاحبه با روزنامۀ میزان دراین باره اظهاراتی خواندنی دارد:
" پس ازشیوع وجود شکنجه در زندانها وکمیته ها لازم بود که دادستان کشور این موضوع را پی گیری کند واحتیاجی به صدور دستور تشکیل هیأت ویژه نبود گرچه با عنوان کردن "هیأت بررسی شایعه شکنجه " خود بخود پیشداوری دراین زمینه شد وپس از انتخاب افراد این هیأت ظاهر امر هم اینطور بود که این آقایان صلاحیت وتوانایی این کار را ندارند وچنانکه ملاحظه می کنید تاکنون هم کمترین اثری ظاهر نشده واین موضوع را فی الجمله بدست فراموشی سپرده اند."
شکنجه چیست ؟
راهکار دیگر آیت الله خمینی برای سرپوش گذاشتن بر عملکرد انقلابیونی که وی رهبری آنانرا برعهده داشت، بسیج برخی چهره های امنیتی مانند ری شهری، وزیر اطلاعات، ودیگران بود تا به تعبیر خودشان به یافتن مبانی فقهی شکنجه (!!) وجایز بودن آن دراسلام بپردازند. مبالغ کلان ونیروی انسانی فراوانی نیز دراین راه صرف شد، قلمها بکار افتاد وسطور سیاهی از تاریخ تشیع دراین سرزمین رقم خورد. قلم به مزدان ووعاظ السلاطین برای گرفتن صله از ولی مطلق فقیه به صف شدند وقلمها درتعریف شکنجه وجواز آن فرسودند. یکی می گفت اگر درحین شلاق زدن برای تعزیر، شلاق درگوشت فرو رود، این از مصادیق شکنجه می شود، دیگری گفت اساساً پیامبر اسلام، که قرآن کریم از وی صراحتاً به رحمه للعالمین تعبیر می نماید، هم شکنجه را جایز وبلکه خود دستور به شکنجه می داده اند!! و...!
دراین میان ودرآن روزهای غبارآلود سیاست که سره وناسره به برکت هیجان انقلابی مردمان با هم مخلوط شده بود، بسیار شجاعت می خواست که مرجعی چون آیت الله قمی به یکباره قد علم کرده وبه صراحت در برابر ولی فقیه مستبد بایستد. مصاحبۀ روزنامۀ میزان با حضرت آیت الله العظمی قمی وسخنان وی دربارۀ شکنجه نشانگر فضای مسمومی است که آنروزها هواداران ولی فقیه، ایجاد نموده بودند وتلاش می کردند کژرویهای خود را به اسلام نسبت دهند. ایشان دراین مصاحبه به ارائۀ تعریف جدیدی از شکنجه ومصادیق آن می پردازد وبار دیگر از فاصلۀ کهکشانی موجود میان حاکمان ایران واسلام تشیع پرده برمی دارد. ایشان می گوید :
" من نمی دانم وقتی نیمه شب به خانه کسی بطور مسلحانه می ریزند وبا فحاشی او را به حبس می برند وجلب می کنند آیا او وزن وفرزندش را شکنجه نکرده اند؟ وقتی کسی را چندین هفته وچندین ماه بدون اعلام وثبوت جرم وبدون تعیین تکلیف زندانی می کنند، او را شکنجۀ روانی نکرده اند؟ آیا این آقایان برای شکنجۀ روانی وروحی اهمیت بیشتر قائلند یا شکنجۀ جسمی؟! آیا اگر به یک زندانی بگویند تو اعدامی هستی ویا دیگران را مقابل او شکنجه واعدام کنند او را شکنجه نداده اند؟ آیا این آقایان وقتی یک نفر را با کوچکترین بهانه ازکار برکنار می کنند وزندگی او را مختل نموده وخانواده را دچار قرض وپریشانی می کنند بیشتر ناراحت می شوند یا اینکه کسی را شلاق بزنند؟ بهر حال شکنجه روانی که قطعاً اعمال شده ومی شود که درمرئی ومنظر عموم می باشد، واما شکنجه جسمانی که عبارت از ضرب وشتم وکتک کاری وشلاق زدن ودست وپا بستن وامثال اینها وبلکه شکنجه های دلخراشی که من میل ندارم آنها را ذکر کنم دربسیاری از موارد اعمال شده وبرخی از آنها نزد اینجانب به ثبوت رسیده (است)."
