جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
تفاوت رأی دادن با عشق‌ورزی

تاريخ انتشار : 6/22/2013



مهدی جلالی

اگر به آقای حسن روحانی عشق بورزيم، برای رعايت ملزومات عاشقی، شيرين تر آن است که گاه مانند شواليه های نجيب زاده و سلحشور برای اين ناموسِ يک شبه و تازه به حجله آمده در برابر تعرض های عقل نقادِ خود و ديگران، جانانه دوئل کنيم.
نقدِ اين ناموس هرچه باشد، و ناقدش هر که باشد، در نگاه شيدای عاشق معنايی ندارد مگر حسادت رقيب و بُخلِ تنگ چشمِ مغرض. در اين حالت عمل معشوق در سايه سار توجيه عاشق می آرمَد، و اين اعمال و گفته حسودتان است که به باد نفرين سپرده می شوند. چرا که:
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جِد
وين عجب من عاشق اين هردو ضِد
از چنين منظری عاشقانه تر آن است که حاشيه نويس و مفسر دل ربوده سياسی هم بشويم - بيشتر چيزی شبيه مُعبّر خواب - تا هر ايما و اشاره و استعاره ی آن معشوق را قدمی مثبت به سوی رفع استبداد، و تيری زهرآگين در چشم بدخواهان تعبير کنيم. بهرحال، هرچه آن خسرو کند، شيرين بود.
به گواهی ادبيات مان، ما بيش از هزار سال تجربه در اين گونه عاشقی و شيدايی داريم. اما در درک مناسباتِ مدرن ميان "رای دهنده" و "رای گيرنده" بسيار کم تجربه ايم.
در اين مناسبات 'رای دهنده' يک سرمايه گذارِ طلبکار است، نه يک هوادار. تمجيدگوی نامزدِ خود نيست، بلکه مراقب اوست. چرا که او اعتماد کرده و سرمايه بزرگ شهروندی خود را دراختيار کسی قرار داده، تا با اين سرمايه چهار سال برای او کار کند، و در اين مدت فرد اجير شده در قرارداد انتخابات متعهد شده تا به انباشت سرمايه شهروندیِ 'رای دهنده' بيفزايد.
حقيقت اين است که اين نوع نگاه و شيوه تعاملات ماست که کنشگری و سياست ورزی ما را می سازد. اگر مناسبات ميان رای دهنده و رای گيرنده را بدرستی نفهميم، نه تنها با فرد 'رای گرفته' برای تحقق خواسته های مان همراهی و کمک نکرده ايم، چه بسا با آموزه های خود او را برای تبديل شدن به يک ديکتاتورِ خودشيفته تربيت می کنيم.
در دوره قبل از انتخابات به جهت شرايط تحميل شده و ترس متوهم و خودانگيخته ای که نسبت به آقای جليلی فراگير شد، ما نتوانستيم به درستی در نقش يک شهروند - يک سرمايه گذار - ظاهر شويم. همه چيز بسيار شتابزده پيش رفت. اما در دوره پس از انتخابات فرصت داريم و می توانيم نقش شهروندی خود را به مراتب بهتر اجرا کنيم.
تا پيش از انتخابات شهروند برای نامزد انتخابات ناز می کند؛ و نامزد تمام تلاش خود را صرف می کند، تا شهروند را به اين سرمايه گذاریِ سرنوشت ساز ترغيب کند.
پس از انتخابات شهروند يک مراقب است. او با دقت کسی که مزايده اين سرمايه گذاری را برده و سرمايه های شهروندی به او سپرده شده را زير نظر می گيرد، و با تشويق و انتقاد او را در مسير افزايش اين سرمايه ياری می رساند.
اين نوع نگاه نسبت به قرارداد اجتماعی انتخابات و نيز مناسبات و حقوق شهروندی، با اين برداشت که رای دهنده يک هوادار است، تفاوت بنيادين دارد.
رای دهنده بايد مسئوليت خواهی کند، نه شيفتگی.
 
*منبع: گویا نیوز

** مقالات ومصاحبه های مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.