جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
دولت روحانی و مسئله اصلی رهبر ایران

تاريخ انتشار : 8/5/2013



رضا حقیقت‌نژاد

«آقاجان ۸۸ چرا اون اتفاقات افتاد؟ ۱۸ میلیون نفر رای دادن امسال تمام مردم ایران اعم از شهری و روستایی و ... خوشحال بودن ولی ۸۸ با ۲۵ ملیون رای فقط عده بسیار محدودی شادی کردند و جمعیتی ندیدیم. حتی برای میدان ولیعصر تهران از شهرستان ها نفر آوردند. تو رو به جد بزرگوارتون اگر تخلفی اون سال شد، بفرمایید.»
این جملات گلایه مندانه، بخشی از پیام یک هوادار رهبر ایران است که اواخر تیرماه در پی فراخوان مجازی دفترش برای او ارسال شده است.
اشاره مهم این کاربر به شادی تمام مردم ایران، روایتگر وجود یک پتانسیل اجتماعی قوی، مشتاق و منتظر تغییر است. اشتیاق و تغییری که بی توجهی به آن اصلا عاقلانه به نظر نمی رسد.
کما اینکه از منظر همدلانه، تحلیل غالب مریدان فکری آیت‌الله خامنه‌ای این است که انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، فرصتی برای آشتی اقشار ناراضی با نظام و ترمیم شکاف ها بود.
با وجود اذعان به چنین واقعیت هایی، سخنان آیت الله خامنه ای در جمع دانشجویان مبنی بر لزوم عذرخواهی چهره هایی چون میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نشان داد رهبر ایران کماکان تلاش دارد که پرونده انتخابات ۸۸ را در نقطه صفر بازی نگه دارد.
مشروط کردن تحقق یک خواسته ملی به یک گزاره غیرقابل تحقق سیاسی، علاوه بر تلاش برای منفعل سازی لایه های سیاسی اصلاح طلب، با هدف شکاف انداختن بین پتانسیل اجتماعی این طیف و دولت روحانی در دستور کار قرار دارد.
با این حال، واقعیت های دیگری هم وجود دارد. درست است که تداوم این بن بست، آسیب های بسیاری برای نظام در پی دارد ولی آنها هیچ پیش بینی درباره پیامدهای گشایش مسیر هم ندارند.
به عنوان مثال هیچ تضمینی نیست که میرحسین موسوی یا مهدی کروبی، پس از رفع حصر به ممنوعیت فعالیت سیاسی تن بدهند. فرم و محتوای فعالیت سیاسی آنها نیز قابل پیش بینی نیست و همچنین پیامدهای چنین وقایعی.
به همین جهت، رهبر ایران ترجیح می دهد که بازی را در نقطه صفر نگه دارد و مانع از قرارگرفتن کامل انرژی اجتماعی و سیاسی اصلاح طلبان در کنار یا پشت سر حسن روحانی شود.
پیش از انتخابات، آقای روحانی در جمع روحانیون قم چنین گفته بود: «می‌گویید من به آیت الله هاشمی رفسنجانی نزدیکم، بله بنده به ایشان نزدیکم، به مقام معظم رهبری هم نزدیکم.»
با وجود ابراز چنین ادعایی از سوی آقای روحانی، روشن است که او نزدیک ترین فرد به آقای هاشمی است. تحلیل او از میراث محمود احمدی نژاد، چه در ایام انتخابات و چه پس از پیروزی اش در انتخابات، کاملا منطبق با الگوی هاشمی است.
در حوزه سیاست خارجی، اشارات آقای هاشمی که آقای روحانی نیز متاثر از آن است، جهت عکس راه رهبری را نشان می دهد.
به عبارت دقیق تر، رهبر ایران به خوبی می داند که در حال حاضر در سطح عالی ساختار حکومتی، با یک نیروی سیاسی قوی با محوریت هاشمی مواجه است که خواستار تغییرات مهم هستند و نماینده و قدرت اجرایی هم دارند.
