جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
تأملی برمقاله "شبکه های شیعه چه می گویند"

تاريخ انتشار : 6/21/2014



مرتضی محقق

ویژه رسام


مقاله منتشر شده در نشریه التکرونیکی روزآنلاین، با عنوان "شبکه های ماهواره ای شیعه چه می گویند"، متضمن پاره ای مطالب  است که بعضاً عاری از صحت وبعضاً غیر دقیق به نظر می رسند. به عنوان مدیر یکی از شبکه های نامبرده شده در آن مقاله، به اختصار به توضیح وپاسخ به برخی از نکات مطرح شده در آن نوشتار خواهم پرداخت.
اول؛ مقاله شبکه های ماهواره ای شیعه چه می گویند، از همان اولین سطور نوک پیکان حمله را متوجه شبکه های مذهبی شیعه می کند وآنها را در جنگ فرقه ای جاری در خاورمیانه دخیل قلمداد می کند، که گویی در این منطقه تا پیش از این هیچگاه جنگ فرقه ای ومذهبی در جریان نبوده وقضیه نزاعهای فرقه ای هم امری محدود به سالهای معدود گذشته است. نگاهی گذرا حاکی از واقعیت تلخ است که تکفیر شیعیان واساساً درگیری فیزیکی میان شیعه وسنی نه در محافل علمی ومجالس علما ومناظره های عالمانه، بلکه توسط بازیگران سیاسی منطقه ای وبین المللی تعیین شده ومی شود. شبکه های شیعه هیچ گاه، حتی در یک مورد دعوت به گسترش نزاع عقیدتی ونظری به حوزه سیاسی ونظامی ننموده اند وهمواره دعوت به گفتگوی آرام ومنطقی در صدر اولویتهای این تریبونها رسانه ای بوده است.
دوم، حتی به اصطلاح تندرو ترین شبکه های ماهواره ای شیعه نیزهیچ گاه دعوت به اعمال خشونت فیزیکی بر علیه شیعیان ننموده اند. یاسر الحبیب، مدیر شبکه تلویزیونی فدک، که احتمالاً از نظر نویسنده محترم مقاله مذکور از این افراطیونی قلمداد می شود، بارها بر احترام جان ومال وآبروی اهل سنت تأکید داشته است.
دوم؛ علیرغم آنکه مقاله مذکور مسأله تغییر موازنه قوا در منطقه را به عنوان فاکتوری مهم وتعیین کننده در وضعیت اسف بار کنونی منطقه توصیف کرده است، اما به یکباره در تحلیل نهایی، نقش عامل سیاسی در درگیری های خشونت بار فیزیکی در منطقه توسط نویسنده محترم مقاله نادیده گرفته می شود وایشان بار دیگر انگشت اتهام را به سوی شبکه های مذهبی شیعه نشانه می رود و به عامل تعیین کننده ومهمی مانند بازیگران منطقه ای وبین المللی در این میان اشاره ای ولو به صورت موجز واجمالی نمی شود. این درحالیستکه بسیاری از صاحبنظران ومحللان سیاسی بر این مدعا صحه می گذراند که مسبب اصلی این نزاع بسیار فراتر از شبکه های ماهواره ای شیعه ویامرجعیت سنتی شیعه از جمله آیت الله سید صادق شیرازی است.  سياست های خارجی حمهوری اسلامی در کشورهای منطقه ، حزب الله لبنان، مقتدى صدر وحزبش در عراق، شيخ قاسم سليمان وحزبش در بحرين، نمر النمر ونقش وی در انقلابهای ظاهرا خود جوش سعوديه، جنگهای داخلی افغانستان ونقش احزاب وابسته به ايران در اين كشور، همه وهمه بخش مهم وقابل انکاری از پرونده جنگ ونزاع فرقه ای در منطقه است که متأسفانه نویسنده محترم به جای پرداختن به آنها، گویی دیواری کوتاهتر از مرجعیت سنتی شیعه برای هجمه نیافته است!
