جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
ترور آیت الله سید حسن شیرازی وردپای رژیم خودکامه مطلقه درآن

تاريخ انتشار : 5/3/2013



علی صبا 
ویژه رسام
سی وچهار سال پیش دردوازدهم اردیبهشت سال 1359 وقتی روزنامه النهار چاپ بیروت خبر ترور آیت الله سید حسن شیرازی را منتشر نمود،کسی باور نمی کرد که ممکن است روزی پرونده این ترور مشکوک بازگشایی شود وجستجویی دیگر درلابلای صفحه های تاریخ برای یافتن دستهای پنهان درپشت آن جنایت هولناک آغاز شود.
آن روزها که روزهای آغازین استقرار رژیم مطلقه فقیه درایران بود کمتر کسی باور میکرد رژیم تازه استقرار یافته درتهران که خود رابرآمده از یک انقلاب اسلامی می دانست، بتواند دراندیشه حذف مخالفان خود بیفتند وتا حذف فیزیکی وخونبار مخالفان خود نیز پیش برود.
درمیانه هیاهوهای آن روزها وفضای ملهتب حاکم وتقدس برساخته حکومت جدیدالتأسیس آیت الله خمینی درایران، انگشت اتهام به سوی رژیم بعث عراق نشانه رفت تا متهم اصلی این پرونده پنهان از انظار وبا خیالی آسوده پروژه بسط نفوذ خود برلبنان وشام را پیگیری نماید. این نوشتار البته درصدد تبرئۀ رژیم بعث عراق از اتهام ترور آیت الله سید حسن شیرازی نیست بلکه درپی تکمیل پازل ناتمام متهمان اصلی این پرونده وبازشناسی عواملی است که آن جنایت هولناک را در يازدهم ارديبهشت 1359 برابر با شانزدهم جمادي الثاني 1400 مرتکب شدند. نظریه ای که این نوشتار آن را با توجه به آنچه طی این سی وچهار سال گذشاه است به پیش می نهد آنستکه ترور آیت الله سید حسن شیرازی محصول سلسله ای از همکاری های اطلاعاتی وامنیتی، هر چند بصورتی غیرمستقیم، میان نیروهای وابسته به جمهوری به اصطلاح اسلامی ایران درلبنان ونیروهای اطلاعاتی وامنیتی رژیم بعث عراق بوده است، که درنهایت شاخه برون مرزی استخبارات رژیم بعث عراق آنرا عملیاتی ساخت. 
نخستین شاهد برمدعای مطرح شدۀ فوق درحقیقت  محصول بازخوانی ومراجعه عملکرد رژیم جمهوری به اصطلاح اسلامی طی سی وچهار سال گذشته است. اظهارات اخیر سید حسن نصرالله پیرامون رخدادهای سوریه وعلنی شدن حضور حزب الله ودرحقیقت ایران درسوریه را درحقیقت می توان آشکار کننده سیاستهای رژیم ایران نسبت به سوریه ولبنان دانست. ثقل مذهبی شیعیان دراین مناطق وتماس این مناطق با یکی از مهمترین متحدان غرب درمنطقه یعنی اسرائیل جمهوری اسلامی وسران انقلاب بهمن 57 را برآن داشت تا نظری ویژه به منطقه شام، بویژه سوریه ولبنان داشته باشند. روابط گرم انقلابیون با شیعیان جنوب لبنان تا مرز برقراری پیوندهای خانوادگی نیز پیش رفته تا آنجا که همسران بسیاری از سران ومقامات کشور لبنانی الاصل ویا سوری الاصل هستند. مصطفی چمران ومحمد خاتمی تنها دونمونه از این دست پیوندها هستند. (1)  بیگمان برقراری این پیوندها عاری از انگیزه ها ودلایل سیاسی نبوده است. 
