جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
دروغ ؛ بیماری مزمن حاکمیت امروز

تاريخ انتشار : 6/1/2011



مصطفی رهبر
مقدمۀ درمان بیماری های موجود در حوزۀ اجتماع، در داشتن تصوری صحیح از موضوع، تجزیه وتحلیل دقیق آن ودرنهایت ریشه یابی بیماری خلاصه می شود. نمی توان با قاطعیت اظهار داشت که کدامیک از مراحل سه گانۀ فوق دقیق تر وحساس تر از بقیه است، اما قدر مسلم اينكه در تجزیه وتحلیل وریشه یابی بیماری های اجتماعی، بازگرداندن عقربه های زمان به گذشته، ما را در درک ودریافت ریشه های بیماری یاری می رساند.
پدیدۀ "دروغ" بعنوان یکی از بیماری های مزمن اجتماعی، آنچنانکه در فرمایش معصومین سلام الله علیهم نیز مشهود است، کلید همۀ بدی ها وزشتی ها وهمه گیر شدن پلشتی ها در جامعه است. دروغ را می توان دروازۀ ورود انسان وجامعه به تمامی کژیها وناراستی ها وآنچنانکه مولای متقیان امیرالمؤمنین امام علی سلام الله علیه فرموده اند، "ویران کنندۀ همه چیز" بشمار آورد.
شوربختانه باید گفت، جامعۀ امروز ما، بویژه در عرصۀ حکومت وسیاست، چنان دچار بی اخلاقی شده است که دروغ در آن به پدیده ای روزمره وبسیار طبیعی بدل شده است وامروز به راحتی می توان از اپیدمیک شدن پدیدۀ دروغ سخن گفت. البته بسیارند کسانی که دروغ وفریب را جزو جدایی ناپذیر واز سرشت سیاست وحکومت می دانند، اما این مدعا دست کم در نظامی که مدعای اسلامی بودن دارد، پذیرفته نیست. انتظار از سیاستمداران در چنین جامعه دینی کردن سیاست واخلاق مدار نمودن آن است، ونه سیاسی کردن دین ومذهب وابزار قرار دادن مقدس ترین باورهای مردمان برای توجیه سیاسی کاری ها وفریبکاری های حکومتی. اساساً مسألۀ ابزار شدن دین ومذهب در دست سیاست ورزان، خود نوعی آفت اجتماعی وبی اخلاقی است که سقوط در ورطۀ آن، جامعه را به سوی نابودی سوق می دهد.
آنچه امروز در عرصۀ سیاسی واجتماعی امروز کشورمان می گذرد، بر خلاف آنچه در ابتدا متصور توده های مردم بود وانتظار آن می رفت، تسلط سایۀ شوم "دروغ" بر گفتمان حاکمیت امروز ایران است. ایران امروز ما حاکمیت رژیمی را نظاره گر است که علیرغم یدک کشیدن پیشوند دلنواز اسلام، از صدر تا ذیل بدون احساس هیچ گونه منع دینی واخلاقی دروغ می گوید، وبواسطۀ شاه کلید "دروغ"، دچار زشت ترین انواع بی اخلاقی ها وحتی بی دینی ها نیز شده است. روزی نیست، که در فضای سیاسی کشور، مطلبی از یکی از مسؤولین شنیده وبلافاصله ودر فاصلۀ چند ساعت توسط مسؤولی دیگر تکذیب نشود.
