سجاد نیک آیین شکاف واختلاف موجود در رأس هرم قدرت میان کودتاگران ومجریان کودتای انتخاباتی 88، آنچنان یکی از قربانیان این کودتا را ذوق زده کرده است، که پس از سکوتی نسبتاً طولانی، در اظهاراتی کم سابقه سیل انتقادات خود را به متوجه حاکمیت نموده است. پس از خزانی نزدیک به شش سال، امروز هاشمی فرارسیدن بهار سیاسی خود را احساس میکند. اما این احساس تا چه اندازه واقعی است؟ گویا درگیری های چند هفتۀ اخیر میان هواداران آیت الله خامنه ای واحمدی نژاد، به آقای رفسنجانی بار دیگر جرأت حضور وصحبت بخشیده است. اظهاراتی که در شش سال اخبر هرچند از سوی برخی نزدیکان خانوداگی وسیاسی وی شنیده می شد، اما چنین صراحت لهجه ای بویژه دربارۀ ترسیم فضای کلی حاکم بر جامعه وارائۀ توصیه های غیر مستقیم سیاسی، به آقای خامنه ای کمتر از وی دیده شده است. وی در انتقادی آشکار از عملکرد احمدی نژاد اظهار داشت: " فریبکاری ها موقت است، آمار دروغ دادن، ادعای دروغ کردن، پول بیخودی مصرف کردن که مردم می فهمند یک بازی است، بیت المال را به غارت بردن برای خرید چند رأی و امثال این چیزها دیگر در مردم جواب نمی دهد". مجموعۀ اوضاع کنونی حاکی از آنستکه هاشمی برای زدن ضربۀ نهائی به احمدی نژاد وارد میدان شده، تا ضمن حذف وی، جایگاه از دست رفتۀ خود در چهارچوب نظام ولایت مطلقۀ فقیه را بازیابد. سخنان وعملکرد امروز هاشمی رفسنجانی می تواند گویای برخی از ناگفته های مهم جاری در پس پردۀ نظام باشد. هاشمی با درک نهائی شدن تصمیم جریان وابسته به بیت رهبری برای یکسره کردن تکلیف احمدی نژاد، تلاش دارد تا راهکار عملی برون رفت از بحران کنونی را البته با کسب بیشترین امتیاز، به رهبری ونظام نشان دهد. گزینۀ مطلوب هاشمی آنچنانکه در لابلای اظهارات وی دربارۀ داستان عزل بنی صدر وآنچه وی آنرا الگوی بی نظیر رهبری آیت الله خمینی(!!) می خواند، عزل احمدی نژاد، وبه بازی گرفتن مجدد هاشمی برای بازگرداندن آرامش به فضای کنونی جامعه، است. برگه های برندۀ هاشمی در این چانه زنی سیاسی، اصولگرایان مخالف احمدی نژاد وبخش هایی از نیروهای اصلاح طلب است که ادامۀ روند کنونی را برخلاف اصول محاسبۀ سیاسی می دانند. هاشمی در این میان امیدوار است با جذب برخی از اصلاح طلبان حکومتی از طیف خاتمی، واتخاذ موضع راست میانه، نظر آقای خامنه ای را برای کنار گذاشتن احمدی نژاد ودرهم پیچیدن طومار اجمدی نژادیسم فراهم کند. ترهیب وترساندن رهبری از تدوام استبداد، رسانه ها واینترنت وخشم مردم، وترغیب وتشویق رهبر خودکامۀ نظام به بازگرداندن آب از دسته رفته به جوی ویا به تعبیر خاتمی "بخشش وعفو مردمی"، از مقدمه چینی های تازۀ هاشمی برای ورود مجدد به عرصۀ بازیگری نظام وایقای نقش منجی رژیم ولایت مطلقۀ فقیه، بشمار می روند. اظهارات ومواضع اخیر هاشمی بیانگر آنستکه وی هنوز به وحود بن بست در نظام سیاسی رژیم ولایت مطلقۀ فقیه اعتراف نکرده است، وهمچنان بر این باور است که می توان به این بازی بی فرجام ادامه داد. باید اعتراف داشت که هاشمی در تحلیل خود در کوتاه مدت چندان به بیراهه نرفته است، اما مشکل اینجاست که آقای خامنه ای در این صحنه تا زمانی به هاشمی اجازۀ بازیگری میدهد، که جایگزینی برای او نیافته باشد. هرچند نگاه نخست به اظهارات هاشمی می تواند خوشایند برخی از به اصطلاح میانه روهای درون نظام قرار گیرد اما مشکل اساسی در طرف دیگر این معادله، یعنی آقای خامنه ای است که با حمایت همه جانبۀ خود از احمدی نژاد ودر حصر قرار دادن موسوی وکروبی وروا داشتن انواع اتهامات به اصلاح طلبان، زمینۀ هرنوع چرخش احتمالی را بسیار ناهموار ودشوار کرده است. از سویی جذب بخشی از معترضان جامعه بواسطۀ جذب هاشمی وخاتمی، در گرو تن دادن به خواسته های آنان وآزاد کردن زندانیان سیاسی است. چراکه در غیر اینصورت، هرگونه سازشی میان هاشمی وخاتمی بدون تحقق این خواستۀ حداقلی به منزلۀ اعتبارسوزی هاشمی وخاتمی خواهد بود واساساً تاثیر گذاری آنان برای ایفای نقش میانجی را بسیار محدود خواهد نمود. از سوی دیگر آزادی زندانیان سیاسی، وکسانی که نزدیک به دو سال شاهد دهشت ناک ترین انواع شکنجه ها در زندانهای رژیم ولایت مطلقۀ فقیه بوده اند، میتواند به رادیکال شدن فضا وخارج شدن امور از کنترل بیانجامد. از سوی دیگر چرخشهای مکرر واینچنینی از سوی آقای خامنه ای قطعاً جبهۀ هوادارن وی را دچار ریزش های فراوانی خواهد نمود. کوتاه سخن آنکه هرچند هاشمی رفسنجانی این روزها وزش باد بهاری از سوی سعد آباد را حس می کند، اما او نیز بزودی درخواهد یافت که در ارزیابی توانایی وپتانسیل خود در بازگرداندن آرامش به جامعه، دچار همان توهمی شده است که آقای خامنه ای دربارۀ فصل الخطاب بودن سخنانش در نماز جمعه 29 خرداد، دچار آن بود.