این درحالی است که حتی خودی های نظام جمهوری اسلامی هم نه شبکه های ماهواره ای مذهبی شیعه، بلکه سیاست خارجی نظام را مسئول جنگ جاری فرقه ای در منطقه می دانند. به عنوان نمونه  حجت الاسلام مسجد جامعی ايران را مسبب حركتهاي وحشيانه اهل سنت وكشتارهاي شيعيان در كشورهاي مختلف دانست نه تندروي علما وروحانيون شيعه را ودر گفتگو با خبرگزاری مهر ضمن هشدار نسبت به تبعات مواضع سیاسی و رسانه‌ای ایران برای شیعیان جهان گفت:
"مسبب اصلي در كشتار شيعيان در كشورهاي مختلف دنيا رفتار سياسي ما وسياست خارجي ايران است نه تند روي برخي علما وروحانيون شيعه چرا كه هیچگاه در طول تاریخ هیچ عالم شیعی حکم و فتوا علیه غیرشیعیان نداده و  یا حتی تشویق به خشونت علیه آنها نکرده است. حتی در اعتقاد هیچ شیعه ای هم نیست که برداشتن مال یک اهل سنت و اذیت کردن او مجاز است یا اجر اخروی دارد در حالیکه متأسفانه در میان اهل سنت کسانی هستند که می گویند خون شیعه هدر است و زن و فرزندش اسیر و قابل تصرف است و مالش هم که غنیمت است....به دلیل رفتار سیاسی ما و سیاست خارجی مان در حال حاضر شرایط به گونه ای شده است که هم غیرمسلمانان و هم به ویژه اهل سنت، از دریچه ای که به سیاست خارجی ایران نگاه می کنند، به شیعیان می نگرند و به عبارتی دیگر، آنها مجبورند تاوان رویکردهای سیاسی ورسانه اي ایران را بپردازند."
سوم؛ نويسنده در فصل ديگر كلام خود مرجعيت نجف وعدم ورودش به مقوله تبليغ جهاني دين اسلام وتشيع را حركتي مدبرانه معرفي ميكند وتمام نخبگان وفعالان فرهنگي واجتماعي شيعه را كه از ايشان به عنوان طيفی با محوريت آيت الله سيد صادق شيرازی نام ميبرد به عنوان بازيگراني فرصت طلب وتشنه قدرت رسانه اي در جهان معرفي ميكند.
چهارم؛ نویسنده محترم مقاله "شبکه های شیعه چه می گویند"، در مغالطه ای منطقی، آشکارا به سفسطه تعمیم توسل جسته وبا برجسته ساختن گفتمان شبکه ای شیعی همانند فدک، آنرا بصورتی هدفمند اولاً به تمامی شبکه های شیعه تعمیم داده ودربخش دیگری گام فراتز از آن نهاده واساساً آنرا گفتمان مرجعیت آیت الله العظمی سید صادق شیرازی قلمداد نموده است. این درحالیستکه اولاً نه گفتمان تمامی شبکه های شیعه موجود در عرصه رسانه آنچنانی است که نویسنده محترم مقاله مدعی است ونه اساساً گفتمان مرجعیتی همانند مرجعیت آیت الله العظمی سید صادق شیرازی را می توان در زبان وبیان یک یا چند شبکه شیعه خلاصه نمود. همچنانکه خود نویسنده محترم مقاله هم اشاره کرده است، مرجعیت آیت الله العظمی شیرازی با دراختیار داشتن بیش از چهارده شبکه ماهواره ای یکی از پرمخاطب ترین مراجع شیعه حاضر بشمار می رود، اما کمی تأمل در ماده رسانه ای که هریک از این شبکه ها نشان می دهد، که زبان ولحن تمامی آنها یکسان نیست.
وانگهی، این شبکه های مذهبی شیعه علیرغم آنکه از نزدیکان به بیت آیت الله العظمی سید صادق شیرازی بشمار می آیند، اما هیچگاه مدعای نمایندگی ایشان را نداشته اند. در حال حاضر تنها وتنها شبکه تلویزیونی "مرجعیت" منعکس کننده آراء ونظریات ایشان می باشد.
