جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
شاخص های غفلت جمعی؛ میانگین مطالعه

تاريخ انتشار : 5/26/2015



محمد علیخانی
ویژۀ رسام؛

امروزه سرانه مطالعه، یکی از شاخصهای ارزیابی فرهنگی کشورها و ملتها شده است و تبعاً در ارزیابی های جهانی، کشور ما رتبه قابل قبولی را کسب نمی کند. برای سنجش میزان کتابخوانی در یک کشور، راهکارهای متفاوت و روشهای گوناگونی وجود دارد با اینهمه، دقیق ترین روشهای آماری هم نمی توانند در این حوزه، آمار دقیقی را ارائه کنند. در یک روش، خواندن هر نوع کتابی، اعم از درسی (موظفی) و غیر درسی را لحاظ می کنند. در روشی دیگر،  فقط کتابهای غیردرسی را مد نظر قرار می دهند و در یک روش دیگر، خواندن روزنامه و مجلات نیز در آمارگیری لحاظ می شود و اخیراً، متون الکترونیکی  نیز به آن مولفه ها افزوده شده اند. به عنوان مثال رقم سرانهٔ مطالعه برای مردم كشور فنلاند ۵۷ دقیقه، ژاپن 52 دقیقه، آلمان 47 دقیقه، هلند 46 دقیقه، نروژ 44 دقیقه و سوئد 40 دقیقه است. این درحالی‌ست که به گفتهٔ بسیاری از کار‌شناسان این رقم در ایران نزدیک به ۲ دقیقه در شبانه‌روز است. پائین بودن این رقم را می‌توان از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار داد و دلایل مختلفی برای آن ذکر کرد، دلایلی مثل مشکلات اقتصادی و گران بودن قیمت کتاب، پیشرفت‌های تکنولوژی و تمایل مردم به سمت آثار دیداری و... از آن جمله اند.
کتاب سلسله منظمی از افکار فردی است که زوایای یک مبحث را روشن کرده و با نگاهی عمیق، تمامی ابعاد و سطوح یک قضیه را شکافته و ارائه می دهد و اثری بلند مدت و مانا دارد، لیکن کوتاه گویه ها (متون الکترونیکی بجز کتاب الکترونیکی)، نگاهی سطحی و زود گذر و بدون بررسی دقیق را به خواننده ارائه می دهند که اثری کوتاه مدت و زودگذر دارد؛ لذا نمی توان کتاب خوانی را با هیچ موردی دیگر جایگزین کرد. مقاله خوانی، پرسه های اینترنتی، مجله خوانی، پیامک های واتساپی و غیره، اگر چه می توانند بر فهم و آگاهی فردی بیفزایند لیکن، ساعتها مطالعه متون اینچنینی در روز، نمی تواند جایگزین مطالعه یک یا دو کتاب، در ماه شود و اساساً با پیش فرضی که ارائه شد قابل مقایسه نیستند؛ لذا فهم عمیق مطالب، جز از طریق کتابخوانی میسر نمی شود. اما ما کتاب نمی خوانیم زیرا نیازی به کتاب احساس نمی کنیم، دچار خود شیفتگی فرهنگی شده ایم، از شک کردن در پایه های نظری مان می ترسیم، احساس می کنیم به قله های یقین رسیده ایم و فکر می کنیم مسئله ی مبهمی وجود ندارد. کتاب نمی خوانیم چون کتاب خواندن کار سختی است، چون دچار تنبلی و بی حالی شده ایم، بیش از حد ساده انگاریم، ذهن بسیط داریم و هیچ چیز برای ما جدی نیست. کتاب نمی خوانیم زیرا به تدریج پیمانه ی معرفتی مان ظرفیت خود را از دست داده است و به تناقضات درونی مان آگاه نیستیم. کتاب نمی خوانیم زیرا ملتی توده وار هستیم و ارزش دانایی و آگاهی را نمی دانیم. 
از طرف دیگر ایجاد محدودیت در ایران نه تنها شامل فعالان سیاسی و مطبوعات است، بلکه کتاب و کتاب خوان ها نیز همچون نویسندگان آنان، قربانی کوته بینی صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی اند. هرچند هیچ عاملی نباید موجب قهر و دوری شهروندان حقیقت جو از رابطه با کتاب و مطالعه شود، ولی استبداد دینی تلاش می کند بیش از پیش، منافذ و کانال های مربوط به این حوزه را در اختیار گیرد. حاکمان اقتدارگرا به اشکال مختلف تلاش می کنند ایدئولوژی مقبول خود را با کمک پول نفت تکثیر کنند و دیدگاه های متفاوت و عقاید مخالف و نظریات دیگر را به حاشیه برانند و وادار به انزوا کنند. مبتذل ترین کتاب ها به نام  نشر حقایق دینی با استفاده از رانت و کمک دولت نفتی، در تیراژی چند هزار نسخه ای و با قیمت ارزان، در اقصی نقاط ایران توزیع می شود. در سوی مقابل، اگر ناشران مستقل موفق به اخذ مجوز انتشار کتاب های متفاوت شوند، مجبورند با قیمت بالا (برای جبران هزینه های کاغذ و چاپ و توزیع) و در تیراژی که به زحمت به یک هزار می رسد، کتاب های خود را در رقابت با تولیدات ناشران دولتی، منتشر کنند.
درهرحال، طبقه متوسط شهری، زیر سایه تلویزیون و ماهواره و اینترنت، و با توجه به گرانی کتاب های ارزشمند علمی و ادبی و تحقیقی، به شکلی روز افزون از مطالعه کتاب های پرمحتوا، به گونه ای مضاعف و هشداردهنده دور می شوند. مردمی که این روز‌ها گرفتار گرانی و تورم هستند، ابتدا به نیازهای ضروری زندگی خود می‌پردازند و با این وضعیت دیگر پولی برای خرید کتاب باقی نمی‌ماند. خرید کتاب از سبد خرید خانوار عملاً کنار گذاشته شده و یا اگر در سبد خرید، کتابی نیز قرار گیرد، بیشتر آثار معمولی و ارزان را شامل می شود. این روند به مرور به بی رونقی صنعت چاپ و نشر نیز در کشور ما دامن زده و تیراژ کتابها را از حدود 3000 به 500 رسانده است. صرف نظر از ادعاهای مراجع رسمی حکومت، آنچه برای اغلب شهروندان ایران ملموس است، دوری گزیدن روزافزون از کتاب و کتاب خوانی است. وقتی تیراژ اغلب کتاب های ارزشمند در ایران به دشواری از 1000 نسخه فراتر می رود؛ و هنگامی که این آمار در کنار آمار میلیون ها دانشجو و فارغ التحصیل دانشگاه و کارمند تحصیل کرده و دیگر گروه های نخبه کشور، مورد ارزیابی منصفانه قرار گیرد، نتیجه به قدر لازم هشداردهنده و تاسف بار خواهد بود.
البته با نگاهی به سابقه فرهنگ کتابخوانی و مطالعه در ایران در می یابیم که هرچند این معضل در جمهوری اسلامی شدت یافته است اما در عصر معاصر کم و بیش وجود داشته، و نه تنها مردم عادی گرفتار آن بوده اند بلکه نخبگان جامعه و روشنفکران نیز از آن رنج می برده اند. در جریان مبارزات علیه رژیم پهلوی با وجود حضور تعداد بسیار زیادی از چهره های موجه و تحصیلکرده چگونه آیت الله خمینی توانست رهبری انقلاب را به عهده بگیرد و اکثریت را حول محور خود جمع کند؟ اینکه عده ای از انقلابیون بعد از انقلاب شروع به انتقاد از نوع حکومت برآمده کرده و آیت الله خمینی را به خلف وعده متهم کردند، نشاندهنده این واقعیت تلخ است که هیچ کدام از این آنها با اندیشه های آقای خمینی کوچکترین آشنایی نداشتند چرا که اگر چنین می بود هرگز زیر بار رهبری او در جریان مبارزات نمی رفتند. در آن ایام افرادی نظیر دکتر شاپور بختیار علناً به انقلابیون هشدار دادند که بروید و کتابهای آیت الله خمینی را بخوانید چرا که با خواندن آنها پشت انسان به لرزه درمی آید. اما دریغا و افسوس که در آن هیاهوی انقلابی گری کسی ندای هشدار خیرخواهان و ژرف اندیشان را نشنید. آیت الله خمینی در کتابهای خود به روشنی حکومت مورد نظرش را تبیین کرده بود و بعد از استقرار حکومت به آنچه که عقیده داشت عمل کرد.  
بسط اقتدارگرایی در حاکمیت جمهوری اسلامی و تعمیق سرکوب و خفقان و سانسور، و نیز تهدید روشنفکران و نخبگان و جامعه مدنی در ایران، چشم‌اندازی فاجعه بار برای کتاب و کتاب‌خوانی رقم زده است. استبداد دینی هیچ عقیده‌ای مخالف ایدئولوژی رسمی را برنمی‌تابد و از انتشار دیدگاه‌های مغایر وضع مستقر و چاپ آثار نویسندگان دگراندیش، جلوگیری می کند. همزمان، تیراژ کتاب و سرانه مطالعه همچنان روند نزولی خود را طی می کند. با همه ی اینها، جمله مشهور دکتر علی شریعتی، از برجسته ترین نویسندگان ایران، در نامه به فرزندش همچنان خودنمایی می کند: «اگر می خواهی دچار دیکتاتوری نشوی، بخوان و بخوان و بخوان.»
 
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.