جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
گفتگوی اختصاصی رسام با مهندس حسن شریعتمداری ، فرزند مرحوم آیت الله العظمی سید کاظم شریعتمداری (بخش اول)

تاريخ انتشار : 5/19/2011



مهندس حسن شریعتمداری:ضربۀ بزرگ علمی ونظری ( آیت الله العظمی شریعتمداری) بر پیکر نظریۀ نحیف وشاذّ وغیر متداول ولایت فقیه آیت الله خمینی که میرفت تا قانون اساسی مملکت شود، بنیان این مکتب من درآوردی را (که با توسعۀ آقای خمینی هرگز در فقه شیعه سابقه نداشت) به پرسش می کشید.

آغازین روزهای بهار هر سال، ومشخصاً 14 فروردین، یادآور شهادت یکی از ماندگارترین وپرآوازه ترین چهره های علم وفقاهت واجتهاد در جهان تشیع است. بزرگ مرجعی که دین را فدای سیاست ومصلحت اندیشی های خودخواهانه ننمود، واز نخستین لحظات پیروزی انقلاب 57،بر ضرورت رفتار انسانی ودینی پای فشرد وتاوان حمایت خود از حریم تشیع واسلام ورویارویی با صف آرایی جبهۀ دروغ وفریب وتزویر را بسیار زود وبسیار سخت پرداخت کرد.آیت الله سید کاظم شریعتمداری مرجعی که براستی هنوز میراث فقهی وسیاسی اش آنچانکه باید وشاید مورد توجه وبحث وبررسی قرار نگرفته است وآرای نوین وبدیع وی در زمینۀ حکومت وسیاست ورابطۀ آن با دین، در شرایط کنونی ایران ما، وبرای گذار سالم به دموکراسی وآزادی، می تواند بسیار راهگشا باشد.

بهمین مناسبت، میهمان مهندس سید حسن شریعتمداری فرزند ارشد آیت الله العظمی سید کاظم شریعتمداری، بودیم،تا با وی دربارۀ پدرشان ومیراث فقهی ایشان،نظر ایشان دربارۀ انقلاب وآیت الله خمینی ومجموعه حوادث ورویدادهای پس از انقلاب که در نهایت منجر به شهادت آیت الله العظمی شد، دقایقی را به گفتگو بنشینیم. لیکن گفته های ایشان چنان شنیدنی وگیرا وحاوی ناگفته های فراوان بود که ما را بر آن داشت که دامنۀ سؤالاتمان را به مسائل سیاسی روز ونظریات سیاسی امروز ایشان نیز گسترش دهیم. نتیجۀ این گفتگوها، مصاحبه ای شد که مشروح آن در چند بخش خدمت خوانندگان گرامی رسام تقدیم می گردد. ایشان اکنون ساکن شهر هامبورگ آلمان هستند.

عرض سلام وادب دارم، خدمت شما جناب آقای شریعتمداری، سپاسگزارم ازشما که با وجود مشغله های کاری فراوان وقتتان را در اختیار ما قرار دادید. گفتگو را با طرح پرسشی دربارۀ پدر بزرگوارتان آغاز میکنیم.اجازه دهید در ابتدا به سراغ میراث فقهی ایشان برویم ودربارۀ این موضوع صحبت کنیم.بهر حال آنچنانکه در بیوت مراجع رسم هست معمولا فرزندان مراجع در جریان ادارۀ برنامه ها وفعالیتهای پدران هستند.شما هم بعنوان فرزند آیت الله العظمی سید کاظم شریعتمداری، بهتر از هر کسی میتوانید دربارۀ میراث فقهی آیت الله العظمی وبخصوص آن بخش متعلق به ولایت فقیه وتشکیل حکومت اسلامی صحبت بفرمایید.