البته این تعمیم نویسنده محترم ونسبت دادن برخی از مسائل به زعم نویسنده محترم، افراط گرایانه به مرجعیت آیت الله العظمی شیرازی، ناشی از تلقی وباور غیر دقیقی است که احتمالاً مشکلی عام درافکار عمومی است. آشنایان به بیت آیت الله العظمی شیرازی واساساً الگوی مدیریتی ایشان، بخوبی می دانند، که شیرازی ومقلدان وی تنها محدود به طیفی خاص با گفتمانی ویژه نیستند، بلکه از روحانیت معتدل وتحول خواه تا سنتی ترین ودست راست ترین طیفهای روحانیت را شامل می شود، ومرجعیت شیرازی در این میان نقش پدر معنوی کلیت جریان شیرازی را برعهده داشته است وهیچ گاه جانب فرزندی را به نفع دیگری نگرفته است. از همین روست که تعمیم گفتمان شبکه ای همانند فدک، به کلیت این جریان غیر واقعی وغیرمنصفانه به نظر می رسد.
پنجم؛ مقاله شبکه های شیعه چه می گویند، درحالی تأسیس شبکه های "صفا" و"وصال" و فرمان "شیعه کشی" توسط آنها را در واکنش به تأسیس شبکه های مذهبی شیعه وگفتمان آنها تصویر می نماید، که هر ناظر منصف وآگاهی با کمی جتسجو در شبکه اینترنت در می یابد که پیشینه تأسیس این شبکه ها به زمانی بسیار پیشتر از تأسیس شبکه هایی مانند شبکه جهانی امام حسین علیه السلام وشبکه فدک باز میگردد واساساً تأسیس شبکه هایی همانند فدک که از نظر نویسنده محترم متهم به تندوری هستند، مسأله ای تازه ومتأخر بوده خود واکنشی به گفتمان امثال صفا ووصال بوده است.
ششم؛ اينكه جناب سجاد نيك آيين ظاهرا فراموش كرده اند كه شبكه اهل البيت وابسته به آيت الله وحيد وسيستاني، شبكه اهل بيت وابسته به آيت الله مدرسي، شبكه ولايت وابسته به آيت الله مكارم شيرازي وبرنامه هاي سيد كمال حيدري در شبكه الكوثر همگي با زبانی شبيه شبكه های ماهواره ای آيت الله العظمی شيرازی همچون شبكه امام حسين عليه السلام دارد وگاه بسيار تندتر وتحريك آميز تر عمل مينمايند.
هفتم؛ مطالب مطرح شده در مقاله مذکور واتهام تحریک نزاع فرقه ای در حالیستکه بزرگان اهل سنت خود نه شبکه های مذهبی شیعه بلکه مسائل دیگری را عامل قتل وخشونت پراکنی نسبت به سنیان منطقه می دانند. برای نمونه مولوی عبدالحمید در گفتگو با خبرگزاری العربیه، اظهارات تحریک  آمیز آیت الله مکارم شیرازی وعلم الهدی را مسبب اصلی کشتار اهل سنت دانسته است.
برای آشنایان با شبکه های تکفیری وپیگیران برنامه های این شبکه ها، بجای آنکه نام شبکه های ماهواره ای شیعه مانند فدک وامام حسین علیه السلام آشنا باشد وشیعه کشی با استناد به مطالب آنها تجویز شود، نام ایران، قاسم سلیمانی وسپاه پاسداران  است که روزانه بارها وبارها بعنوان مقصر اصلی سنی کشی در منطقه معرفی می شود.
هشتم؛ مقاله "شبکه های ماهواره ای شیعه چه می گویند" در تناقضی آشکار هم جمهوری اسلامی را حامی  ضمنی از شبکه های شیعه معرفی می کند وهم رفتار جمهوری اسلامی در برخورد وشایعه پراکنی بر علیه شبکه های ماهواره ای شیعه را می ستاید. این در حالستکه حمایت مزعوم نویسنده محترم مقاله حتی به اندازه صدور مجوز برای این شبکه های هم نبوده است ضمن آنکه برخورد با این شبکه های هم از زاویه ای مذهبی یا از سر خیرخواهی نبوده است.
مقاله مذکور در حالی مدعی حمایت جمهوری اسلامی از شبکه های ماهواره ای شیعه شده است، که ای شبکه ها علیرغم درخواست چند باره مجوز از وزارت ارشاد، تا کنون از دریافت چنین مجوز فعالیت قانونی در ایران محروم مانده اند، این محرومیت درشرایطی است که شبکه هایی مانند سی ان ان، زد دی اف آلمان وحتی بسیاری از شبکه های ماهواره ای موسیقی ومد از سوی وزارت ارشاد مجوز دریافت کرده اند.
