رسام؛ واحد خبر
سرانجام علی اکبر هاشمی رفسنجانی به اظهارات محمد خامنه ای، برادر بزرگتر علی خامنه ای واکنش نشان داد وبه پاسخگویی دربارۀ اتهامات مطرح شده دربارۀ وی پرداخت.
محمد خامنه ای در آستانۀ اربعین سال گذشته طی مصاحبه ای هاشمی رفسنجانی وگروه او را به دست داشتن در رسوایی مک فارلین وارتباط با آمریکایی های متهم کرده بود. مشروح آنچه وبسایت رسمی هاشمی رفسنجانی در این باره نوشته است، چنین است:
در آستانه اربعین حسینی که مردم خداجوی کشورمان آماده برگزاری مراسم با شکوه این مصیبت بزرگ می شدند و فضای کشور معطر به عطر معنوی ابا عبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ شده بود، باز از سوی یکی از نشریات وابسته به جریان انحرافیِ حاکم در دولت گذشته، هیاهوی تفرقه، تهمت و تخریب آغاز شد. این نشریه ، مصاحبهای با عنوان «ناگفته های آیت الله سید محمد خامنهای از ماجرای مک فارلین وارتباط جریان هاشمی با آمریکا ییها» منتشر کرد، و سپس خبرگزاریها و رسانههای همسو، آن را با نسخه بدلهای متفاوت وعبارتهای مضطرب در سطح وسیعی نشر دادند. در این مصاحبه اگر چه مصاحبه شونده محترم (رییس دفتر بنیاد حکمت اسلامی صدرا) اظهار داشته، نیتش خیر بوده و قصد دارد حقایقی را جهت ثبت در تاریخ ارائه کند، اما در عمل آنچه مشاهده میشود یک سری حرفهای متناقض، غیر حرفهای و اتهامات ناروا و به دور از انصاف درباره حضرت امام خمینی، شهید مظلوم بهشتی و آیت الله هاشمی رفسنجانی بیش نیست. به نظر میرسد صحنه گردانان پشت پرده این سناریو، چون اطلاعات کافی در مورد مطالب ارائه شده نداشتهاند، در تدوین و تنظیم آن، تا این حد دچار لغزش شدهاند و الا از ساحت مصاحبه شونده، چنین اظهارات مشغوش و تحلیلهای سست دور از انتظار است؛ به طوری که در این چند روز انتظار تکذیب آن را داشتیم اما متاسفانه چنین نشد! دراین فرصت برای تنویر افکار عمومی، تنها به نقد چند نکته از مطالب یاد شده میپردازیم وبقیه را به وقت دیگر موکول می کنیم : ۱- از مجموع محتوای مصاحبه به روشنی استفاده میشود که هدف اصلی تدوین گران، تخریب آیت الله هاشمی رفسنجانی است؛ زیرا آنها سخت نگران انتخابات مجلس خبرگان رهبری در اسفند ماه سال جاری هستند و به خیال خود میخواهند با این حرفهای تکراری و تحلیلهای سست، موقعیت ایشان را متزلزل کنند و فضا را باز هم متشنج سازند. عجیب است که این جماعت هنوز هم متوجه نشده وعبرت نگرفته اند که این حناها دیگر رنگی ندارد وایام این گونه ترفندها منقرض شده است. در سی وپنج سال گذشته بسیاری از افراد و شخصیتهای محترم از سوی برخی حامیان این جریان، به ارتباط با اسرائیل وآمریکا متهم شدند. یکی از هم اندیشان آنها به بهانه نگارش تاریخ انقلاب و « نهضت امام خمینی!» به بسیاری از مراجع بزرگ نسبت وابستگی داد؛ مرحوم آیت الله خویی واطرافیانش را «ارتجاع نجف» نامید. امام موسی صدر وشهید سید محمد باقر صدر را عامل بیگانه و «کمربند امنیتی