پدرم مرحوم آیت الله العظمی سید کاظم شریعتمداری در سال 1329 شمسی برای اقامت وتدریس به اصرارعدۀ زیادی از فضلای حوزه از تبریز به قم مهاجرت نمود.ایشان در آن موقع در تبریز صاحب رساله بودند ودرس خارج داشتند ومقلدین فراوانی از ایشان تقلید می کردند.از سال 1329 تا فروردین 1361 شمسی که گرفتار توطئۀ ناجوانمردانۀ ولی فقیه راحل آقای خمینی شدند؛ بی وقفه به پرورش مجتهدین وفقها وتدریس فقه واصول اشتغال داشتند.معظم له در سی ودو سال ممارست در تدریس وبحث وفحص، چندین دورۀ کامل همۀ ابواب فقه واصول، مکتبی را بنیان گذاشت که در بین فضلا به مکتب "عرفی گرایی فقهی" معروف بود.ایشان با وجود برخورداری از دانش وسیع فقهی وتاریخی واحاطه برتغییرات اجتماعی در جهان اسلام وتشیع، تأثیر الزامات تاریخی واجتماعی را بر استنباط فقهای نام آور هر دوره شرح می دادند وبرای عوامل عرفی واجتماعی نقشی بسزا در تأثیر بر فقها وآراء فقهی آنان قائل بودند. این مکتب مجتهدین وفضلای بیشماری را پرورد وتحویل جامعۀ دینی داد. اگر در نظر بگیریم که دعوای عملی در صحنۀ فقه دعوای دو مکتب اصولی واخباری بود که یکی برای عقل مجرد در استنباط نقش قائل بود ودیگری بر نقل، حال عامل سومی بعنوان الزامات اجتماعی واهمیت عملی این عامل سوم در استباط احکام بود به آن افزوده میشد. چیزی که بعد وخیلی بعد وفقط در مواجهۀ با مشکلات حکومت دینی، آیت الله خمینی آنرا نقش زمان ومکان در استنباط فقهی نامید ودر حقیقت تقلید ناقصی از این مکتب بود که بنیانگذار آن مرحوم آیت الله العظمی شریعتمداری بود.

شاگردان ایشان اغلب تقریرات ایشان را نوشته وبسیاری به نظر ایشان رسانده بودند.علاوه بر آنچه که در گذشته چاپ شده بود، اخیراً وپس از سی ودو سال که استفاده از کتب ایشان وتجدید چاپ آن ممنوع بود، وزارت ارشاد به آیت الله شیخ حسین حقانی زنجانی، از شاگردان ایشان اجازه داد که تقریرات دروس باب "بیع"را چاپ کنند، بشرطی که نام ایشان (آیت الله العظمی شریعتمداری) در پشت جلد چاپ نشود!!! این مجموعۀ هفت جلدی با این شرط عجیب در قم تحت عنوان "تحقیق وتقریرات فی باب البیع والخیارات" در هفت جلد چاپ ومورد استفاده فضلا ومجتهدین قرار گرفت. ایت الله حقانی در مقدمه کتاب وعده داده است که تقریرات دورس ایشان در ابواب دیگر فقه را نیز در آینده چاپ نماید.

ایشان در بدو ورود به قم علاوه بر درس عمومی یک جلسه درس خصوصی نیز دایر نمودند که شبهای چهارشنبه در منزل دایر بود ودر آن اغلب فضلای جوان حوزه در آن زمان مانند آقا موسی وآقا رضای صدر، مکارم، سبحانی، دوانی، پایانی، جزایری، موسوی اردبیلی، ...، آقا مجد الدین محلاتی وبسیاری دیگر در آن شرکت نموده واز وجودشان بهره ها می بردند.در مورد ولایت فقیه ایشان در زمان غیبت قائل به حصر ولایت در زمینه هایی بود که در آن شائبۀ تصدی امور عامه برای فقیه نبود، مانند امور حسبیه، ولایت صغیر ومجنون وسفیه ویا تعیین ولی قهری برای آنان واز این قبیل امور.

