محمد هدایتی سخنان آیت الله العظمی وحید خراسانی دربارۀ نمایشگاه کتاب تهران واعتراض شدیداللحن او نسبت به اعطای مجوز چاپ بعضی کتابها توسط وزرات ارشاد به بحثها واظهارنظرهای فراوانی درارتباط با آزادی بیان ونقض آن توسط روحانیت سنتی که آیت الله وحید دراین زمانۀ کنونی یکی ازنمایندگان برجستۀ آن بشمار می آید، دامن زد ونقدهای گوناگونی از سوی طیف روشنفکر جامعه براین اظهارات وارد شد. درادامۀ این مقاله تلاش خواهم کرد تا سخنان این مرجع تقلید را از زاویه ای دیگر مورد نقد وبررسی قرار دهم تا امکان قضاوتی منصفانه دربارۀ سخنان ایشان فراهم آید واز افراطها وتفریطها که آفت قلم واندیشه هستند، تا سرحد امکان کاسته شود. « ...ما هیچ حرفی بدون دلیل نمی زنیم، دلیلش این است: مکه رفته اید؟ آن بی عرضه های وهابی ها با اهل این مملکت چه می کنند؟ کتابی که همراه شاخص ترین شاخص های شماست در هر مقامی از او می گیرند و ضبط می کنند، آن وقت تو را راه می دهند، این هست یا نه؟ این ذلت است یا ذلت نیست؟ اگر نمی فهمی فکر فهمت را بکن! اگر می فهمی و بعد در مقابل آنچه که می گویم بیچاره می شوی، فکر غیرتت را بکن. آن را می گیرند ، کتاب تو را از هر کسی؛ آن هم کی می گیرد؟ بی عرضه هایی که مسلک وهابیت زاییده یک سفیر انگلیس است. آن وقت در این بازارکتاب، نمایشگاه کتاب، با این وزارت اضلال وهابی ها آزادانه کتاب زندگی[حضرت] زهرا [سلام الله علیها] به طریقه اهل سنت را به شیعیان می فروشند. این ذلت است یا نه؟ عزت وهابیت است یا نه؟ تو که نوکر آن وهابی هستی که آن وهابی نوکر انگلیس است، تو عامل او هستی .... این است وضع.... آن وقت در این دستگاه کتاب فروشی این زمان، کتب عامه آزادانه به این جوان های تحصیل نکرده در دین فروخته شده، مغز آنها پریشان شده، از یک طرف همان سعودی بی عرضه رفتارش با اهل این مملکت این است که زن و مرد را در آن دستگاه متوقف می کند یک ورقه او را می گیرد و بعد در این مملکت کتب ضاله او عرضه می شود. آن وقت همچو مردمی صلاحیت امام زمان دارند؟ این است؛ حجت از طرف او هست ولی وقتی عمل این شد آن فیض منقطع می شود.» این سخنان را آیت الله العظمی وحید خراسانی دراعتراض به وضعیت نمایشگاه اخیر کتاب درتهران وعرضۀ بعضی کتابها درآن اظهار داشته است. با اینکه بعضی روشنفکران واصحاب قلم آنرا منافی آزادی عقیده وبیان ومغایر با موازین حقوق بشر می دانند، اما توجه به چند نکته ضروری به نظر می رسد. اول اینکه سخنان ایشان وبطور کلی روحانیت سنتی را نباید بطور موردی وجدای از بقیه مواضع ودیدگاههای آنان بررسی نمود. هرچند آیت الله وحید وشاید برخی روحانیون سنتی دیگر دراین مورد خاص ممکن است، ظاهرا سخنی درتنافی با آزادی بیان وعقیده اظهار داشته باشند، اما از طرف دیگر هم هیچگاه درخشونتها، جنایتها وستمهای حکومت استبداد مذهبی کنونی هم مشارکت نکرده اند، واز شهد قدرت هم صنفان حکومتی کام نگرفته اند، بلکه حتی حاضر به مشروعیت بخشیدن به اشخاص وافعال حکومتی نشده اند. نمونۀ واضح آنرا درعدم استقبال ازآقای علی خامنه ای درسفر به قم، عدم انداختن رأی به صندوق واساساً غیرشرعی دانستن مشارکت درانتخابات و... می توان دید. باید توجه داشت برای حکومتی که رهبر آن داعیۀ ولایت برتمامی مسلمین جهان را دارد، بسیار گران وسنگین است که حتی درپایتخت مذهبی اش یکی از مراجع سرشناس حاضر به ملاقات ودیدار با ولی امر مسلمین جهان (!!) نشود. همین عملکرد روحانیت سنتی موجب شده است، تا بتدریج این نظردر دیدگاه بسیاری از مذهبیون جامعه تقویت شود، که حکومت فعلی ازمشروعیت مذهبی برخوردار نیست وبرخلاف نظرآقای روح الله خمینی نه تنها نظام جمهوری اسلامی مقدس نیست، بلکه ازنظر بسیاری از روحانیون اساساً مشروع هم نیست. دومین مطلبی که درتحلیل وبررسی سخنان آیت الله وحید باید بدان التفات نمود، ومورد مداقه قرار داد، توجه به اعراف وشاخصه های رایج درحوزه وراهبرد دقیقی است که آیت الله وحید درنقد حکومت استبداد مذهبی درپیش گرفته است، که این خود محصول تجربۀ درازی است، که روحانیت سنتی طی سی وسه سال اخیر کسب کرده است. روحانیت سنتی دریافت است که نقد سیاسی حاکمیت موجود آنهم از عزیمتگاه مرجعیت شیعه وازداخل ایران تنها به حاکمیت دستاویزی خواهد داد، تا با حمله به این پایگاه سنتی ومتهم نمودن آن به وابستگی به اجانب زمینه برای به حاشیه راندن مرجعیت اصیل شیعه را فراهم آورد. بهمین جهت مرجعیت سنتی به نقد مذهبی حاکمیت کنونی وبه چالش گرفتن اقوال وافعال حاکمان متلبس به لباس مذهب روی آورده است تا هم خود را ازپیامد برخوردهای سیاسی با قضیه درامان نگه دارد، وهم اینکه از زاویه ای صرفاً مذهبی، مشروعیت نظام را به چالش بگیرد. روحانیت سنتی قم نشین بخوبی به اعترضات ومطالبات سیاسی موجود درجامعه واقف است، اما درطرف دیگر هم حکومتی را می بیند که با حربۀ مذهب این مطالبات سیاسی را سرکوب می کند وهرصدای اعتراضی را با انگ ضدیت با مذهب ودین درنطفه خفه می کند. جنگ با چنین حاکمیتی از موضع روحانیت سنتی وبا سلاح سیاست بی فایده است، ازهمین رو مرجعیت سنتی می کوشد تا حتی اعتراضات سیاسی خود را درقلب وقالب مذهبی ارائه نماید. مطلب سومی که درنقد سخنان آیة الله وحید باید بدان توجه داشت، شناخت دغدغه ای است، که روحانیت سنتی نسبت به مواضع وعملکرد حکومت به ظاهر مذهبی کنونی دارد. برای آیت الله وحید وهم اندیشان وی درحوزه بسیار مهم است که اعطای مجوز برای انتشار کتابهایی که با اندیشه های شیعه درتعارض آشکار قرار دارد درحکومتی که خود را متولی مذهب می داند، بعنوان موضع تمامی شیعیان تلقی نشود وپذیرش چاپ وتوزیع این کتابها درحکومتی شیعی، بمعنای عقب نشینی شیعیان از عقاید وباورهایشان گرفته نشود. اگر حکومتی سکولار وبطور کلی غیر منتسب به دین ومذهب درایران درصدر امور می بود وموضعی برخلاف مذهب از یکی از سران کشور ویا مقامات حکومتی صادر می شد، هیچگاه حساسیت کسانی همچون آیت الله وحید وهمفکران او به اندازۀ امروز تحریک نمی شد وچه بسا آنان را وادار به موضع گیری نمی شدند. بهترین نمونه برای اثبات این مدعا بررسی مواضع روحانیون سنتی نسبت به چاپ برخی کتب ونشریات مغایر با موازین مذهبی درایران پیش از انقلاب است. درآن زمان علیرغم چاپ وانتشار برخی کتب ومقالات حتی ضد مذهبی، اعتراض چشمگیر ویا دعوت از حکومت برای برخورد با این منشورات از سوی مراجع بنام آن دوره همچون آیت الله العظمی بروجردی ودیگران دیده نشد. درنگاه روحانیت سنتی آن حکومت نمایندۀ مذهب تشیع نبود وچاپ وانتشار کتب به اصطلاح ضاله درسایۀ آن هم به حساب شیعه واریز نشده وموضع رسمی شیعیان تلقی نمی شد. درحالیکه درسایۀ حاکمیت کنونی وضعیت چنین نیست وهرقول وفعل صادره از حکومت به ظاهر مذهبی به حساب مذهب نوشته خواهد شد. دلیل روشن بر این مدعا؛ عدم اعتراض صریح وآشکار طیف روحانیون سنتی دربارۀ مسائلی است، که یک شخصیت مستقل غیرحکومتی اظهاراتی ضد مذهبی داشته است و این روحانیون هرگزدعوت به برخورد ننموده اند. نمونۀ واضح تر، ملموس تر ونزدیک تر اینگونه موضع گیری های روحانیت سنتی را می توان درواکنش این طیف به آواز توهین آمیز اخیر، به امام دهم شیعیان حضرت علی النقی سلام الله علیه یافت که درآن این بخش از روحانیت از اظهار نظروصدور فتوا ویا حکمی خاص دربارۀ او خودداری نمودند؛ چراکه پرواضح است آواز توهین آمیز اخیرواکنش طبیعی جوان امروز ایرانی به فشارهای فزاینده غیر انسانی اسلامی حاکمان مستبد ایران ، وگستره چترسنگین ولایت ضخیم استبداد دینی است. واین علیرغم واکنش مراجع حکومتی همچون مکارم شیرازی است، که بلافاصله حکم ارتداد این خواننده را صادر نمودند. حال آنکه مراجع سنتی همچون آیت الله العظمی وحید خراسانی اساساً از اظهار نظر دراین رابطه خودداری نمودند وبلکه برخلاف واکشنهای حکومتی از راه برخورد مثبت ومتمدنانه با راه اندازی وبسایتهای اینترنتی، نوشتن مقالات وچاپ وانتشار کتاب نسبت به معرفی شخضیت امام هادی صلوات الله علیه اقدام نمودند. مطلب چهارمی که دراین شرایط ویژه وحساس با توجه به خفقان واستبداد وخشونت بی اندازه توام با برخورد قهرآمیز با روحانیون معترض ضروری است، مورد توجه قرار گیرد؛ این است که، همراه گذر زمان که نگارش تاریخ شکل می گیرد، آیت الله وحید با کنایه ای که ابلغ من التصریح است، با این جمله « تو که نوکر آن وهابی هستی که آن وهابی نوکر انگلیس است، تو عامل او هستی .... این است وضع.... » این حکومت را وابسته به اجنبی وانگلیس میداند، حقیقتی که نگارنده این سطوراز فقیه فقید مرحوم آیة الله العظمی سید محمد شیرازی نزدیک به سه دهه قبل کرارا می شنید، وامروز دقت وعمق آن کلام روشن تر از هر روز عیان وآشکارشده است. البته گاه دیده می شود که محافظه کاری های برخی ازروحانیون سنتی حالت افراطی بخود گرفته وبه نوعی سیاست هراسی بدل شده است، آنچنانکه آنانرا حتی از ابراز کوچکترین اعتراض به نقض آشکار حقوق شهروندان، همچون دربند کشیدن صاحبان قلم واندیشه، توسط حکومت استبداد مذهبی کنونی بازداشته است. این محافظه کاری افراطی به نوبۀ خود موجب بروز برخی بدبینی ها نسبت به عملکرد روحانیت ونقد این محافظه کاری توسط دانشگاهیان واندیشمندان جامعه شده است. انتظار می رود که روحانیت سنتی با حفظ جایگاه مذهبی خود واز همان زاویه به ظلمها وستمها روا داشته شده نسبت به مردم توسط حکومت جعلی ولایت مطلقۀ فقیه اعتراض خود را ابراز نماید ونسبت به تضییع حق الناس توسط متلبسین به لباس روحانیت حساس باشد، تا شاید بواسطۀ این اقدامات روحانیت جایگاه ومنزلت اجتماعی خود را که درسایۀ عملکرد رژیم کنونی بشدت آسیب دیده است، دوباره بازیابد.
*دبیرکل جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر- رسام ومدیر شبکۀ جهانی سلام