اسرائیل» در لبنان وعراق توصیف کرد. مرحوم دکتر علی شریعتی را عامل و همکار ساواک خواند. اما همه این تحلیلهای بیبنیاد و اتهامهای ساختگی با یک پیام و جمله رهبر معظم انقلاب از هم پاشید و به عدم پیوست. امروز همه این شخصیتها در آسمان جهان تشیع، اسلام و انقلاب مانند خورشید میدرخشند و بالاخره روسیاهی به ذغال ماند و حقیقت جاودانه شد. در مصاحبه یاد شده، «باند هاشمی» (در نسخه نخست)، یا «حواشی هاشمی» (در نسخههای بعد) به ارتباط با آمریکا متهم شدهاند. همه میدانیم که این تعابیر و اتهامها تازگی ندارد؛ دراوائل پیروزی، منافقین و بنی صدریها آن را آغاز و بعد دیگران طوطی وار تکرار کردهاند. در سال ۸۸ یکی از همین جماعت از تهران به قم آمد و در جلسهای که ترتیب داده بودند، دو ساعت حرف زد تا ثابت کند که هاشمی و فرزندانش با شبکههای جاسوسی آمریکا و اسرائیل در ارتباطاند. نوار سخنرانی این فرد موجود است و در آن، مرتب ادعای خود را تکرار میکند بدون اینکه دلیلی ارائه کند! و مکرر مدعی میشود: «در این مورد سند دارم ولی وقت نیست آنها را توضیح دهم!» . امروز متاسفانه شاهدیم این افرادِ نوعی، با کمال جسارت موفق میشوند همین حرفهای کهنه، قدیمی و تکراری را این بار از زبان فردی موجّه (برادر بزرگ رهبر معظم انقلاب) مطرح نمایند تا شاید به زعم خود، ترفندشان مؤثر واقع شود و تفرقه و جدایی میان رهبری و هاشمی را تحقق بخشند و تثبیت کنند، اما بد خواهان بدانند که هاشمی بازوی پرتوان رهبری و به گفته همه عقلای قوم، صادق ترین وقوی ترین حامی ایشان است و این حقیقت، بارها و به تجربه ثابت شده است. کسانی که میخواهند به بهانه دفاع از انقلاب و رهبری، هاشمی را از صحنه خارج نمایند، بدانند که به امام، انقلاب، شهدا و مردم ظلم میکنند؛ همچنانکه احتمال دارد برخی ، به خیال حمایت از هاشمی، در صدد تضعیف رهبری باشند که سخت در اشتباهند وهردو طرف گرفتار خطا وانحراف هستند. قوام، رشد و شکوفایی انقلاب در این حقیقت و واقعیت مهم نهفته است که این دو شخصیتِ بنیانگذار و فرزند خلف امام، در کنار هم و برای هم باشند، همان طور که مردم نیز در انتخابات مرداد ۹۲ به همین اصل ارزشمند و انکار ناپذیر رأی دادند و هنوز بر آن عهد پایدارند. ۲- بارها شاهد بودهایم که وقتی انتخابات یا مسأله مهم دیگری پیش میآید و احتمال داده میشود آیت الله هاشمی در آن نقشی داشته باشد، برخی رسانههای وابسته به طیف وجریان خاص که متأسفانه از بیت المال نیز ارتزاق میکنند، وارد صحنه شده، با روشهای کاملا غیر اخلاقی، به سراغ افراد موجه و تأثیر گذار میروند و با طرح سوالات حساب شده، آنها را علیه آقای هاشمی تحریک میکنند؛ چنانکه در انتخابات پیشین هیئت رییسه خبرگان فضا را به حدی آلوده کردند که بعضی از اعضای محترم خبرگان بیانیه علیه آقای هاشمی صادر کردند! اما وقتی انتخابات انجام گرفت ومرحوم آیت الله مهدوی کنی به اراده و تقاضای آیت الله هاشمی به ریاست برگزیده شد و