اغلب فقهای سلف نیز از ولایت عامه در عصر غیبت تفسیری در همین حدود داشتند وتصدی امور عامه را شأن معصوم ویا عادل کامل می دانستند که مصداق آن ائمه اطهار بوده ودر غیاب ایشان چنین شأنی برای فقیه قائل نبودند.

اما برخلاف پاره ای از روحانیون سنتی که خود به حکومت فقیه قائل نبوده وهمۀ حکومتهای ظاهری را حکومت جور می دانستند وبه مالکیت دولت قائل نبوده وکناره گیری وخانه نشینی خودشان و مؤمنین را از عرصه اجتماعی عملاً با این رویه ترویج مینمودند، ایشان به حضور دین در عرصۀ اجتماع اهمیت فراوانی قائل بودند. من نام این دین را "دین مدنی" نامیده ام. دینی که جزئی از جامعۀ مدنی است وبا حکومت در همزیستی وتعامل است.اگر حکومت عادل نسبی بود با آن،بسته به درجۀ عدالت، ومشروعیت حکومت تعامل مثبت دارد واگر حکومت استبدادی وظالم وجائر بود بسته به درجۀ ظلم وجور با آن مبارزه می کند بدون اینکه خود داوطلب تصدی حکومت وقبضۀ قدرت شود. مبارزات سیاسی ایشان مطابق چنین فلسفه ودیدگاهی بود.ایشان وظیفۀ خود میدانست که کارهای مثبت حکومت را تشویق کند ونسبت به کارهای خطای حکومت انتقاد نماید.وظیفۀ اصلی خود را حفظ کیان تشیع واستقلال حوزه ودین از حکومت وکوشش در حفظ عدالت در اجتماع، می دانست.مطابق با این نظر حکومت عادل مشروعیت (legitimacy) داشت، مالک بود، حفظ اموال حکومت حفظ اموال عامه بود وکارمندی چنین حکومتی اگر برای خدمت به امور عامه بود جایز.این نظریه کاملاً در تقابل با دو نظر دیگر یعنی دین عزلت گرا واسلام سیاسی قرار داشت.نام این مکتب "دین مدنی" است. دینی که در آینده نیز باید با عضویت در جامعۀ مدنی چنین تلقی واقعی از نقش خود وحکومت داشته باشد.

آیت الله شریعتمداری در دوران اقامت در نجف از جمله شاگرد مرحوم میرزای نائینی بود ونظریات ایشان را قبول داشت وخود در بسط این مکتب کوشید.پس از انقلاب در تابستان سال 58 هنگامی که دروس حوزه تعطیل بود ومصادف با ماه مبارک رمضان، ایشان به مشهد مسافرت نموده ودر بحبوحۀ مباحث داغ در قانون اساسی ایشان هر شب در محل اقامت خود درسی با شرکت فضلا شهرهای مختلفی که در مشهد بودند دایر نموده وبیست وسه جلسۀ دوساعته ، که نوارهای آن موجود است، در رد علمی فقهی ونظری ولایت فقیه ودر اثبات تطبیق دموکراسی پارلمانی بر مبنای قرارداد اجتماعی ژان ژاک روسو وانطباق آن با عقد وکالت از طریق انتخاب متولیان اموربا کاندیدا شدن آنان وقبول موکلین یعنی عامۀ مردم از طریق اعطای رأی به آنان ودر نتیجه انعقاد عقد وکالت، صحبتهای علمی ودقیق وجالبی نموده اند، که آقای دکتر موحدی از معاونین فاضل شرکت نفت آن موقع (وزارت نفت فعلی) آنها را استنساخ وهمان موقع چاپ نمودند که اکنون نـُــســَــخ آن نایاب است.

