مصطفی رهبر
"جریان انحرافی"، اصطلاحی است که این روزها نقل محافل به اصطلاح اصول گرایان شده است ومی رود تا اندک اندک جای " فتنه " را در فرهنگ واژگان اصولگرایی بگیرد. جالب آنکه سیاهۀ اتهامات جریان انحرافی دقیقاً همان چیزهایی است که دو سال پیش نسبت دادن آنها به رئیس جمهور محبوب رهبری وآن سردار دولت احمدی، جرم وگناهی نابخشودنی بود! از این چرخش عجیب وغریب آنهم با این سرعت غیر قابل پیش بینی، عده ای شوکه شده، وگویا بنا دارند بار دیگر به زمینی برگردند که دوسال پیش از آن بیرون رانده شدند، در این راه هم مدام به "متولیان امر" یادآوری میکنند که بالاخره شما هم به همان نتیجه ای رسیدید که ما رسیده بودیم، پس بیایید به دوران طلایی امام بازگردیم که در آن همه در قدرت سهیم بودیم ودست کم تا اطلاع ثانوی بر سر تقسیم غنائم با هم نجنگیم. این گروه همچنان براین مطلب که انحراف در جمهوری اسلامی از بیست سال پیش آغاز شده است، پای می فشارد ومی کوشد گناه انچه می گذرد را حداکثر متوجه رهبر کنونی نظام ولایت مطلقۀ فقیه نماید.در ادبیات این دوستان، مسئوول انحراف در جمهوری اسلامی آقای خامنه ای وحاشیۀ اطراف وی هستند، وگرنه آنچنانکه این دوستان مدعی هستند، در این قانون اساسی پتانسیل وظرفیتهای رسیدن به یک نظام مردمسالاری دینی وجود دارد.
شوربختانه در پاسخ به این دوستان باید گفت، که انحراف امروز نظام ولایت مطلقۀ فقیه، نه از بیست سال پیش که از سی ودو سال پیش، آغاز شد، وریشۀ دروغ وتزویر نه به دوران آقای خامنه ای، بلکه به دوران آیت الله خمینی باز میگردد، ومسئوول فجایعی که امروز قلب ما وشما، بلکه هر انسان شرافتمندی را به درد می آورد، نه تنها آقای خامنه ای، بلکه شخص آیت الله خمینی است!
بذرهای دروغ وتزویر، حتی پیش تر از پیروزی انقلاب 57 ، که در مصاحبه ها وسخنرانیهای آیت الله خمینی پاشیده شد، آنگاه که اظهار داشتند در نظام آینده حتی کمونیستها هم حق رأی دارند! وقتی بر خلاف تمامی اصول مسلم مذهب شیعه، گفتند ولایت فقیه همان ولایت رسول الله وائمه سلام الله علیهم است. پس از پیروزی انقلاب هم همین چرخشهای بسمت چپ وراست ودروغ های گاه وبیگاه مشهود بود! وقتی از توده ای ها برای حذف لبیرالها بهره گرفتند، ولیبرال بودن در اندازۀ یک فحش سیاسی تنزل یافت! وپس از آن توده ای ها را با انگ عامل شوروی وکمونیست بودن، حذف کردند و... تا دیروز که چپ پیرو خط امام با انگ "سران فتنه " بودن در حصر وزندان گرفتار آمد.
آیا دوستان ما، تفاوتی در وعده های احمدی نژاد مبنی بر آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم، با قول وقرارهای آیت الله خمینی دربارۀ آب وبرق واتوبوس ومسکن مجانی، می توانند نشان دهند؟! بلکه به جرأت می توان گفت؛ احمدی نژاد از این منظر، مطابق نعل بالنعل آیت الله خمینی عمل کرده است.
جلو کشیدن عقربه های ساعت استبداد ونسبت دادن آن به آغاز رهبری آقای خامنه ای، تنها ممکن است به حل موقت معظل، که آنهم بسیار بعید است، بیانجامد والا شاید بخاطر آوردن یکه تازی ها وخودرأییهای آیت الله خمینی ، در مسائل گوناگون از قبیل گروگان گیری از سفارت آمریکا، ادامۀ جنگ پس از آزادسازی خرمشهر، گنجاندن اصل ولایت مطلقۀ فقیه، نخست وزیران تحمیلی بر رؤسای جمهور (که ار قضا آقای خامنه ای یکی از آنان بود)، ودر نهایت دستور کشتار هزاران جوان در زندانها بر خلاف توصیه های بسیاری از دلسوزان کشور، برای نسل دیروز کار چندان دشواری نیست!
بنظر می رسد، هرچند اختلاف کنونی میان مافیای قدرت - ثروت میتواند، باردیگر آقای خامنه ای را به سوی فتنه انگیزان دیروز سوق دهد، اما تجربه سی ودوسال اخیر نشان داده است، که سیستم امروز حاکم بر ایران، سیستمی دیکتاتور پرور است، چرا که تمرکز قدرت اساساً فساد آور است، بخصوص آنکه رسما پیشوند مطلقه هم داشته باشد! حال اینکه در رأس این هرم فاسد پرور چه کسی باشد، چندان تفاوتی نمی کند!