جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
آیت الله دستغیب: سخن ما پیش آقایان خریدار ندارد، علما برای آزادی زندانیان و رفع حصر اقدام کنند

تاريخ انتشار : 8/20/2013



رسام،
 
به گزارش وبسایت حدیث سرو آیت الله دستغیب در جلسه درس تفسیر قرآن کریم  بتاریخ  چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۲۳ در ذیل  تفسیر آیات مبارکه ۱۷۴ و ۱۷۵ سوره مبارکه بقره، خواستار رفع حصر رهبران جنبش سبز و آزادی زندانیان سیاسی شد و خطاب به مراجع و علمای قم اظهار داشت: "سخن ما پیش آقایان خریدارى ندارد و روى ما را نمى گیرند، ولى هستند کسانى که آبرویى دارند و حرفشان خریدار دارد. سخن گفتن ایشان باعث خوشحالى مردم مى شود."
متن کامل جلسه تفسیر قران آیت الله دستغیب به نقل از سایت مسجد قبا به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أنْزَلَ اللهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنآ قَلیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ اِلّا النّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ ألیم( ۱۷۴)
کسانى که بخشى از کتاب آسمانى را که خدا فرستاده پنهان مى کنند و آن را به بهاى اندک مى فروشند در شکم هایشان جز آتش نمى ریزند و خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمى گوید و پاکشان نمى کند و براى آنان عذابى دردناک خواهد بود.
أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أصْبَرَهُمْ عَلَى النّارِ( ۱۷۵)
آنان کسانى هستند که گمراهى را به هدایت و عذاب را به آمرزش خریدند. وه، چه بردبارند بر آتش!
اِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أنْزَلَ اللهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنآ قَلیلاً؛ مطابق این آیه کسانى که آیات کتاب خدا را به خاطر دنیا پنهان مى کنند، چهار عقوبت خواهند داشت. اول : آتش در شکم هایشان مى ریزند. دوم: کلام خدا را نمى شنوند. سوم: خدا پاکشان نمى کند و چهارم: عذاب دردناک در انتظارشان است.
اجماع مفسرین بر این است که این آیه درباره اهل کتاب نازل گردیده است. طبق نظر بیشتر آنان، آیه مربوط به علماى یهود از قبیل کعب بن اشرف و حىّ بن اخطب و کعب بن اسد است. آنها امیدوار بودند پیغمبرى که در انتظارش هستند از یهود باشد و چون هدایایى از افراد عادى یهود دریافت مى کردند و داراى موقعیتى بودند، وقتى که پیامبر اسلام از غیر یهود مبعوث شد، موقعیّت خود را در خطر دیدند و اوصاف پیغمبر را کتمان کردند و تغییر دادند. در این حال خداوند این آیه را نازل فرمود.
خداوند در تورات و انجیل خبر آمدن رسولش، محمّد بن عبدالله صلّى الله علیه وآله را داده، بعضى از صفات او را ذکر کرده است. امّا علما و بزرگان یهود و نصارا که از کتاب خدا اطلاع داشتند، این آیات را مخفى و یا تأویل و تحریف کردند و منکر نبوّت خاتم انبیا گردیدند تا ریاستشان باقى باشد و پیشوا و مورد احترام مردم باشند و هدایایى را که دریافت مى کردند، برقرار باشد.
البتّه آیه منحصر به شأن نزول نیست و شامل عالمان مسلمانى که آیات قرآن را به تأویل مى برند و از گفتن حقایق آن خوددارى مى کنند نیز مى شود.
أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ اِلّا النّارَ؛ این آیه یکى از دلایل تجسم اعمال در عالم برزخ و قیامت است؛ یعنى عمل هر کس، چه خوب و چه بد در عالم دیگر تجسم مى یابد و به صورت نعمت هاى بهشتى یا عذاب هاى دوزخ ظاهر مى شود.
کسانى که آیات خدا را براى به دست آوردن دنیا مخفى کردند، کالاى گرانمایه اى را به بهاى اندکى فروختند و حتّى اگر همه ى دنیا را در مقابل آن به دست آورده باشند، باز ثمن قلیل به دست آورده اند. کار به همین جا هم ختم نمى شود بلکه حقیقت کار آنان؛ یعنى اموالى که از طریق کتمان آیات خدا از آن خود مى کنند، جز آتشى که در شکم مى ریزند نیست. نه فقط اموال بلکه هر مقام و موقعیتى که از این رهگذر نصیبشان مى شود، آتش عذابشان را افزون مى سازد.
وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ؛ یکى از نعمت ها و بهجت هاى روز قیامت، ندایى است که از جانب خداوند به بندگان صالح مى رسد. خداى تعالى جسم و مرکب نیست و براى سخن گفتن نیازى به اجزا و ابزار ندارد. او با آفرینش صوت سخن مى گوید، همان طور که با حضرت موسى على نبینا و آله و علیه السلام سخن گفت. مؤمن از هنگام ورود به عالم برزخ با خداى تعالى گفتگو مى کند، همان طور که با رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام و اولیاى خدا سخن مى گوید. این خود لذت و بهجتى وصف ناپذیر است و گاه لذت یک گفتگو با پروردگار عالم سال ها براى انسان باقى مى ماند و البتّه این لذت و نعمت به حساب درجات هر کس، متفاوت است.
دوزخیان نیز مورد خطاب خداوند قرار مى گیرند، امّا با خطاب غضب پروردگار، نه با نداى رحمت و آمرزش او. در آیات متعددى از قرآن کریم گوشه هایى از گفتگوى خداى تعالى با اهل دوزخ بیان شده است. از جمله در سوره مؤمنون، که خداى تعالى به آنان مى فرماید: آیا این طور نبود که آیات من براى شما تلاوت شد و شما آن را تکذیب کردید؟ آنان مى گویند: پروردگارا شقاوت بر ما غلبه کرد و ما قومى گمراه بودیم. پس خداوند با عبارتى که درباره سگان به کار برده مى شود، به آنان مى فرماید :
(قالَ اخْسَوُا فیها وَ لا تُکَلِّمُونِ)[۱]
«گم شوید در دوزخ و با من سخن مگویید.»
این خطاب به خاطر خوى درندگى و غضب آنان است که به خاطر مقام خود مردمان بسیارى را مى کشتند.
وَ لا یُزَکِّیهِمْ؛ سومین اثر کتمان آیات خدا، عدم تزکیه و پاک نشدن است. تزکیه از دو راه تحقق مى یابد. اول آن که انسان از گناهان دورى کند و به عبادات و اعمال صالح اهتمام ورزد و نفسش پاک و نورانى شود. ممکن است در اینجا خلقیات و صفات ناپسندى وجود داشته باشد، امّا مانع ظهور آن مى شود؛ مثلا ممکن است شخص حسد داشته باشد، ولى آن را در اعضا و جوارح خود اعمال نمى کند، یا در دلش نسبت به کسى کینه باشد، امّا هرگز انتقامجویى نمى کند.
راه دوم تزکیه، تزکیه ى الهى است؛ یعنى خداى تعالى خلقیات انسان را عوض مى کند و او را از اخلاق ناپسند پاک مى سازد و به جاى آن اخلاق خوب مى نشاند؛ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ[۲] یعنى خداوند به جاى حسد، غبطه؛ به جاى کینه، نصیحت؛ به جاى کبر، تواضع و به جاى شرک، توحید مى نشاند. این تزکیه ى خاص است و شامل کسانى مى شود که تزکیه ى اول را در خود فراهم آورده، آماده ى دریافت تزکیه ى دوم باشند.
دلیل این که خداوند علماى یهود ـ و هر کس که آیات حق را مخفى مى کند ـ از این تزکیه خاص محروم مى کند، این است که آنان زمینه ى این نعمت را ندارند؛ یعنى کارى نکردند که شایسته ى این عنایت باشند.
وَ لَهُمْ عَذابٌ ألیمٌ؛ چهارمین نتیجه ى پوشاندن آیات حق، عذاب دردناک پروردگار است. این عذاب غیر از آن سه عقوبت قبلى و به مراتب دردناک تر از آنها است. در حقیقت افسوس از این سرانجام شوم و حسرت زیان بزرگ معاوضه ى دنیا با آخرت، بزرگ ترین عذاب این اشخاص است.
أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى؛ خداى تعالى زمینه ى هدایت را در همگان قرار داده است و فطرت بشر، او را به سوى پروردگار فرا مى خواند، امّا گروهى با وجود این زمینه و فطرت، از هواى نفس پیروى کرده، گمراهى را به جاى هدایت و عذاب را به جاى رحمت و آمرزش به جان مى خرند.
نفس بشر دوست مى دارد بزرگ و آقا باشد و از بندگى خدا مى گریزد، حتّى اگر در ظاهر دم از خدا بزند، در باطن خود را مى خواهد و دوست مى دارد دیگران را به خود جلب کند، حتّى گاهى علماى دین هم گرفتار این نفس مى شوند و نمى توانند از خود بگذرند.
زمانى حضرت آیت الله العظمى نجابت درس رسائل مى گفتند و ده، دوازده شاگرد داشتند. شخصى به ایشان گفت: یکى، دو شاگرد خود را به من بده تا به آنها درس بدهم. در آن زمان داشتن این تعداد شاگرد در این سطح بسیار مهم بود و کمتر کسى چنین افتخارى نصیبش مى شد. حضرت آیت الله العظمى نجابت به او گفتند: «همه ى شاگردهابراى تو باشد».
وقتى پاى خود در میان باشد حتّى از یک شاگرد هم نمى توان گذشت، امّا وقتى براى خدا باشد، نیازى به شاگرد نیست. کم نبودند اساتیدى که براى حفظ شاگردان خود بعضا تهمت های ناروا به اساتید دیگر مى زدند. این کار نفس است.
فَما أصْبَرَهُمْ عَلَى النّارِ؛ کاش وسط راه باز مى گشتند و حق را براى مردم باز گو مى کردند، ولى این کار را نکردند و راه اشتباه خود را تا آخر ادامه دادند. این همه صبر بر آتش و گمراهى جاى بسى تعجب دارد.
شمول آیه در مورد علماى اسلام
علماى اهل تسنّن که براى حفظ موقعیت خود فضائل اهل بیت پیامبر را از مردم مخفى کردند و آیات نازل شده راجع به امیرالمؤمنین و فرزندان ایشان و نیز احادیث رسول خدا صلّى الله علیه وآله را تحریف کردند یا معناى آن را به تأویل بردند. مشمول این آیه مى شوند.
خطاب کلى این آیه شامل علماى شیعه هم مى شود. کسانى که از قرآن و سنّت آگاهند و بر احکام اسلام تسلط کامل دارند، هرگز نباید در مقابل تعطیلى احکام و به خطر افتادن آنها سکوت کنند، که اگر به خاطر موقعیت خود سکوت کنند، تهدیدات این آیه در انتظارشان است. لازم نیست ناسزا بگویند و تندى کنند، تنها بیان کردن احکام کافى است.
علماى شیعه حافظ دین خدایند. محافظت از جمهورى اسلامى در گروى نظارت و مراقبت بر بزرگان و مسؤلین کشور است. آقایان علما و مراجع باید با زبان خوب مسائل لازم را به کسانى که در رأس هستند تذکّر بدهند و حقایقى را که گاه به دلایل مختلف بر آنان مشتبه مى شود، برایشان بازگو کنند. قطعآ این کار تأثیر دارد.
باز هم عرض مى کنم که بزرگان قم پا در میانى کنند تا آقاى موسوى و همسرش و آقاى کروبى و دیگر زندانیان سیاسى آزاد شوند. امروز موقعیت خوبى براى این کار وجود دارد و جو جامعه این آمادگى را دارد و هیچ مشکلى به وجود نمى آید، مخصوصآ که انتخابات هم در فضاى خوبى برگزار شده است. حتّى احتمال تهدید و خطر بدگویى کردن از آقایانى که بخواهند پا در میانى کنند، بسیار اندک است.
سخن ما پیش آقایان خریدارى ندارد و روى ما را نمى گیرند، ولى هستند کسانى که آبرویى دارند و حرفشان خریدار دارد. سخن گفتن ایشان باعث خوشحالى مردم مى شود.
------------------------------
[۱] ـ مؤمنون، ۱۰۸٫
[۲] ـ فرقان، ۷۰٫
 

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.