این ضربۀ بزرگ علمی ونظری بر پیکر نظریۀ نحیف وشاذّ وغیر متداول ولایت فقیه آیت الله خمینی که میرفت تا قانون اساسی مملکت شود، بنیان این مکتب من درآوردی را (که با توسعۀ آقای خمینی هرگز در فقه شیعه سابقه نداشت) به پرسش می کشید واین چیزی نبود که از نظر کینه توز وی دور بماند. بخصوص در آستانۀ این سفر نیز آیت الله طالقانی از ایشان خواسته بود که در چند جلسه ایشان را از لحاظ علمی آماده نماید تا در مجلس با ولایت فقیه مخالفت کند که این کار در چند جلسۀ صبحانه انجام شد وخبر آن به گوش آقای خمینی رسید. از لحاظ علمی هم مصاحبه های متعدد وتحریم رفراندوم قانون اساسی چیزی نبود که آقای خمینی آنرا بربتابد.

نظر ایشان دربارۀ انقلاب 57 به رهبری آیت الله خمینی چه بود؟

ایشان با اعتراضات مردم وروحانیت به حکومت استبدادی شاه موافق بودند ولی هدف نهایی را نه تصرف قدرت از طرف روحانیت ونه اسقاط نظام می دانستند. معظم له به روشنی وصراحت بازگشت به قانون اساسی صدر مشروطیت وقبل از تغییراتی که در دورۀ رضا شاه ومحمدرضا شاه به نفع گسترش اختیارات وتبدیل مشروطه سلطنتی به استبداد انجام شده بود، را تبلیغ می کردند وخواستار آن بودند.شاه وآیت الله خمینی هر دو بشدت با این پروژه مخالف بودند. شاه وعده اصلاحات می داد وبه آن عمل نمی کرد وخمینی هر نوع اصلاحات را خیانت به اسلام وملت تبلیغ می نمود وخواستار اسقاط نظام سلطنتی از طریق رفتن شاه بود، وهدف نهائی اش حکومت روحانیت (البته به ریاست وزعامت خود) بود، بنابراین ایشان هم با حکومت اسلامی وهم با آیت الله خمینی بعنوان مبلغ وممثل آن مشکل بنیادی واصولی داشتند.

اشکال ایشان به شخص آیت الله خمینی بود، یا اصل کارانقلابی وتغییرات رادیکال؟

ایشان آقای خمینی را از دوره ای که با هم همدرس بودند وبعنوان دو طلبۀ جوان در درس مرحوم آقای شیخ عبدالکریم حائری شرکت می کردند، می شناختند وخصوصیات اخلاقی آیت الله خمینی را می دانستند وهیچ شایستگی متناسب با ادارۀ مملکت را در ایشان نمی دیدند. در جلسه ای به ایشان گفتند که شما امروز به هرصورت مالک دل میلیونها انسان شده اید، چرا این حکومت بر دلها را میخواهید با حکومت ظاهر عوض کنید؟ به تهران نروید، در قم بمانید وبه مرجعیت خود بپردازید، آنوقت همیشه محبوب القلوب خواهید ماند. حکومت شما را بدنام می کند وبدنامی شما به اسم مذهب تمام خواهد شد، ولی ایشان این نصیحت مشفقانه را نپذیرفت وبه منجلابی سقوط کرد که توانست با یک نوک قلم فرمان قتل هزاران دختر وپسر بی گناه را در زندانها صادر کند. وامروز مورد لعن وطعن ونفرت میلیونها انسان باشد. ولی علاوه بر عدم صلاحیت شخصی آقای خمینی، ایشان اصولاً با دخالت مذهب در حکومت اشکال داشت.ایشان در مورد انقلاب ویا اصلاح ویا هر روش دیگری نظر خود را مبنی بر اصول محکم مذهبی واخلاقی بیان می کرد. عدم اضرار به غیر، حرمت جان ومال ونوامیس مردم، حفظ منافع ملی، حکومت قانون واز این قبیل ملاکهایی بود که طبعاً در روش انقلابی کمتر امکان رعایت این قبیل اصول وجود دارد.