اظهارات اخیر امام جمعه کاشان وعضو خبرگان رهبری، مبنی بر صدور حکم دستگیری عده ای از سوی رهبری ودرخواست فرماندۀ سپاه از رهبر انقلاب برای دستگیری عده ای دیگر، وسپس تکذیبۀ سپاه وحتی بیت رهبری در کمتر از بیست وچهار ساعت، نمونه ای روشن از حجم بالای تکذیبه هایی است که امروز در فضای سیاسی کشور رد وبدل می شود. نتیجۀ مشخصی که از رد وبدل شدن این تکذیبیه ها بدست می آید، اگر نه دروغگو بودن تمامی نظام وحاکمیت، اما دست کم دروغ گو بودن بخشهای بزرگی از آنرا اثبات میکند. بویژه اگر فرض بر صحت تکذیبیه سپاه وعدم صحت اظهارت امام جمعه کاشان گرفته شود، مسأله بمراتب فاجعه بار تر وحساس تر خواهد بود، چرا که اساساً عدالت وی، بعنوان یکی از اساسی ترین شروط تصدی جایگاه امامت جمعه وجماعت است، را در معرض پرسش ونقد قرار میدهد.البته فرض بر دروغگویی طرف دیگر، یعنی سپاه نیز نتیجۀ چندان خوشایندی برای نظامی که ادعای اسلامی بودنش، گوش فلک را کر کرده است، نخواهد داشت، وتأکیدی دوباره خواهد بود بر این مدعا، که حاکمیت امروز، حاکمیت "دروغ " و "بی اخلاقی " است.
درگذشت خانم هاله سحابی در مراسم تشییع جنازۀ پدر مرحومش، مهندس عزت الله سحابی، ودروغ های رنگارنگ خبرگزاری های هوادار ولایت مطلقۀ فقیه، مبنی بر درگذشت ایشان بر اثر عارضۀ قلبی ویا بیماری قند خون واخیراً هم خودکشی وی(!!) نمایانگر وجهی دیگر از چند وجهی بی اخلاقی ودروغ در نظام امروز ایران است.
پس از طرح صورت مسأله بصورت اجمالی وگذرا وبرشمردن برخی نمونه ها، اکنون باید بدنبال پاسخی به این پرسش بود، که براستی ریشۀ دروغ بعنوان یکی از مصادیق این بی اخلاقی های بی حد ومرز، ویا اساساً ریشۀ  این بی اخلاقی های خانمان سوز در کجاست؟
همچنانکه در صدر این گفتار نیز شرح آن رفت، شناخت ریشۀ تمامی دروغ،تزویر، تهمت، افترا وبطور کلی چالش عظیم "بی اخلاقی " با بازگرداندن عقربه های زمان به گذشته میسر وممکن خواهد بود. نگاهی به کارنامۀ سی وچند سالۀ نظام ولایت مطلقۀ فقیه و یک دهه زمامداری آیت الله خمینی بعنوان مؤسس وپایه گذار رژیم ولایت مطلقۀ فقیه، حاکی از "مزمن" بودن بیماری دروغ در حکومت ولایت مطلقۀ فقیه وتوسل شخص آیت الله خمینی به انواع دروغها وبی اخلاقی ها،است. تهمت، افترا، پرونده سازی و... همه وهمه را می توان از مصادیق دروغهایی بشمار آورد که آیت الله خمینی برای حذف مخالفان سیاسی وعقیدتی خود بکار برد. در شیوۀ برخورد آیت الله خمینی  با جریان ملی، نهضت آزادی، احزاب چپ گرا،با وجود تمامی اشکالات وارد بر عقیده ومشی سیاسی آنها، وهمچنین مراجع وعلمای ناهمسو باوی، ردپای به مسلخ رفتن اخلاق وارزشهای انسانی را می توان یافت. وی در توجیه دروغ وتزویر وتهمت وتجسس وحتی گناهان کبیره، از مصلحت (مترداف سیاست در قاموس آیت الله خمینی)، وضرورت حفظ حکومت به بهانۀ حفظ جان مسلمین(!!) را بعنوان عامل توجیه کنندۀ هرگونه انحراف وفساد توجیه میکند.
وی به صراحت اظهار می دارد: " اگر- فرض كنيد كه- حفظ جان يك نفر مسلمانى، حفظ جانش وابسته [به‏] اين است كه شما شرب خمر كنيد، واجب است بر شما، دروغ بگوييد، واجب است بر شما."