تعدادی از نمایند گان جهت تشکر به حضور آقای هاشمی رفتند، برخی از همان افراد که بیانیه داده یا حرفهایی زده بودند، متوجه اشتباه خود شدند و با تجلیل وتکریم حضوری از وی، به نوعی عمل قبلی خود را جبران کردند. ۳ - به نظر میرسد جریان و طیفی در کشور پا گرفته که همواره در تلاش است برای توسعه و تثبیت پایگاههای قدرت خود، روحانیت را در گیر مسائل سلیقهای و حاشیهای نماید و بالاخره با ایجاد اختلافها و تنشها، وحدت اجتماعیِ دلسوزان انقلاب و همراهان امام (قدس سره) را بشکند وخود قدرت علی الاطلاق شود؛ متاسفانه در این میان رد پای بعضی نظامیان که رسانه در اختیار دارند نیز مشاهده می شود واینها سرباز پیاده نظام برای این جریان شده اند، لذا از فرماندهان مکتبی ودلسوز قوای نظامی انتظار می رود این خطر را دریابند وآن را چاره کنند. همچنانکه در سال ۸۴ اینان چنین کردند و از تعدادی روحانی موجه و محترم و در عین حال کم تجربه وساده اندیش در عرصه سیاست بهره گرفتند واز زبان آنان معجزه وکرامات برای احمدینژاد ساختند و بعد، همان بخش از روحانیت را که نردبان پرش برای خود برگزیده بودند ، مورد تمسخروتحقیر قرار دادند! جالب است که در همین مصاحبه نیز این اتفاق تکرار شده است؛ یعنی مطالب بیان شده در این مصاحبه ، پیش از آنکه علیه آقای هاشمی باشد به ضرر شخص گوینده مطالب است؛ زیرا کلمات و محتوای آن، به دور از انصاف و مروت و با ادبیاتی توهین آمیز و ناروا و دون شأن و جایگاه گوینده بیان گردیده وتدوین شده است. به عبارت روشنتر باید گفت چند سالی است این طیف خاص با ترفندی خاص حوزه و روحانیت را به بازی گرفته و متاسفانه یک تعدادی ساده لوح نیز مرتب از آنها بازی می خورند. ۴ - در مواردی از مصاحبه، به ساحت امام راحل و شهید مظلوم آیت الله بهشتی اهانت وجسارت شده است و تعابیر به کار رفته حتی از یک فرد معمولی هم توقع نمیرود ؛ برای نمونه در مورد قطعنامه ۵۹۸ با عبارت «قطعنامه منحوس» یاد شده، در حالی که هم رهبر کبیر انقلاب وهم رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهای مختلف، قبول قطعنامه را مبارک ودارای خیر وبرکت توصیف کردهاند. یعنی در این مصاحبه به نوعی از زبان ایشان به اخوی معظم ایشان ( رهبر معظم انقلاب) نیزکم لطفی وجسارت شده است. ۵ - کسانی که با تاریخ انقلاب آشنا هستند، اگر متن مصاحبه را با دقت مطالعه کنند، به سختی باور خواهند کرد که مطالب آن از فردی مانند رییس دفتر «بنیاد حکمت اسلامی صدرا» صادر شده باشد و در وجود آنان بلا فاصله خاطرات تلخ سالهای دهه شصت زنده شده و شبیه ادبیات گروه های ضد انقلاب و افرادی چون «شیخ علی تهرانی» در ذهنشان تداعی خواهد کرد چرا که آنها از این دست اتهامات و اهانتها به خمینی وخامنه ای وبهشتی وهاشمی فراوان میزدند! آن ایام که حضرت امام خمینی جهت اطلاع از اوضاع سیاسی منطقه وجهان به اغلب رادیو های بیگانه از جمله رادیو بغداد گوش می دادند وحرف های شیخ علی را نیز می شنیدند ، گاهی می فرمودند : من شب ها برای شیخ علی دعا می کنم تا خداوند او را از چنگال صدام ومنافقین نجات دهد، تا این که یک روزی او به آقای هاشمی توهین خیلی زشتی می کند وامام از شدت ناراحتی می فرماید :دیگر برای من جایز نیست به رادیو عراق گوش بکنم.