یک مقدار برمیگردیم به پیش از انقلاب، ومشخصا سال 1342 که در آن آیت الله خمینی در آستانۀ اعدام قرار گرفت، پدر شما بعنوان بزرگ مرجع جهان تشیع، اجتهاد وی را تایید نمود تا بر اساس قوانین آن زمان که مجتهدین اعدام نمی شدند، وی از اعدام رهایی یابد.انگیزۀ آیت الله العظمی شریعتمداری از این اقدام چه بود؟

شاه در سخنرانی خود وعدۀ محاکمه صحرایی آقای خمینی را داده بود. معمولاً محاکمه نظامی با اتهام اقدام علیه امنیت کشور با توجه به جو موجود آن زمان می توانست به اعدام آقای خمینی منجر شود. شاه به ملاحظۀ مقام خود نمی خواست از این تصمیم صرف نظر کند. آقای خمینی معروف به مرجعیت نبود وعلاوه بر آن تا بشمار آمدن در زمره مجتهدین طراز اولی که مشمول اصل پنجم قانون اساسی مشروطیت یعنی هم طرازی با مجتهدین طراز اول شیعۀ مصرح در قانون باشد فاصلۀ زیادی داشت.پدر من با وجود اختلاف نظر شدیدی که از صبح پانزده خرداد سال 1342 با آقای خمینی در نحوۀ مبارزه با شاه پیدا کرده بود، می فرمود که آقای خمینی جرمی مرتکب نشده که مجازات آن اعدام باشد. او تنها یک سخنرانی آتشین بر ضد شاه کرده است وباید زندگی وی را نجات داد. با این انگیزۀ انسانی وشریف ایشان طی نامه ای صلاحیت آقای خمینی را بعنوان یک مجتهد مبرّز تأیید نمود واین کار باعث نجات جان آقای خمینی شد.توجه داشته باشید که آقای خمینی آنروز شخصی بود که تنها جرمش مخالفت با شاه بود.خمینی سال 57 وپس از آن نبود، ونجاتش از مرگ وظیفۀ انسانی پدرم بود که به این وظیفه انسانی نیز عمل نمود. آن مرحوم نمی دانست که قاتل خود را از مرگ نجات داده، قاتلی که به او هیچ رحم نکرد.

تحلیل ایشان از اوضاع ایران در آستانۀ انقلاب چه بود؟

ایشان به شدت نگران آینده بودند.ایشان می گفتند که با آمدن این شخص جوی های خون در مملکت جاری خواهد شد ومن نگران آیندۀ مملکت، مذهب وسرنوشت ایران وایرانی هستم .

واکنش ایشان نسبت به اتفاقاتی که در ابتدای انقلاب از اعدام وزندان وشکنجه افتاد،چه بود؟ نمونه هایی از مواضع ایشان را می توانید بفرمایید؟

ایشان نسبت به اعدامها(از اولین اعدامها در پشت بام مدرسۀ رفاه)- مصادرۀ اموال، رفتار با زندانیان، رویۀ دادگاهها، رفتار حکومت در کردستان، رفتار حکومت در خوزستان وغیره طی اعلامیه های متعدد اعتراض نمودند ودر مصاحبه های بسیاری نظر اعتراضی خود را اعلام نمودند.اما متأسفانه گوش شنوایی برای شنیدن اعتراضات ایشان وجود نداشت ولی ایشان با شهامت بسیار در آن جوّ خطرناک انقلابی نظرات خود را اعلام می نمودند وباکی نداشتند. فراموش نکنیم که متأسفانه بسیاری از رجال سیاسی وشوربختانه بسیاری از رجال دینی کوچکترین عکس العمل اعتراضی از خود نشان ندادند، بلکه با حمایت از آیت الله خمینی این کارها را عملاً تأیید نمودند.

ادامه دارد...

--------------------------

* محتوای مصاحبه ها، مقالات واخبار مندرج در سايت رسام، لزوماً ديدگاه رسام نمي باشد.

