سجاد نیک آیین با نزدیک شدن به مقطع انتخابات دردوره های مختلف پس از پیروزی انقلاب ایران تا پیش از انتخابات 88، بحث برسر مشارکت یا عدم مشارکت، تحریم ویا عدم تحریم انتخابات یکی ازمهمترین بحثهای جامعۀ سیاسی ما بوده است، همچنانکه امروز هم گفتگو دربارۀ موضع جنبش سبز نسبت به انتخابات پیش ِ رویکی از مهمترین بحثهای محافل سیاسی درداخل وخارج ازکشور را تشکیل می دهد. نقطۀ عزیمت چنین گفتگوهایی غالباً ازیک انگاره ای تحت عنوان " انتخابات یک فرصت برای تحقق مطالبات سیاسی واجتماعی" سرچشمه می گیرد، پذیرش صحت ویا عدم صحت چنین انگاره است که موضع قائلان به مشارکت ویا تحریم گران انتخابات را ازیکدیگر متمایز می سازد. بررسی سیربرگزاری انتخابات طی سی وچند سال پس ازاستقرار رژیم ولایت مطلقۀ فقیه، نمی تواند برآورد روشنی از نفی مطلق ویا اثبات صد درصدی این فرضیه بدست دهد. درمقاطعی همچون خرداد 76، انتخابات به فرصتی برای طرح وتحقق بخشی از مطالبات ملی بدل گشت که البته درسایۀ تمرکز قدرت درنهاد رهبری، نهادینه شدن این مطالبات وعملی شدن آنها محقق نشد، اما بهرصورت ازلحاظ تغییر جهت گفتمان حاکم به سوی آزادیخواهی ودموکراسی طلبی نمی توان فرصتی را که انتخابات 76 دراین جهت فراهم آورد، نادیده گرفت. اما بهرروی برون داد کلی هشت سال دولت اصلاحات با حجم مطالبات سیاسی واجتماعی آن دوران معادل نبود، واتفاقاً همین عدم تعادل وسرخوردگی ناشی از آن بود که درنهایت استقرار مافیای اقتصادی- امنیتی سپاه را رقم زد. درخرداد 88 وانتخابات ریاست جمهوری درآن مقطع بسیاری از گروهها وکنشگران سیاسی با تکیه بردرستی همین فرضیه بود که راه مشارکت درانتخابات را درپیش گرفتند ودرمقابل گروهی دیگر با رد این نظریه عطای مشارکت را به لقایش بخشیده وآنرا تحریم نمودند. مجموعه اتفاقات پس از خرداد88 نشان داد که نظام ولایت مطلقۀ فقیه در آن مقطع وامروز هم بیش ازهرزمان دیگری ظرفیتهای خود برای پاسخگویی به مطالبات سیاسی اجتماعی مورد نظر دگرگونی خواهان را ازدست می دهد. انبوه زندانیان سیاسی، خلاء رسانه های آزاد، انحلال اجباری احزاب وعدم تایید صلاحیت محتمل انبوهی از فعالان سیاسی عملاً چشم انداز هرگونه خوش بینی جهت ایجاد فرصتی برای تغییر را تیره وتار نموده است. درچنین حالتی مشارکت بدون قید وشرط گروههای سیاسی منتقد، تنها وتنها به منزلۀ قدرت طلبی تلقی شده ومآلاً ازدست رفتن اعتبار وآبروی سیاسی را درپی خواهد داشت. بیانیۀ اخبر زندانیان سیاسی مبنی برعدم مشارکت درانتخابات ومشروعیت نبخشیدن به استبداد وخودکامگی را نیز می توان درهمین راستا ارزیابی نمود. اما روی دیگر این سکه وآنچه انتخابات آیندۀ مجلس را به یک فرصت بالقوه بدل می نماید، افزایش تنش میان نیروهای سیاسی رقیب درداخل حاکمیت درآستانۀ انتخابات وبا نزدیک شدن بیشتر به روزهای حساس پیش روست. این تنش های مخرب با توجه به ماهیت هریک از جریانهای رقیب حاضر درساختار حکومت می تواند تا مرز تصفیۀ فیزیکی نیزپیش برود ووضعیتی مشابه وضعیت پس از انتخابات 88 را خلق نماید. این چندپاره گی ساختار قدرت، بیش ازهرزمان دیگر فرصت مشروعیت زدایی سیاسی ازنظام حاکم را برای تحول خواهان فراهم می آورد، بدون آنکه با مشارکت درانتخابات، از اعتبار وآبروی سیاسی خود مایه بگذارند. درچنین شرایطی آمادگی مدیریت بحران احتمالی ناشی از زد وخورد گروههای رقیب، برگ برندۀ تغییرخواهان خواهد بود. ازاین منظر عدم مشارکت درانتخابات، اما نظارت فعال درکنارگسترش وسازماندهی شبکۀ اجتماعی مخالفان تأثیر بسزایی براستفاده از این فرصت بالقوۀ تغییر خواهد داشت. بانزدیک شدن به زمان این درگیری ناگزیر دررأس هرم قدرت، باید ازهم اکنون درپی انداختن طرحی نو از مطالبات ملی فراگیر برای گردآوردن تمامی گروههای سیاسی اجتماعی گوناگون حول مطالبات مختلف بود تادرخلاء احتمالی قدرت، توانایی تحریک وبه صحنه کشاندن مردم وبه فعلیت رساندن این فرصت را داشته باشد.