مفسد فی الأرض کیست؟
اتهام "مفسد فی الارض"، عنوانی بود که پس ازکودتای انتخاباتی 88 بارها وبارها از سوی تریبون های رسمی نظام به معترضان نسبت داده شد ووعاظ السلاطین وروحانیون دربار بی گناهانی را با این عنوان به اعدام وحبس ها طولانی مدت محکوم نمودند. شاید برای نسل جوان امروز، انتخابات 88 نقطۀ عطفی بود که بواسطۀ آن با بخشی از ادبیات سراسر خون وخشونت نظام ولایت مطلقۀ فقیه آشنا شود، اما این اتهامات ومشخصاً اتهام "مفسد فی الأرض" برای نسل انقلاب 57 تداعی کنندۀ دوران سیاه ودهشتناک خون وخشونت پس از بهمن 57 بود. از آنجا که درآن روزها ، وحتی امروز، هرعمل غیر شرعی وغیر اسلامی باید ردای شرع به تن می کرد، بازی با آیات کتاب الهی آغاز شد و مخالفان دسته دسته با انگ وبرچسب " مفسد فی الأرض" به چوخه های اعدامِ خلخالی ودگر منصوبان آیت الله خمینی سپرده می شدند.
دراین نوشتار بنا برآن نداریم که به بحثهای فقهی مفصلی که دربارۀ مفهوم کلی محاربه ومصادیق آن وحدود مطرح دراین رابطه بپردازم، اما دانستن نظر مرجعی مانند آیت الله العظمی قمی دراین باره بسیار شنیدنی است. ایشان دراین باره درمصاحبه با روزنامۀ میزان می گوید:
" دعا کنید که کسانیکه درلباس اسلام وبا اسلحه نیمه های شب یا در روز به خانه مردم می ریزندویا به هر بهانه ایجاد رعب ووحشت می کنندوبنام انقلاب هرطور خودشان می خواهند با جان ومال وآبروی دیگران بازی می کنند از مصادیق مفسد فی الأرض نباشند. "
اولی الامر وولی امر چه کسانی هستند؟
عنوان "ولی امر مسلمین"، لقبی بوده است که هرچند ممکن است بسیاری آنرا معمولی ودر ردیف دیگر القاب وعناوین گزافی که برای رهبران جمهوری اسلامی تراشیده می شود، قلمداد کنند اما درحقیقت اشاره به نوعی دیگر از گدایی مشروعیت برای منصب جعلی ولایت مطلقۀ فقیه باید دانسته شود. آیت الله خمینی ودیگر نظریه پردازان ولایت فقیه وهمچنین رهبر کنونی جمهوری اسلامی واجب الاطاعه بودن وفصل الخطاب بودن کلام خود را با استناد به آیۀ مبارکۀ " یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم"، خود را از مصادیق "اولی الامر" شمرده واطاعت از خود را درردیف اطاعت از خدا ورسول صلی الله علیه وآله وسلم قرار دادند. آیت الله العظمی قمی درپاسخ به پرسش خبرنگار روزنامۀ میزان، به تبیین وتشریح این واژه درعقاید شیعی پرداخت واظهار داشت:
" قطعاً خداوند متعال امر به اطاعت مطلقه انسانی که معصوم نیست وازخطا ولغزش نیز مصون نیست نمی فرماید زیرا فقط ذوات مقدسۀ ائمه معصومین هستند که از هرگونه خطا واشتباه ومعصیت مصون ومحفوظ اند واطاعت از آنها لازم وواجب است بنابراین اولی الامر کسانی غیراز ائمه دوازده گانۀ شیعه نمی تواند باشد...و کسانی که خود را مصداق آن بدانند مسلماً دراشتباهند. لذا برعموم مسلمین لازم است که دستورها وقوانین مصوبه را واعمال همۀ مسؤولان امور را با ضوابط دینی ومذهبی سنجیده آنچه مشروع است اطاعت وازآنچه غلط وغیر شرعی است سرپیچی نمایند."
صدور انقلاب، با چماق وجنگ ویا با اخلاق ونرمی؟!