برچسبها:


ابو علی 6/12/2012
در پاسخ به کسی که خود را یکی نامیده ولی از کامینتش پیداست که همیشه هم نباشد هنگام نوشتن و گذاشتن این کامینتش با شیطان دوتایی بوده است حقیر با تمام تحقیق و باورم میگوییم : مهندس سید حسن شریعتمداری شریفترین و با تمدن و با فرهنگترین آقازاده ای است که تاریخ معاصر سراغ دارد اللهم لانعلم منه الا خیرا فخیرا فخیرا هر کجا هست خدایا به سلامت دارش آمین یا رب العالمین
ایرانی مظلوم 6/12/2012
آیت الله شریعتمداری شهید / به علی دوانی مرحوم در کتابش با عنوان نقد عمر -بیش ار حد خوب بود- و مخلف هر نوع خشونت وخونریزی بود من و بسیاری مثل من زندگی خود را مدیون دوراندیشی و صبر و هدایت آن مرجع شهید و مظلوم میدانیم 33سال مداوم حکومت و دولت شبانه روز بر علیه ایشان دروغ و تهمت و افترا می بنند ولی روز به روز محبوبیت ایشان در دلهای مردم آگاه و منصف بیشر می شود باش تا صبح دولتش بدمد کاین هنوز از سپیده ی سحر است در کشور های استبدادزده ای چون ایران مصلحان و مترقیان دست کم صد سال از زمان خود جلوترند و هنوز هم غریب و ناشناخته می نماییند به امید روزی که ایدولوژی استالینی پیش همگان رنگ بازد و رسوا شود آن روز تازه اول درخشش جمال آیت الله شهید شریعتمداری خواهد بود والعاقبه للمتقین و خزی للظامین وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
امیر 5/25/2011
حضرت امام خمینی (ره): هیچ بعید ندانید که یک نفر زاهد، عابد، مسلمان، یک انسان فاسد شقی از کار درآید شیطانی که در باطن انسان است با کمال استادی انسان را به تباهی می‏کشد. اگر از اول بگوید که تو بیا برو یک آدمی را بکش، هرگز نخواهد رفت.
محمد 5/22/2011
... خدا بر شريعتمداري سازشكار خوبه پسر خودش هم اقرار كرده كه پسرم طرفدار سلطنت بود آقاي شريعتمداري پدرتان كه اينقدر به شكنجه و اعدام حساس بودند چرا به شكنجه ها و اعدام هاي شاه اعتراض نمي كردند؟
--- 5/21/2011
كماكان اكثر انسان‌ها، به بت پرستی مشغول‌اند. تنها، شكل ظاهری بت‌ها تغيير كرده است.
--- 5/21/2011
آقای هدایتی عزیز یا هر کدام از اعضای محترم رسام برای مصاحبه به هامبورگ سفر کرده اند. با توجه به متن مصاحبه (ایشان اکنون ساکن شهر هامبورگ آلمان هستند.)
--- 5/20/2011
بر هر که مینگرم در شکایت است در حیرتم که گردش گردون به کام کیست؟؟ ...
Ali 5/20/2011
ایشون هم دباله رو راه پدرشون هستن یعنی مثل پدرشون دیندار هستن یا نه از اون ادم مدرنها شدن رفتن پی کارشون؟
محمد 5/19/2011
حاج اقا هدایتی برای این مصاحبه رفتن انگلیس .قربون اون همتت حاجاقا
--- 5/19/2011
واقعا اعدام رخ داده در پشت بام مدرسه رفاه ؟ عکسی یا سندی هم هست ؟
محمد امین 5/19/2011
ایشون در لندن زندگی میکنند یا در لس انجلس . همیشه با صدای امریکا مصاحبه دارند .
--- 5/19/2011
نام مصاحبه کننده چیست ؟
علی 5/19/2011
خداوندا بحق فاطمه الزهرا (س) روح پرفتوح مرجع دور اندیش و عالیقدر حضرت آیت ا... العظمی شریعتمداری را در حق ما دعاگو گردان و با پیامبر اکرم (ص) محشورش بدار . آمین

درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.