علی صبا جنجال خبری اخیر پیرامون اختلافات موجود میان احمدی نژاد وخامنه ای، بار دیگر نشان داد که دوگانۀ خامنه ای- احمدی نژاد برای تدوام قدرت خود، به نوعی بحران سازی در دو سطح داخلی وخارجی نیازمندند. نمود خارجی این بحران سازی ها در پروندۀ اتمی ایران آشکارا پدیدار است، اما در بعد داخلی ماجرای اخبر استعفای مصلحی از وزرات اطلاعات وعدم موافقت رهبر ایران با این استعفا وپیامدهای بعدی این ماجرا، در حقیقت بحرانی است که با عینکی دیگر باید بدان نگاه کرد. چنین بنظر می رسد که انگیزۀ اصلی احمدی نژاد از ورود به چنین منازعه ای، رساندن پیامی به گروههای خاکستری جامعۀ ایران با این مضمون که وی با عملکرد رهبری مخالف است، بوده است پیامی که به معنی انداختن بار کمر شکن تمامیت خواهی وسرکوب وخشونت بر گردن رهبری است. بویژه آنکه پیش تر از این نیز مواضع وی پیرامون مسئلۀ حجاب وبرخورد با بدحجابی ویا حمایت از مواضع رئیس دفترش، اسفندیار رحیم مشائی نیز در راستای همین سیاست بوده است. ثمرۀ چنین پیامی زمینه سازی برای انتخابات بعدی وجذب رأی گروه های خاکستری جامعه است. با این حال فریبنده گی ذاتی جنجال آفرینی وبحران سازی برای احمدی نژاد ودر نتیجه انحراف افکار عمومی از مسائل مهم واساسی بویژه در بخش اقتصاد وشکست طرح هدفمندی یارانه ها وبی کفایتی مفرط دولت، وی را بیش از بیش ترغیب نمود تا ریسک ورود به چنین هماوردی را بپذیرد. بویژه آنکه وی پیش تر و در جریان عزل منوچهر متکی از وزارت خارجه، وبا اتکا به عدم وجود مدیریت افکار عمومی ورسانه ها وبسته بودن فضا، مفید بودن روشن جنجال آفرینی در انحراف افکار عمومی واجرای منویات خود را دریافته بود. از سوی دیگر ودر نوعی داد وستد متقابل در بحران سازی وتدوام آن برخلاف آنچه در اظهارات رهبر خودکامۀ ایران مشهود است، وی نیز تمایل چندانی به پایان یافتن این جنجال تبلیغاتی ندارد، بویژه آنکه هیاهوی حاصل از منازعۀ قدرت، مسئله برخورد جنایتکارانۀ بیت رهبری با جنبش سبز ورهبران آنرا به دست فراموشی سپرده است. حاشیه های تبلیغاتی این منازعۀ قدرت اندک اندک در حال غلبه بر متن آن است، وگویا رهبری نیز قصد دارد، تا به بهترین شکل ممکن از این حاشیه ها بهره برداری نماید، وبامدیریت بحران جدید، از زیر بار بی لیاقتی ها وبی کفایتی های دولت مورد حمایت خود در گذشته، شانه خالی نماید، وعملاً مسأله حمایتهای بی حد وحصر گذشتۀ خود بویژه در نخستین نماز جمعۀ پس از انتخابات وموافقت کامل خود با خط مشی وتفکر احمدی نژاد را با چرخشی نسبتاً آرام، از افکار عمومی پاک کند. از سوی دیگر بنظر می رسد، رهبر ایران تلاش دارد با وارد کردن مجدد هاشمی رفسنجانی وبخشی از اصلاح طلبان حکومتی به صحنۀ بازی، مانند؛ وارد کردن هاشمی وسید حسن خمینی در هیئت امنای دانشگاه آزاد، لجام گسیختگی احمدی نژاد را مهار نماید. گام موازی سیاست مهار احمدی نژاد در تقویت جریان اصولگریان، عملگرایی چون لاریجانی وقالیباف خلاصه می شود. سیاستی که با حرکت دادن اراذل واوباش طرفدار رهبری در مجلس و رویارویی آنها با گروه دیگر اراذل واوباش متمثل در جریان رسایی وکوچک زاده، رفته رفته پر رنگ تر می شود. در این میان اما نباید فراموش کرد، که هدف آزادیخواهان چیزی فراتر از حل شدن در گرداب هیاهوی رسانه ای مصنوعی است، که جریان تمامیت خواه، خواسته و ناخواسته منافع خود را در تداوم آن یافته است. تلاش نیروهای آزادیخواه باید همچنان بر مطالبۀ حقوق اساسی مردم وایفای نقش اساسی خود در جهت آگاه سازی توده های مردم نسبت به آنچه در اتاقهای فکر دیکتاتوری دروغ و فریب می گذرد، متمرکز باشد.