صدور انقلاب وپیامدهای زیان بار آن بویژه در بعد منطقه ای ودرمیان همسایگاه ایران، تا به امروز یکی از بحث برانگیز ترین ودرعین حال ویرانگر ترین نظریه هایی بوده است، که درعمل چیزی جز بی ثباتی، عدم امنیت وانزوای منطقه ای وبین المللی پیامدی برای ایران نداشته است. بویژه آنکه اینگونه شعارهای توخالی عملاً زمینه محرومیت وانزوای کشور را درسطح بین المللی همراه آورده است. مطرح شدن این شعار توسط انقلابیون درنخستین روزهای پیروزی انقلاب، بسیاری از همسایگان ایران را برآن داشت که برای خنثی نمودن این طرح عملاً در یک جبهه متحد شده وجنگی به رهبری صدام را علیه کشورمان سازماندهی نمایند.
یکی از خیرخواهانی که درمیان فضای تیره وتار سیاست داخلی آنروز ایران نسبت به طرح مقولۀ صدور مرتباً هشدار می داد وتلویحاً وتصریحاً بخشی از مسؤولیت آغاز جنگ را متوجه سیاست خارجی غلط سردمداران انقلاب ومعلول طرح شعارهای تحریک کننده از سوی سران انقلاب می دانست، آیت الله العظمی قمی بود. ایشان درمصاحبۀ تاریخی خود با روزنامۀ میزان اظهار می دارند:
" تنها راه صدور انقلاب به خارج از کشور رفتار اسلامی ماست بطوریکه بیگانگان ودیگران شیفته حکومت وعمل ما بشوند وخودشان بدنبال ما بیایند."
مخالفت با گروگان گیری
محکومیت مسألۀ اشغال سفارت آمریکا درتهران وگروگان گیری کارکنان سفارت موضع تاریخی دیگری بود که منصفانه باید گفت، آیت الله العظمی قمی درنقش مرجعی دور اندیش درفضای ملتهب وشوریدۀ آنروز ایران با ازجان گذشتگی آنرا مطرح نمود. ایشان با استدلالی عقلی ونقلی که کمتر می توان نمونۀ آنرا درکلام دیگران یافت به اثبات غیرشرعی بودن وغیرعقلی وعقلایی بودن این اقدام انقلابیون می پردازد ودرپاسخ به خبرنگار روزنامۀ میزان که پرسش کرده بود: " آیا این کارها برای شکستن سد قدرت ابرقدرت ها دارای اهمیت نبود؟" اظهار می دارد:
" درکارهای سیاسی واجتماعی باید دور اندیش بود وعواقب کارها را مطالعه کرد. صرف اینکه این یک کار جسورانه بود از دید شما خوشایند است لکن اگر نتیجه این شد که انقلاب شما صدمه ببیند وقضاوت مردم نسبت به اسلام عوض شود وکشورهای دیگر با هم متحد شوند برای سرکوبی شما، وملت مسلمان ایران ضعیف تر ومحتاج تر شود هم خاک کشور درتصرف دشمن درآید وهم بهترین جوانان این مملکت نابود شوند وهم شهرها خراب وتأسیسات صنعتی نفتی که سالها پول این مردم برای آنها خرج شده است ویران گردد ومیلیونها مردم بیکار وبی سامان شوند، آیا بازهم شما قویتر شدید؟ ودولتهایی که بازار تازه ای برای فروش سلاح های جنگی خود پیدا می کنند وبوسائل دست دوم وسوم ودول تابعه خود چند برابر ومخفیانه وقاچاق، سلاحها خود را می فروشند ضعیف تر شدند؟ آیا شما قوی تر شدید که نه پول شما ارزشی دارد ونه برای خودتان احترام قائلند؟ ومردم را با اجبار وزور دراین مملکت نگه دارید؟ آیا بازهم فکر می کنید که شکست داده اید؟ آیا این ضعف است یا قدرت؟!
