نگاهی به دیدگاه آیت الله العظمی منتظری درباره رابطه با آمریكا بسمه تعالی اشاره: آنچه كه امروزه درباره لزوم ذوب شدن یخ های رابطه ایران و آمریكا بر سر زبان هاست روزگاری به یك تابو و خط قرمز تبدیل شده بود به گونه ای كه اگر كسی از آن سخنی به میان می آورد «بی غیرت»، «مرعوب» و «بی بصیرت» نامیده می شد و حتی روزی یكی از مقامات قضایی گفته بود: «اگر كسی حتی لفظ مذاكره را بر سرزبان آورد مورد پیگرد قضایی قرار خواهد گرفت.»!! با این حال در همان وانفسا، بودند دلسوزانی كه حل مشكلات میان دو دولت و ملت ایران و آمریكا را خواستار شدند كه هم «غیور» بودند و هم «شجاع» و هم صاحب «بصیرت». مرحوم آیت الله العظمی منتظری از دیرباز با نظرات دلسوزانه خویش در مقاطع مختلف در پی اصلاح نابسامانی های پیش رو بود و پیشنهاداتی را مطرح می كرد كه در ظرف زمان بیان شده كمتر كسی عمق نظرات ایشان را رصد می كرد، زیرا او زودتر از زمان لب به سخن می گشود و آنچه را جوان در آیینه نمی دید او در خشت خام می دید. یكی از موضوعاتی كه سال ها قبل و در مقاطع مختلف بدان تاكید داشت « لزوم مذاكره و برقراری رابطه با آمریكا بود.» در اینجا گذری به اندیشه های آیت الله منتظری در این باره خواهیم داشت: 1- چرا مردم ما سابقه خوبی نسبت به آمریكا ندارند؟ و چرا رابطه میان دو كشور قطع شد؟ در پاسخ به این پرسش شبكه جهانی بی بی سی «BBB WORLD » پس از آنكه از نظر تاریخی به زیر فشار بودن مردم ایران از سوی انگلیسی ها و روس ها اشاره دارد می گوید: « بر این اساس مردم ایران به آمریكایی ها خوش بین بوده و آمریكایی ها را فرشته آزادی می پنداشتند ولی آمریكا پس از كنار زدن آن دو قدرت عملا خود میراث خوار استعمار شد و خود آمریكایی ها همان روش های استعماری را ادامه دادند» (دیدگاهها، ج 2، ص 280). نفوذ آمریكایی ها بر ارتش ایران، كودتای 28 مرداد، تحمیل لایحه كاپیتولاسیون، حمایت بی چون و چرا از جنایات اسرائیل در سرزمین های اشغالی، حمایت از رژیم سابق، حمایت از صدام در جنگ و ... از قبیل مواردی است كه آیت الله منتظری برشمرده كه خود موجب رنجش مردم و بروز احساسات ضد آمریكایی در ایران شده است. سپس به ماجرای اشغال سفارت آمریكا پرداخته و معتقد است: « اشغال سفارت آمریكا در حقیقت عكس العملی بود به سیاست های دولت آمریكا. فشارهایی كه طی سالیان متمادی از سوی آمریكا و دست نشانده او به ملت وارد می شد باعت برانگیخته شدن احساسات ضد آمریكایی مردم شد.» (همان، ص 282). گرچه مرحوم آیت الله منتظری از حامیان اشغال سفارت آمریكا در آن برهه از زمان بود ولی با این حال به نقد خویش پرداخته و می گوید: «اشغال سفارت آمریكا در ایران - هرچند ما هم آن را تایید می كردیم - كار غلطی بود كه عوارض آن ادامه دارد و عده ای هنوز دنباله آن را گرفته اند.» (همان، ص 419) سپس به یك نكته حقوقی در روابط بین الملل اشاره دارد كه: « سفارت آمریكا را اشغال كردن یعنی جزئی از كشور آمریكا را اشغال كردن و این كار درستی نبود.» (همان، ص 461). 2- قطع رابطه به زیان هر دو كشور آمریكا و ایران. مرحوم آیت الله منتظری با اذعان به عملكرد ناصحیح آمریكایی ها در مقاطع مختلف مانند كودتای 28 مرداد، اعتقاد دارد: « ولی ادامه این وضعیت (قطع رابطه) به زیان ملت های هر دو كشور است.» (همان، ص 292). یا می گوید: « آمریكا یك دولت قدرتمند است و اگر ما با آن كشور روابط نداشته باشیم هر دو ضرر می كنیم.» (همان، ص 460). و در جایی دیگر: « امروز نمی توان بین كشورهای جهان را دیوار كشید بلكه دولت ها و ملت ها نیاز به ارتباط با یكدیگر دارند.» (همان، 482) 3- قطع رابطه با آمریكا «قاعده» یا « استثناء» ؟ در هر ساختار سیاسی، حاكمیتی موفق عمل خواهد كرد كه همواره با درایت و مدیریت، جای هر یك از «قاعده» و « استثناء» را با یكدیگر عوض نكند و هر یك در فرایند رشد و توسعه همه جانبه جایگاه خود را حفظ نمایند. از مواضع و دیدگاههای مرحوم آیت الله منتظری چنین برمی آید كه قطع روابط همه جانبه با ایالات متحده آمریكا نه یك قاعده بلكه یك عكس العمل موقت و مطابق با مقتضیات زمان بود كه گرچه روزگاری ممدوح شمرده می شد - و برخی به دنبال آن بوده و هستند كه آن را یكی از قواعد انقلاب اسلامی برشمرند - ولی با توجه به تحولات سریع در عرصه جهانی بایستی گذشته ها را فراموش كرد. ایشان می گوید: « به نظر می رسد باید در حال حاضر گذشته را به فراموشی سپرد و آمریكایی ها هم در روش خویش تجدید نظر كنند و دیوار جدایی میان دو كشور از میان برداشته شود.» (همان، ص 282) یا می گوید: «جدایی از آمریكا یك امر موقتی بود كه نباید ادامه داشته باشد ... می توان این دیواری كه ایجاد شده و موقتی است و دائمی نیست را خراب كرد.» (همان، ص 162) و در جای دیگر در دیدار با تعدادی از جوانان، قطع رابطه با آمریكا را خط قرمزی نمی داند كه نتوان از آن عبور كرد و نتوان با آمریكا سر میز مذاكره نشست. (همان ، ص 108) و در یك كلام: «دشمن تراشی در سیاست خارجی و داخلی كار صحیحی نیست به قول معروف دوست هزارش كم و دشمن یكی آن هم زیاد است.» (همان، ص 237) 4- چه كسی درباره رابطه با آمریكا بایستی تصمیم گیری كند؟ مرحوم آیت الله منتظری ضمن اینكه در مصاحبه با نشریه استرالیایی «سیدنی مورنینگ هرالد»، به طور كلی یكی از مشكلات اصلی ایران را « تعدد مراكز تصمیم گیری و به بیان دیگر، دولت در دولت» می داند. (همان، ص 189) و پس از آنكه نهادهای انتخابی كه باید تصمیم گیرنده باشند را در عمل فاقد اعتبار می داند. (همان، ص 192)، تصمیم گیری های فردی را به چالش كشیده و معتقد است: « وقتی پشتوانه مردمی به هیچ انگاشته شود و افراد به جای ملت تصمیم می گیرند قهرا در مواجهه با مشكلات مجبورند كوتاه بیایند ... با چنین روشهایی خواهی نخواهی یك نفر تصمیم گیرنده است و هزینه های آن را مردم متحمل می شوند و چنین روشی در زمان شاه هم وجود داشت. » (همان) معظم له پس از نقد تصمیم گیری فردی در مورد موضوع مهمی چون رابطه با آمریكا معتقد است: « طبق نظر نمایندگان مجلس - كه مجلس خانه ملت است - و كارشناسان عمل شود. كارشناسان باید با رعایت مصالح كشور و ملت نظر بدهند و بدون هرگونه شعار توخالی و تهی با رعایت جوانب امر اقدام شود.» (همان، ص 108) 5- چه كسانی مخالف برقراری رابطه ایران و آمریكا هستند؟ مرحوم آیت الله منتظری اگرچه به مخالفان داخلی برقراری رابطه با ایران اشاره ندارد ولی صهیونیست ها و لابی آنها را مانع اصلی برقراری رابطه می داند. (همان، ص 163) و به واسطه ایجاد رابطه سیاست های آنان را شكست خورده توصیف می كند که به همین دلیل به دنبال كارشكنی هستند. (همان، ص 185) پس از این، جالب اینجاست كه ایشان در كلامی كوتاه مخالفان برقراری رابطه با آمریكا - كه خود را از مخالفان سرسخت صهیونیست ها می دانند - به چالش می كشد و مخالفت آنها را همراهی با صهیونیست ها توصیف می كند: «لابی یهود هستند كه نمی گذارند رابطه از سرگرفته شود و ما عملا داریم خواسته صهیونیست ها را اجرا می كنیم.!» (همان، ص 163) در پایان این نوشتار بخشی از پیام مرحوم آیت الله منتظری خطاب به مردم آمریكا را كه در دیدار سردبیر روزنامه «واشنگتن پست» و در پاسخ به پرسش های مجله «فلوشیب» چاپ آمریكا در پاییز و زمستان 82 گفته اند بیان می كنم: « ملت ایران با ملت آمریكا هیچ دشمنی و مخالفتی ندارد، (...) مردم آمریكا نوعا مردمی سخت كوش و مذهبی اند. سزاوار نیست با این اوصاف مقدرات این كشور بزرگ به دست تنها 5 میلیون صهیونیست باشد (...) چرا با اینكه آمریكا از نفت، امكانات و بازار مصرف بیش از یك میلیارد و دویست میلیون مسلمان دنیا بهره می برد آنها را رها كرده و حیثیت جهانی اش را به پای عده ی قلیلی - آن هم نه تمام یهودیان بلكه عده ای از آنها كه افكار نژاد پرستانه دارند - قربانی كند (... ) امیدوارم مردم آمریكا بتوانند چون همیشه در كنار دیگر ملیت ها، اقوام و ادیان با صفا و آرامش زندگی كنند.» (همان، ص 187 و 279) والسلام. مهر 1392 مجتبی لطفی