(مجله حوزه ،ش۴۵ ، مرداد و شهریور ۱۳۷۰ به نقل از آیت الله توسلی) نگارنده یقین دارد امروز هم روح بلند وملکوتی امام امت در عالم برزخ برای آنهایی که به بنیانگذاران ودلسوزان نظام وانقلاب توهین می کنند دعا می کند تا خداوند آنها را از دسیسه های خناسان نجات دهد. ۶– جالب است در همین شماره نشریه فوق ، مصاحبه های دیگری با روحانیون دیگر نیز انجام دادندومرتب به مناسبت هایی ازآن دو پیرامون اطرافیان ونزدیکان امام سوال می پرسند وبا شیطنت خاصی تلاش می کنند شبیه حرف هایی را که از آقای سید محمد خامنه ای علیه امام گرفتند از آن دو نیزبه چنگ بیاورند ولی بنا به دلایلی کمتر موفق نمی شوند. در پایان باز برای چندمین بار متذکر شده وتاکید می شود دست هایی در کار است ، خواسته یا ناخواسته روحانیت را رودرروی هم قرار داده تا قدرت معنوی آنان را در هم بشکند ودر این میان متاسفانه بعضی ها به خواب رفته ویا خودشان را به خواب زده و نمی خواهند بیدار بشوندومرتب از دیگران بازی می خورند. خدایا تو به شکایت می بریم واز تو مدد می جوییم، ما را هوشیار و بیدارمان کن . نوشتار رسام:
آقای هاشمی در جوابیه ای که در وبسایت شخصی شان مرقوم داشته اند، البته به حق وبه جا استراتژی نخ نما وپوسیدۀ نظام در برچسب زنی وترور شخصیت مخالفان ومنتقدان اشاره داشته اند، اما به نظر می رسد از بیان تمامی مصادیق این استراتژی به دلیل برخی ملاحظه کاریهای سیاسی غفلت یا به عبارت دقیق تر تجاهل عارف فرموده اند. بسیار روشن است که تاریخ اتهام زنی ومتهم ساختن بزرگان به بیگانگان تاریخی به درازای عمر انقلاب 57 دارد ومسئولان ودست اندرکاران انقلاب از همان روزهای نخست وبه بلندپایه ترین نخبگان فرهنگی ومذهبی کشور انواع اتهامات وانگها را روا داشتند.
حتی مراجع عظام تقلید وشخصیتهای بلندپایۀ مذهبی هم از اتهام وابستگی به اجانب در امان نماندند واز آیت الله العظمی شریعتمداری، تا آیت الله العظمی مرعشی نجفی، خوانساری،سید محمد شیرازی ومنتظری همه وهمه به عنوان عامل اجنبی ومرتبط با سرویسهای جاسوس خارجی معرفی شدند.
این استراتژی حتی امروز هم نسبت به مرجع مقدس وعظیم الشأن شیعه آیت الله العظمی سید صادق شیرازی نیز روا داشته می شود ودلواپسان این مرجع ربانی وبزرگ احیاگر شعائر حسینی را تنها وتنها به دلیل دفاع از دین وعقیدۀ شیعه وانتقاد از بیدادگری های نظام به ارتباط با اجنبی متهم می سازند.
آقای هاشمی رفسنجانی اگر نگران این رویه در حکومت کنونی است باید به ریشه های نظری وعملی آن در شعارهایی همانند مرگ بر ضد ولایت فقیه ومرگ بر این وآن وحمایت های شخص رهبری پرداخته وسعی در خشکاندن این ریشه ها نماید.