مجید خیامی
ویژۀ رسام؛
یکی از تفاوت های مهم دیکتاتوری جمهوری اسلامی با سایر دیکتاتوری های جهان، دشمنی و مخالفت حکومت اسلامی با بن مایه های فرهنگ ملی و تلاش برای تاریخ زدایی است. یکی از زیان های عمده ایدئولوژی گرایی در سیاست، تاریخ زدایی و از بین بردن نمادهای فرهنگ باستانی و ملی است که جمهوری اسلامی به صورت سازمان یافته مشغول تضعیف انگاره های فرهنگ ملی و تبدیل یا استحاله آن به یک نوع طرز فکر جدید و بی ارتباط با هویت اصیل است. جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل با آیین های ایرانی و هویت آفرین مانند نوروز باستانی و چهارشنبه سوری سر دشمنی داشته و سعی می کند این آیین ها را به نوعی مورد خدشه و هجوم قرار دهد. نوروز جشن فرارسیدن بهار در اولین روز آغاز فصل بهار، سیزده بدر در سیزدهمین روز فصل بهار و چهارشنبه سوری در آخرین سه شنبه شب پایانی سال خورشیدی برای بیش از چند هزار سال، مراسم و آیینی باستانی بوده اند که ایرانیان آنها را گرامی داشته و جشن می گرفته اند. در چند صد سال گذشته و با آمدن اسلام و گرویدن ایرانیان به این دین، این سنتها هرگز به فراموشی سپرده نشدند و هیچ دولت و قدرتی تاکنون نتوانسته است ایرانیان را از برگزاری آن باز دارد. با پیروزی انقلاب اسلامی و به قدرت رسیدن روحانیونی که بنا را بر اساس استقرار حکومت مذهبی گذاشته بودند، تلاش گسترده ای توسط آیت الله خمینی و دیگر روحانیون تندرو انجام گرفت تا اعیاد و بزرگداشت های اسلامی جای خود را به جشن های ایران باستان بدهد. به همین منظور در رسانه های جمهوری اسلامی مراسم و جشن چهارشنبه سوری را چهارشنبه آخر سال می نامند و افروختن آتش در این جشن را خرافه و آتش پرستی معرفی می کنند. همچنین پس از لحظه تحویل سال ، صدا و سیما به جای سرودهای نوروزی، سخنان آقای خامنه ای را پخش می کند و سعی می شود از نوروز نیز تصویری مطابق معیارها ومیال هیأت حاکمه ارائه شود. در رسانه های دولتی اثری از حاجی فیروز که نوعی سمبل و نماد ملی و نوروزی است دیده نمی شود در حالی که حاجی فیروز (یا خواجه پیروز) نماد برجسته ای از شادی و سرور در آستانه نوروز است که چون نظام حاکم با هر نوع نماد غیر حکومتی ومستقل تضاد قطعی دارد از این نماد نیز در رسانه ها خبری نیست. به جای گفتن کلمه سیزده بدر در روز سیزده فروردین، آن را روز طبیعت می نامند تا باز هم اثری از مفاهیم و سنت ملی در آن نباشد. متاسفانه مردم ایران با دیکتاتوری متعارف سر و کار ندارند بلکه با حکومتی درگیرند که با هویت ملی ایرانیان سر ناسازگاری دارد. تبلیغ نظام جمهوری اسلامی برای گرامیداشت جشنهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران تحت عنوان " دهه فجر" نیز نتوانست جای نوروز را بگیرد. رهبر پرحرف جمهوری اسلامی بارها و بارها پادشاهان برجسته و دادگری همچون کوروش، داریوش و انوشیروان را «جباران تاریخ» و «شاهان فاسد و عیاش» نامیده است در حالی که به گواهی بسیاری از تاریخ نویسان و باستان شناسان کوروش بزرگ پدید آورنده نخستین منشور حقوق انسان، تساوی حقوقی، آزادی دینی و لغو برده داری است و داریوش مردمانش را از دروغ و سپاه دشمن برحذر می داشت و انوشیروان نیز راه و روشی قابل قبول در ایران به وجود آورده بود. در جای دیگر رهبر جمهوری اسلامی و سایر هم فکرانش تخت جمشید این شاهکار معماری و افتخار همه دوران را «چند ستون بی ارزش» و «نماد طاغوت» می نامند که عمق کینه ورزی آنان با فرهنگ باستانی و ارزشمند ایران را نشان می دهد. رهبر جمهوری اسلامی همچنین درباره نوروز می گوید: «نوروز باستانی، نوروزش خوب است اما باستانی اش بد است. زیرا نوروز جشنی در خدمت حکومتهای استبدادی و سلطنتهاى پوسیده دوران جاهلیت ایران قبل از اسلام بود. اسلام عید نوروز را گرفت، محتواى انسانى و اسلامى و