مجتبی واحدی
یکی از مهمترین مشخصههای جمهوری اسلامی از آغاز استقرار، اصرار برداشتن دشمن و خصومت ورزی با سایر دولتها به بهانههای گوناگون بوده است. دشمن تراشیگاه به بهانه انجام وظیفه شرعی برای رفع ظلم و فساد از سراسر گیتی صورت گرفته و زمانی با ادعای رفع توطئه علیه انقلاب اسلامی. قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به نوعی از دشمن تراشی مشروعیت بخشیده است. در مقدمه این قانون آمده است: «قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم میکند به ویژه در گسترش روابط بینالمللی با دیگر جنبشهای اسلامی و مردمی میکوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند (ان هذه امتکم امه واحده و اناربکم فاعبدون) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام یابد.» در واقع سران جمهوری اسلامی از نخستین روزهای رسیدن به قدرت، به دخالت در امور سایر کشورها برای تشکیل «امت واحده اسلامی» از طریق «تداوم انقلاب در داخل و خارج از کشور» میاندیشیدهاند که مفهوم دیگر آن احساس دشمنی با بسیاری از دولتها در سراسر کشور و خصومت ورزی در عرصه بین المللی است. در دوره رهبری سید علی خامنهای خصومت ورزی ابعاد گسترده تری یافته و رهبر بیخرد جمهوری اسلامی علم مبارزه با برخی ملتها را نیز برداشته است. او در آستانه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی سال ۱۳۹۲ با صراحت، نژادهای غربی به ویژه اروپاییها را «وحشی» خواند و اظهار داشت: «غربیها به خصوص نژادهای اروپایی، نژادهای وحشیاند. اینها ظاهرشان اتو کشیده و کراوات زده و ادکلن زده و اینهایند امّا همان باطن وحشیگری که در تاریخ وجود داشته هنوز هم در اینها هست.» افزون بر خصلت دشمن خواهی و دشمن تراشی، نگاه سران جمهوری اسلامی به «صلح و دوستی» با سایر کشورها همواره نگاهی منفی و همراه با احساس شرمندگی یا حقارت بوده است. این از نقاطی است که تفاوت آشکار سران جمهوری اسلامی با دیدگاههای به جا مانده از امام علی (ع) را آشکار میسازد. مهمترین سند در این خصوص، توصیههای حکومتی امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل سنت به مالک اشتر، حاکم منصوب امام در مصر است. این توصیهها تنها جنبه ارشادی و اخلاقی نداشته بلکه بخشی از دستور العمل اجرایی برای حاکم بخشی از حوزه حکومت اسلامی در صدر اسلام بوده است. در فرمان مکتوب امام به مالک اشتر آمده است: «هرگز صلحی را که دشمن به تو پیشنهاد میکند و رضای خدا در آن است رد نکن.» کسانی که با ادبیات عرب آشنا هستند میدانند عبارت «ولا تدفعن» همراه با تاکید شدید است. او سپس دلایل خود برای این توصیه را نیز بیان میکند: «صلح موجب آسایش لشگریان، آسودگی خاطرخودت و امنیت شهرها است.» اما نگاه رهبر جمهوری اسلامی به صلح با دشمنان واقعی و مجازی چیست؟ او بارها اعلام کرده که اگر ایران با امریکا از در صلح و دوستی وارد شود ابهت جمهوری اسلامی در میان ملتهای انقلابی در سایر نقاط جهان از بین میرود. یعنی او به جای آنکه به آسایش لشکریان خود یا امنیت شهروندانی که آنها را رعیت خویش میپندارد بیاندشید به فکر ابهت پوشالی است که با ماجراجوییهای بین المللی و با استفاده از ثروت ملت ایران برای خود دست و پا کرده است. او به جای آنکه رفاه و آسایش ایرانیان را وجهه همت خویش قرار دهد همواره به فکر افزایش سوژههای درگیری در عرصههای بین المللی است تا بتواند در مواقع خاص از قدرتمندان جهانی باج خواهی کند. او نه تنها دشمنی و کینه توزی را قبیح و موجب سلب آسایش ملت نمیپندارد بلکه آن را یک نعمت و موجب دوستی ملت با یکدیگر میشمارد. به این سخن او که در سال ۱۳۷۶ و در آغاز تلاشهای دولت خاتمی برای رفع برخی کدورتها با امریکا بیان شده توجه کنید: «میخواهند آن چیزی را که تا امروز وسیله وحدت ملت ایران بوده است، به وسیله اختلاف ملت ایران تبدیل کنند. تا به حال آحاد ملت ایران به خاطر اینکه میدانستند دولت امریکا دشمن آنهاست، در مقابل دشمنی امریکا، اگر یک وقت اختلافات جزئی هم داشتند، کنار میگذاشتند و متّحد میشدند. مقابله با امریکا، یکی از وسایل وحدت این ملت بوده است.» این سخن در حالی مطرح شد که چند ماه پیش از آن، انتخاب خاتمی که بسیاری ازمردم او را نسبت به دیگر مقامهای جمهوری اسلامی متفاوت میدانستند و موجب وحدت استثنایی در داخل کشور شده بود اما خامنهای و عواملش به هر طریق در برابر او سنگ اندازی میکردند. به عبارت دیگر، خامنهای به جای اینکه دوستیها در داخل کشور را به عامل وحدت تبدیل کند ترجیح میداد و میدهد که از دشمن تراشی واقعی یا مجازی، محور وحدت بسازد. امام علی (ع) در ادامه توصیههای جنگ گریزانه به مالک اشتر دستور میدهد: «هیچ چیز مثل خون ریزی موجب از بین رفتن نعمت و زوال حکومت نمیشود.» اما سخن گویان رسمی و غیررسمی علی خامنهای، در خارج از مرزها از برخی آشوبهای منجر به خون ریزی حمایت سیاسی و مالی میکنند در داخل کشور نیز با شعفی خاص از لزوم ریخته شدن خون برای احیای مظاهری که موجب تقویت نظام جمهوری اسلامی میشود سخن میگویند. اشتهای خون ریزی سران و سخن گویان جمهوری اسلامی در حدی است که با صراحت از لزوم ریخته شدن خون برای افزایش پایبندی زنان و دختران به حجاب سخن میگویند. این گونه تبلیغات در جمهوری اسلامی تاکنون بیگناهانی را قربانی کرده است. چند سال قبل، دختر و پسر جوانی که دوران نامزدی رسمی قبل از ازدواج را طی میکردند در کرمان توسط آدمخواران طرفدار مصباح یزدی به طرزی فجیع به قتل رسیدند. عاملان قتل، بعداً در دادگاه تبرئه شدند زیرا به تشخیص دادگاه درراستای انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دست به قتل زده بودند. اسید پاشیهای اخیر در اصفهان وسهل انگاری عمدی در مجازات مناسب نسبت به عوامل آن نیز نمونه دیگری از نگاه سران جمهوری اسلامی به ارزش جان و خون انسانها و تفاوت آن با توصیههای مکتوب به جا مانده از امام علی (ع) است. «علی جمهوری اسلامی» ادعا میکند که پیرو «علی نهج البلاغه» است اما رفتار او هیچ شباهتی با توصیههای مکتوب به جا مانده از امام علی (ع) ندارد. او برای حفظ ابهت کاذب خود در نقاط مختلف جهان بر طبل جنگ میکوبد. نتیجه رفتار خود خواهانه خامنهای باعث شده لشگریانش در بدترین شرایط باشند و هر نوع آسایش و رفاه از مردم دریغ شود. متدینانی که با توهم علی گونه بودن جمهوری اسلامی در برابر کاستیها و ضعفهای این نظام فاسد سکوت میکنند با اندکی تأمل در رفتار سران جمهوری اسلامی به ویژه علی خامنهای میتوانند فاصله دو «علی» را مشاهده کنند. از نگاه دینی به این افراد توصیه میکنم خویش را به خاطر این علی قلابی مشمول حکم «خسر الدنیا و الاخره» نکنند.