با این حال، سابقه رفتار و مدیریت آقای خامنه ای به خوبی نشان می دهد که او سقف تحملش، مانورهای محدود است.
در واقع مخالفان یا منتقدان، تا حدی که آزاردهنده نباشند، به حیطه قدرت او دست درازی نکنند یا در تلاش برای برخورداری از مرجعیت سیاسی و اجتماعی نباشند، حق مانور و فعالیت دارند.
این وضعیت صرفا متوجه رئیس دولت نیست، یک وزیر مانند عطاءالله مهاجرانی و حتی مراجع تقلید هم شامل آن هستند.
بر همین اساس است که همواره زمین گیر کردن قطب های احتمالی، از سوی رهبر ایران مورد توجه قرار گرفته اند. البته تلاش های معطوف به مانع تراشی در مسیر دولت آقای روحانی، محدود به شخص رهبر نیست.
در چند هفته اخیر، چند دستور کار مشخص از سوی نزدیکان رهبری تعقیب شده است.
اعضای جبهه پایداری فعال در رسانه ها و مجلس با ادبیات روزنامه کیهان، به تهدید اصلاح طلبان و ترسیم خط قرمز برای کابینه مشغول شده اند. به موازات این امر، تیم محسنی اژه‌ای و صادق لاریجانی، تهدیدها را با بیانی کاربردی تر تحکیم بخشیده اند.
این همسویی از این جهت قابل توجه است که در شرایط کنونی، بین حلقه مصباح (تندروها) و حلقه لاریجانی ها (نماد سنتی ها)، فضای تقابل برقرار است، فضایی که متاثر از انتخابات است و رویدادهایی چون گزارش مجلس درباره حادثه ۲۲ بهمن سال گذشته شهر قم، آن را تشدید کرده است.
به موازات فضای تهدید، گروهای مصلحت گراتر در فراکسیون رهروان ولایت، هیئت موتلفه، جامعه روحانیت مبارز و ... به نصیحت و توصیه اقدام و با گفتن اینکه کابینه باید با کمترین حاشیه باشد، اعتدال مصادره نشود و ...، به تکمیل پروژه و سنگین کردن وزن خود در کابینه مشغول هستند، مدلی شبیه بازجوی های بد و خوب.
قابل اشاره است که یک دهه و اندی پیش، تحلیل گران اصولگرا با تئوری "تور قانون"، بسیاری از اصلاح طلبان را به دام انداختند. ایده آن ها خیلی ساده بود. مگر نقطه تمرکز و شعار محوری اصلاح طلبان قانون نیست، ما هم با قانون به استقبال شان می رویم، البته قوانین قضایی. احتمالا همین تاکتیک با قالبی تازه در انتظار شعار اعتدال هم ایستاده است.
به عقب تر از ایام طرح تئوری "تور قانون" هم می توان نظری افکند.
۷ خرداد ۷۶، آقای خامنه ای در دیدار با نمایندگان مجلس پنجم با توصیف رخداد انتخابات به عنوان یک حماسه که چشم دشمنان را کور کرد، اعتراضی بودن رای مردم را قاطعانه رد کرد و گفت: «شعارهای رئیس جمهور منتخب، نظم و قانون و رفع تبعیض و گسترش عدالت اجتماعی و به طرف اهداف اسلامی و انقلابی رفتن و پیروی از وصایای امام بزرگوار است. آیا اینها مخالفت با نظام اسلامی است؟! اینها شعارهای نظام اسلامی است ... از ماه ها قبل، بعضی از بزرگان و عزیزان و برجستگان کشور، مکرر به من می گفتند که اگر شما به شخص خاصی برای ریاست جمهوری نظر دارید، آن را به ما بگویید تا ما اوضاع و احوال را هموار کنیم. گفتم آنچه من از خدا خواسته ام، سی میلیون رأی است.»