سران انقلاب همواره به لبنان وسوریه بعنوان یکی از مناطق استراتژیک ضروری برای باج خواهی وباج ستانی از غرب می نگریسته واز همین زاویه نیز هیچ گاه وجود رقیبی دراین منطقه برای خود را تاب نمی آوردند. ازهمین رو هم هست که می بینیم یکی از نخستین اقدامات رژیم تازه تأسیس ایران درنخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب 57 گسیل داشتن علی اکبر محتشمی پور به آن منطقه وتأسیس حزب الله لبنان است. گروهکی سیاسی نظامی که وظیفه نخست خود را بسط ولایت ولی مطلق فقیه برلبنان می دانست وتلاش نمود تا این استراتژی را درپوشش مبارزه با اشغال لبنان پیگیری کند. اما این تمام ماجرای تأسیس حزب لبنان نبود. حزب الله لبنان درحقیقت برای مقابله با جریانی تاسیس شد که آیت الله موسی  صدر یا آنچنانکه مریدانش وی را خطاب می کنند، امام موسی صدر، آنرا درسال 1975 میلادی، چهار سال پیش از پیروزی انقلاب ایران، بنیان نهاده بود. محبوبیت روزافزون آیت الله موسی صدر درجنوب لبنان وآنچه جربان "امل" از خدمات اجتماعی وغیره ارائه می نمود، مانعی عمده برراه نفوذ انقلابیون مستقر درتهران برلبنان درسالهای پس از پیروزی انقلاب بود. ریشه اختلافات ودرگیری های خونین میان حزب الله وامل درسالهای پس از پیروزی انقلاب ایران نیز همین بود. 
آنچه این مسأله را با نظریه دخالت جمهوری اسلامی درترور آیت الله سید حسن شیرازی را پیوند میزند، همین حساسیت رژیم ولایت فقیه درتهران نسبت به نقش آفرینی رقیبان مذهبی درمنطقه ای بود که جمهوری اسلامی آنرا مرزهای استراتژیک نامرئی خود دربیرون از مرزهای جغرافیایی اش می دانست. جمهوری اسلامی بویژه درجنوب لبنان نشان داد که  نظام ولایت فقیه مستقر درتهران حتی از افروختن جنگ وبرادرکشی میان شیعیان لبنانی برای حذف یک گروه وتثبیت قدرت گروه وابسته به خود ابایی ندارد. اظهارات آتشین سران حزب الله ازجمله سید حسن نصرالله درآن روزگار برعلیه نبیه بری وخونریزهایی که با تشویق نظام وحمایت از حزب الله برعلیه امل صورت می گرفت روشن ترین گواه براین مدعاست. اما نقش آیت الله سید حسن شیرازی دراین میان چه بود؟ 
آیت الله سید حسن شیرازی پس از مهاجرت از عراق ورهایی از زندان ها وشکنجه های رژیم بعث حاکم برعراق به سوریه وسپس لبنان سفر نمود. وی در سوریه حوزه علمیه زینبیه را تاسیس نمود که بسرعت به یکی از عمده ترین پایگاههی تبلیغ تشیع درسوریه  تبدیل شد. همزمان وی با سفر به منطقه علوی نشین ساحل سوری درلاذقیه وطی نشستهای متعدد با علمای علویان مستقر دراین مناطق وگفتگوهای طولانی، تشیع آنان را که تحت تاثیر فشارهای سیاسی در دوره های حکومتهای اموی بتدریج کمرنگ شده بود را روشن ساخت وتوانست از مرجعیت نجف تأییدیه مبنی برشیعه بودن مردمان این مناطق اخذ نماید. این مسأله میدان برای فعالیت فرهنگی وتبلیغی شیعیان درسوریه بشدت وبسرعت گشاده نمود تا آنجا که سال گذشته روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن واز مطبوعات عربی وابسته به عربستان سعوی درویژه نامه ای درسال 2008 میلادی ضمن هشدار درباره گسترش تشیع در سوریه ریشه های گسترش نفوذ شیعیان درسوریه را مربوط به فعالیتهای  آیت الله سید حسن شیرازی دانست ووی را  مسئول پروژه شیعه سازی سوریه وفتح پایتخت امویان دانست. آیت الله سید حسن شیرازی همواره از سوریه به عنوان دروازه ورود تشیع به جهان عرب وبلکه جهان تعبیر می نمود(1).