بحران سازی برای توجیه خفقان
"بحران سازی" درجمهوری اسلامی را می توان یکی از ریشه دار ترین دکترین های نظام ولایت مطلقۀ فقیه دانست. ناکارآمدی ساختاری ونهادینه شدۀ نظام بواسطۀ خلق بحران، سرپوش گذاشته می شود، ودقیقاً بهمین بهانه هم راه هرگونه نقد واعتراض بسته می شود. روزگاری ناآرامی های داخلی وبعد جنگ با صدام وبعدترها عملیات تروریستی وامروزه هم پروندۀ اتمی گواهان روشن بحران سازی های لحظه به لحظۀ نظام ولایت مطلقۀ فقیه برای توجیه ناکارآمدی خود وایجاد فضای رعب، خفقان ووحشت برکشور بوده وهست. قلمها به بهانۀ ضرورت اتحاد برای دفع خطر خودساختۀ خارجی شکسته می شوند، روزنامه تعطیل وروزنامه نگاران وحتی اساتید منتقد به بند کشیده می شوند، تا مبادا با طرح مشکلات جامعه امنیت رژیم ولایت مطلقۀ فقیه به خطر بیفتند. حتی عالمان دینی ومراجع نیز برای حفظ نظام وبه خطر نیفتادن یک نظام شیعه (!!!) باید زبان درکام فروبرند وسخنی درنقد واعتراض حاکمان برزبان جاری نسازند.
در پاسخ به مسألۀ ضرورت سکوت دربرابر این عملکردها به بهانل حفظ نظام، آیت الله العظمی قمی، در مصاحبۀ تاریخی خود با روزنامۀ میزان که پیش تر به فرازهایی ازآن اشاره شد، می گوید:
" این همان استدلال رژیم گذشته بود منتهی با رنگ دیگر: امنیت درخطر است ودشمن سوء استفاده می کند ودرتمام نظامهای دیکتاتوری تقریباً این استدلال وجود داشت، حتی درزمان ائمۀ معصومین سلام الله علیهم خلفا ویاحکام با همین استدلالها آنانرا زندانی یا تبعید یا مسموم ویا مقتول می ساختند."
وظیفۀ عالمان چیست؟
انتخابات 88 وخدادهای پیرامون آن بویژه بخش مربوط به سرکوب عموم مردم ومصادرۀ حقوق مسلم آنان، درحقیقت آزمون بزرگی بود که بسیاری از عالمان دین ومتدینین جامعۀ ما، بجز عده ای نگشت شما، را یارای آن نشد که ازآن بسلامت دین ودنیا گذر کنند. هرکدام با توجیهی وتفسیری از ورود به میدان دفاع از حقوق مردم خودداری نمودند وبا بهانه های مختلف دربرابر ظلم صریح وآشکاری که به مردم روا می رفت، سکوت واختیار نمودند.
نگاهی به بخش های دیگری مصاحبۀ آیت الله العظمی قمی، درحقیقت زبان گویای وظیفه ای است که امروز برعهده علما ومراجع دین گذارده شده است وبا هیچ توجیه وتأویلی قابل چشم پوشی نیست. ایشان بیان می دارد:
" هنگامیکه تجربه ثابت کرد عملی غلط است ومردم بچشم خودشان مشاهده کردند که راه صحیح نبوده ونیست وکارگردانان وطراحان وظاهر مسلمانان بجای خوش بختی برای جامعۀ اسلامی سیاه روزی آوردند وظیفۀ یک عالم مسؤول این نیست که فقط تماشا کند تاخرابی بیشتر شود وانحراف ادامه پیدا کند. روایات واخباری که درباب نهی از منکر ومبارزه با بدعتها  وارد شده است وظیفۀ سنگین ومهمی که اسلام برای فقها وعلما قائل شده است این نیست که درمقابل کارهای خلاف شرع سکوت کنند. فقهاء شیعه امناء حلال وحرام خدا هستند وامانت اسلام بدست آنهاست وامین باید این امانت را حفظ کند وپیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم قرآن وعترت خود را بعنوان دو امانت به ما داده است وما نباید به بهانۀ اینکه فلان رئیس یا وزیر ویا فلان دست اندرکار وقدرت طلب تضعیف می شود، از انجام مسؤولیت شانه خالی کنیم. ما مکلف هستیم آبروی قرآن وعترت را حفظ کرده، اسلام وتشیع را تقویت کنیم نه اشخاص را.
در نوشتار آینده به بازخوانی توصیه های آیت الله العظمی قمی به خوانندگان میزان خواهیم پرداخت.

 

برچسبها: آیت الله العظمی قمی+ولایت مطلقۀ فقیه+ جمهوری اسلامی



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.