او همچنین یک هفته بعد با نفی اتهامات کشورهای غربی در زمینه حقوق بشر، گفت: "می خواهند نظام اسلامی را دچار انفعال کنند و ملت و مسئولان ایران، در مقابل این حرف ها مجبور به عقب نشینی شوند. حاشا و کلا، چنین چیزی اتفاق نمی افتد."
تطبیق این دو نمونه به روشنی می گوید تغییر چندانی در رویکرد کلی رهبر ایران صورت نگرفته و اگر مثلا به جای تهدیدهای حقوق بشری، تحریم یا پرونده هسته ای را جایگزین کنیم، می توان باور کرد که این حرف ها را همین ایام بیان کرده است.
نظام سیاسی با محوریت آقای خامنه‌ای تاکنون چهار بار در خرداد ۷۶، تیرماه ۸۴، خرداد ۸۸ و خرداد ۹۲، با مردم مواجه شده است.
در این مصاف چهارگانه، مردم ایران علاقه مندی حداکثری خویش به چهره هایی که نماد مواجهه با نظام سیاسی تحت رهبری اش بوده اند را نشان داده و رای نه خویش را قاطعانه اعلام کرده اند. این امر اما تغییر محسوسی در سیاست های او بر جای نگذاشته است.
این موضوع منحصر به مسائل سیاسی هم نیست، به عنوان نمونه در دیدار اخیر رهبر ایران با دانشجویان به مسئله فرار مغزها، اینطور نگاه شده است: «در جنگ هاى روانى که امروز در دنیا معمول است، یکى از کارها القاى واقعیت هاى غیرواقعى است ... حالا گیرم از این مجموعه‌ عظیم نخبه‌اى که در دانشگاه‌هاى کشور پرورده شده‌اند، اعم از دانشجو و استاد و نخبه‌هاى علمى و اینها، یک تعدادى هم رفتند خارج ... کسانى که علیه نظام جمهورى اسلامى تبلیغات می کنند، آن یکى را بزرگ می کنند، این یکى را ندیده می گیرند.»
این طرز نگاه البته از سوی رهبری که با یادآوری توام با نگرانی سال ۸۸، از دانشجویان می پرسد: «اگر خداى متعال به این ملت کمک نمی کرد، گروه‌هاى مردم به جان هم مى‌افتادند، می دانید چه اتفاقى مى‌افتاد؟ مى‌بینید امروز در کشورهاى منطقه، آنجاهائى که گروه‌هاى مردم مقابل هم قرار می گیرند، چه اتفاقى دارد مى‌افتد؟»، واقعا عجیب است ولی واقعیت دارد.
به همین سبب است که رهبر ایران بر پایه تصورات خود، پس از برشمردن مختصات جامعه آرمانی اسلامی، به دانشجویان می گوید: «بخش زیادى هم ما در این زمینه پیش رفتیم، این جامعه الگو خواهد شد؛ نه فقط براى جوامع مسلمان و کشورهاى مسلمان، بلکه حتى براى کشورهاى غیر مسلمان.»
رهبر ایران در همین دیدار با اشاره به وقایع کشور مصر، گفته است: «عمق بیدارى اسلامى در این کشورها وجود دارد؛ البته خوب مدیریت نشد، ناشیگرى کردند. یکى از همین حرف ها این است که شما این ناشیگرى‌ها را پیدا کنید.»
این مدعا در حالی مطرح می شود که رهبر ایران تصور می کند مسئله اصلی کنونی کشور، مهار دولت آقای روحانی، تداوم حصر آقایان موسوی و کروبی یا خانه نشینی اصلاح طلبان است.
آیت الله خامنه ای نمی خواهد "عمق نارضایتی مردمی" را باور کند، ببیند و یا مورد توجه قرار دهد.
به همین اعتبار، ناتوانی آقای روحانی در تفهیم این نارضایتی را نمی توان سرزنش کرد، این انتخاب رهبر ایران است نه رئیس جمهورش.
 

* منبع: بی بی سی فارسی
** مقالات ومصاحبه های مندرج درسایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.