معنوى به آن داد و به مردم برگرداند، ما ایرانیها عید نوروز را دوست مىداریم و آن را جشن مىگیریم. اما جشن ما یک جشن سالم است. اسلام با هر کدام از مراسم قدیمى که برخورد مىکند، اینطور برخورد مىکند. البته بعضى از مراسم هست که قابل اصلاح نیست. مثلاً اسلام درباره مراسم خرافى از روى آتش پریدن، حرفى ندارد و تأیید نمىکند؛ اما هیچ اشکالى نمىبیند که مردم - فرض بفرمایید - در مناسبتى از مناسبتهاى عید، به فضاى باز بروند، با سبزه و طبیعت و صحرا، دیدارى تازه کنند، خود و طبیعت را با یکدیگر نزدیک کنند و لذت صحیح و سالم ببرند. مانعى ندارد.... انتخاب اول فصل بهار که فصل رویش طبیعت و اول بیداری باغ و راغ و بوستان است از ذوق و سلیقه ایرانی ناشی شده که آن را اول سال انتخاب کرده است و بهتر از اول زمستان است که وقت مردن و انجامد طبیعت و گیاه و نباتات است و مسیحیان آن را اول سال خود انتخاب کردهاند». این گونه روش های جمهوری اسلامی نه تنها موجب تقویت ایمان دینی مردم نمی شود بلکه به بیزاری بسیاری از آنان از دین می انجامد. جمهوری اسلامی نه تنها موجب تحقیر ایرانیان و نابودی فرهنگ ملی ایران می شود بلکه در زمینه مذهبی و معنویات هم تباه کننده اخلاق و فرهنگ اسلام سنتی در ایران است. ایرانی و مسلمان بودن اضلاع فرهنگی ماست، در اینکه ما در این فرهنگ پرورده شدهایم و به آن عشق میورزیم و با آن انس گرفتهایم و به مفاخرش فخر میورزیم و با دشمنانش میستیزیم تردیدی نیست. اما این واقعیت را بپذیریم که هیچ فرهنگی به طور مطلق نه قابل دفاع است و نه قابل مخالفت. به تعبیر اندیشمندی فرزانه؛ «هویت فرهنگی سیال ما همواره از سه فرهنگ دینی، ملی و غربی تغذیه میکند و نیز همواره خود را پالایش مینماید. به این معنا که هویت فرهنگی ما امر ثابتی نیست که دائماً بدان رجوع کنیم. امر سیالی است که مستمراً آن را باید بسازیم و مستمراً آن را شست و شو بدهیم و باید بین این سه فرهنگ آشتی برقرار کنیم، در این آشتی دادن هم باید از پارههایی توبه کنیم و هیچ کدام را به طور دربست درست ندانیم، داد و ستد و مبادله¬ی عزتمندانه را ارج بنهیم و آن فکر که میگوید باید یکی را برگرفت و دوتای دیگر را در پای او قربانی کرد، خواه از سوی مدافع فرهنگ غربی باشد، خواه مدافع فرهنگ دینی، خواه مدافع فرهنگ ملی، از بُن خطاست». ایرانی بودن، ادبیات و آئین ایرانی، آداب و رسوم ایرانی خاص و خالص داشتن از خصوصیات برجسته فرهنگ ملی ایرانیان است که پس از اسلام و پذیرفتن عقیده¬ی ناب «تشیع» و نیز پس از رویارویی با فرهنگ غرب هم چنان جاری و زنده باقی مانده است. به عبارت دیگر، ایرانیت و قومیت ایرانیان در هاضمه¬ی فرهنگ دینی یا غربی هضم نشده و بسیاری از آداب و رسوم پیشین قومی و ایرانی، همچنان پابرجاست. شاید بتوان «راز ماندگاری» فرهنگ ملی و تجلی آن را در «زبان شیرین فارسی» دانست که توسط ادبا و شعراء و اندیشمندان در طول قرنهای متمادی نسل به نسل و سینه به سینه حفظ و مراقبت شده و بلکه رشد و تکامل و غنا یافته و اینگونه به دست امروزیان رسیده است. آری هم چنان که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم وامامان معصوم صلوات الله علیهم اجمعین عرب و عجم را به ساختن فرهنگی نو فراخواندند و فرهنگهای جدید را به مهربانی، در کنار هم قرار دادند. آنچنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم سلمان فارسی را عزیزتر از همه و پیوسته در کنار خود گرامی میداشت و دربارۀ او آشکار فرمودند؛ «سلمان منا اهل البیت». پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله سلم ندای تخریب هیچ فرهنگی را سر نداد. از این منظر باید گفت که تلاشهای جمهوری اسلامی در این مسیر نه تنها تلاشهایی ضد ایرانی، بلکه ضد ملی نیز هست. * مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.