از این گذشته تدوام فعالیت این شبکه ها نیز با فشار نهادهای امنیتی همراه بوده است. شایعه پراکنی، دروغ، افترا، تهمت وبعضاً بازداشت دست اندکاران این شبکه ها در کنار سیل مدعیات بی پایه واساس بر علیه مرجعیت آیت الله سید صادق شیرازی تنها مشتی از خروار برخوردهای محدود کننده نظام با شبکه های ماهواره ای شیعه.
ساخت مستندی موسوم به عمامه های انگلیسی وتهمت وابستگی به انگلیس به مرجعیت اصیل شیعه، تنها یک نمونه از مانع تراشی ها وفضاسازی های حکومتی علیه فعالیت رسانه های شیعی در ایران است که ظاهراً از دید نویسنده محترم مقاله مذکورپنهان مانده است.
نهم؛ نویسنده مقاله مذکور به نحوی ستایش آمیز رفتار جمهوری اسلامی در برخورد با شبکه های ماهواره ای شیعه را می ستاید وظاهراً در این مسأله با جمهوری اسلامی همدلی می کند. البته دغدغه ایشان وبسیاری دیگر فعالان سیاسی درباره مسأله جنگ فرقه ای در منطقه قابل درک است، اما نباید فراموش کرد که مسأله تحریک جنگهای فرقه ویا آنچه توهین به مقدسات اهل سنت خوانده می شود هیچگاه توسط مرجعیت شیعه بویژه شخص آیت الله سید صادق شیرازی، ترویج نشده است. این درحالیستکه شخصیتی همانند آیت الله خمینی که اتفاقا سنتی هم نیست، در کتاب الطهاره خود صراحتاً وبا الفاظی بهت آور، عایشه وطلحه را توصیف می کند وحکم به خباثت آنها می دهد.  این درحالیستکه هیچ گاه نشانه ای از کاربرد این الفاظ در گفتار مرجعیت سنتی بویژه مرجعیت آیت الله العظمی سید صادق شیرازی که موضوع بحث مقاله مذکور بوده است، دیده نمی شود.
علاوه بر این، درنمونه ای دیگر آیت الله خمینی پارا نیز از این فراتر نهاده آشکارا فتوا به جواز غیبت اهل سنت می دهد وتهمت به حتی ایران بهتان جنسی به آنان را جایز می شمارد.
این درحالیستکه، مرجعیت سنتی شیعه وحتی شبکه های تلویزیونی شیعه وآن دسته که از نظر جناب "نیک آیین" تندرو وافراطی هم قلمداد می شوند، نه تنها چنین جوازی را صادر نکرده اند بلکه همواره بر ضرورت رواداری ومدارا با مخالفان شیعه پای فشرده اند.
درپایان آرزومندم این وجیزه کوتاه، جهت بیان برخی واقعیتها وتصحیح پاره ای سوء تفاهمات مؤثر افتاده باشد.

* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:


احمدى 7/4/2014
جناب محترم رها اسمش بصيرت ديني است كمى معلومات دينى خود را بالا ببريد ان وقت خواهيد ديد معناى تبرى همان إظهار ان بوده و همچنين نام گزارى برائت توسط اهل البيت عليهـم السلام صورت گرفته در حال كه نام گزارى وحدت بنوعى بدعت بشمار ميايد
رها 6/22/2014
ایت الله سید صادق شیرازی در یکی از سخنرانی های خود که به دنبال تحریک شیعیان علیه سنی هاست وقتی از مسئله تبری و تبری سخن می گوید مدعی میشو که این ها باید در ظاهر بروز پیدا کند و در ظاهر بروز پیدا کردن یعنی اینکه عملا به اهل سنت فحاشی کنید آیا این یخنان دعوت شیعیان به مبارزه علیه اهل سنت نیس. یا اسنکه ایشان می آیند و بدعتی به اسم "هفته برائت" راه می اندازند و با وحدت شکنی تلاش می کنند شیعه و سنی را در مقابل هم قرار دهند آیا این کار شیطنت برای تفرقه افکنی بین مسلمانان نیست اگر نیست پس اسم آن چیست

درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.