پس از سوریه آیت الله سید حسن شیرازی لبنان را بعنوان مقصد بعدی سفر برگزید ودرآنجا با گشوده یافتن فضای فعالیت های سیاسی وفرهنگی، تحرکات گسترده ای را آغاز نمود. ودر لبنان با تاسیس پایگاه علمی و فرهنگی و سازمانی به نام "جماعة العلماء" وهمچنین تاسیس مدرسه "الامام المهدی" را تاسیس نمود. نفوذ روزافزون ایشان درجنوب لبنان درکنار حضور آیت الله موسی صدر عملاً میدان وعرصه را برای حضور رژیم انقلابی ایران تنگ می نمود. پس از فروکش کردن نسبی فضای حماسی وعاطفی آغازین روزهای پیروزی انقلاب وشفاف تر شدن موضع گیری ها ومرز بندی، تمامیت خواهی های رژیم انقلابی تازه تأسیس بتدریج نه تنها درداخل مرزها بلکه دربیرون از مرزهای کشور رخ نمود وآشکارا خود را نشان داد. جمهوری اسلامی نخست کوشید با بایکوت نمودن رقبا سیاست حذف فکری وشخصیتی آنان را پیگیری نماید، از همین رو بود که بشدت علیه آیت الله سید حسن شیرازی تبلیغاتی را توسط عوامل خود درلبنان آغاز نمود بطوری که بنا به نقل شاهدان عینی هواداران انقلاب از توهین وتهمت به ایشان هیچ ابایی نمی ورزیدند. این اقدامات البته با توجه به فضای باز حاکم درلبنان ره به جایی نمی برد وصاحبان ایده های نو درچنین فضایی براحتی می توانستند راه خود را علیرغم تمامی مشکلات بازکنند. رقیب دیگر رژیم انقلاب درمیدان لبنان آیت الله سید موسی صدر بود که هرچن درابتدا از انقلاب آیت الله خمینی هواداری نمود اما با روشن شدت نشانه های دخالت ایران درلبنان وبه انقیاد کشیدن شیعیان لبنان وبازیچه قرار دادن آنان درجهت تأمین منافع خود، وی نیز بتدریج مرزبندی خود را با جمهوری اسلامی آشکارتر ساخت.
درهمین نقطه هم هست که ربایش آیت الله موسی صدر وترور آیت الله سید حسن شیرازی بعنوان دو رقیب نیرومند جمهوری اسلامی درجنوب لبنان معنا دار شده ودرحقیقت پازل طراحان ترور آیت الله سید حسن شیرازی وآیت الله موسی صدر کامل می شود. درپرونده آیت الله صدر همچنانکه بعدها هم روشن شد جمهوری اسلامی هیچگاه حاضر نشد حتی با توجه به روابط دوستانه ای که با قذافی دیکتاتور پیشین لیبی داشت، این پرونده را پیگیری کرده وبه سرانجام برساند.
درمورد پرونده قتل آیت الله سید حسن شیرازی البته، وضعیت درفضای ملتهب آن روز بگونه ای رقم خورد که مشکل کسی می توانست نظام برآمده از میان متلبسان به لباس روحانیت را به دست داشتن درچنین جنایات خونباری متهم کند، آنچه بعدها خلافش اثبات شد ورفتار نظام با مراجع تقلید وروحانیون منتقد خود از زندان وقتل آیت الله شریعتمداری گرفته تا آیت الله منتظری نشان داد که رژیم جمهوری به اصطلاح اسلامی از توسل به هر ابزاری برای حذف مخالفان ومنتقدان ورقیبانش ابا وپروا ندارد.
بیگمان با سقوط رژیم مطلقه ایران درآینده ای نه چندان دور برگه هایی دیگر از کتاب قطور جنایات داخلی وخارجی رژیم جمهوری اسلامی مشخص تر وآشکارتر دردسترس همگان قرار خواهد گرفت.
---------------------
منابع:
1) http://www.afkarenow.com/Hashiye/Ezdevaj.htm
2) روزنامه الشرق الاوسط- سه شنبه 22 آوریل 2008 شماره 10738
 

* مقالات ومصاحبه های مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.