ویا در جایی دیگر می گوید: " اگر ما اسلام را در خطر ديديم، همه‏مان بايد از بين برويم تا حفظش كنيم....بر همه ما واجب است كه جاسوسى كنيم...حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. اين حرفهاى احمقانه‏اى است كه از همين گروهها القا مى‏شود كه خوب، جاسوسى كه خوب نيست! ...براى حفظ اسلام و براى حفظ نفوس مسلمين واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شرب خمر هم واجب است." (صحیفۀ امام – ج 15- ص 116)
پرسشی که بلافاصله پس از طرح چنین مدعایی مطرح خواهد بود، آنستکه اساساً فلسفۀ تشکیل حکومت از منظر اسلام چیست؟  حتی اگر نظریۀ آیت الله خمینی، مبنی بر ضرورت تشکیل حکومت را بپذیریم، آیا این ضرورت ناشی از موضوعیت داشتن تشکیل حکومت بخودی خود وبرای تصدی قدرت است ویا اینکه تشکیل حکومت اسلامی راهی است برای رساندن افراد جامعه به سعادت وتکامل؟ اگر حالت دوم مطلوب باشد، که قطعاً مدعای آیت الله خمینی نیز هست، در این صورت، چنانچه برای حفظ این حکومت، توسل به تمامی رذائل اخلاقی، وبه تعبیر آیت الله خمینی حتی شرب خمر، جایز باشد، در این صورت آیا نقض غرض نشده است؟! اگر قرار شد برای حفظ چنین حکومتی دروغ گفته شود، خونهایی ریخته شود، شراب نوشیده شود، به عرض وآبروی مردمان، که از اقدس مقدسات است، چوب حراج زده شود، دختری در مراسم تشییع جنازۀ پدرش کشته شود، یک شبه حکم کشتار هزاران بی گناه صادر شود وحتی دین داران نیز از چنین حکومتی در امان نباشند، پس در کجای چنین حکومتی ومملکتی باید از اسلام وآرمانهای اخلاقی والای آن نشان گرفت؟!
حتی اگر پیش فرض موضوعیت داشتن مسألۀ حکومت را بپذیریم اما توجیه هرنوع زشتکاری وبی اخلاقی برای بدست آوردن وبقا وتداوم آن بهیچ روی پذیرفتنی نیست. از سوی دیگر وبه طریق اولی، بدست آوردن حکومت وقدرت از باب وجوب مقدمۀ واجب، به فرض صحت رأی قائلین، ضروری تر وبایسته تر از تداوم حکومت خواهد بود وقطعاً امیر المؤمنین امام علی سلام الله علیه، برای تصدی چنین امری شایسته تر! اما او نخواست تا با دروغی هرچند به ظاهر ساده قدرت را دست بگیرد، علیرغم آنکه عملاً در فرداری به دست آوردن قدرت می توانست از التزام به آن وعدۀ دروغین سرباز زند، اما او علی سلام الله علیه است، کسی که تاب کوتاه آمدن از ارزشهای والای اسلامی والهی به بهای هموار نمودن راه حکومت، را ندارد. او که امروز ناجوانمردانه، نام مقدسش بواسطۀ نامردمی های قدرت طلبان دنیاپرست مصادره شده است.
منش وسیرۀ پرورش یافتگان مکتب ائمۀ اطهار سلام الله علیهم نیز، بازتابی از این واقعیت است که آن بزرگان هیچ گاه ارزشهای والای اخلاقی را فدای مصالح هرچند به ظاهر بزرگ ننموده اند. مگر نه اینکه بن مایه های تاریخی نوشته اند، مسلم ابن عقیل، آن پرورش یافتۀ دامان سه امام معصوم، حاضر نشد برای حفظ جان خود وبی شک عدۀ زیادی از مسلمانان،ابن زیاد را که در خانۀ هانی برای دیدار وی آمده بود، از پشت خنجر زند؟! در تاریخ شیعه، از این دست فرازهای درخشان تاریخی فراوان می توان یافت.
پس از روشن شدن مزمن بودن بیماری دروغ در کشور ما، برای درمان، باید در پی خشکاندن ریشه های اندیشه ای بود که از دین برای رسیدن به مقاصد دنیایی خود بهره می گیرد.گام نخست در رسیدن به چنین مقصودی آشنا نمودن مردمان با معارف اصیل وصحیح اسلام وبه دور از تحریف های قدرت طلبان دین فروش است.
 

برچسبها:


معین 6/2/2011
از علی علیه السلام پرسیدند که شمائی که می گوئید من راه آسمانها را بهتر ازراه های زمین میشناسم، چطور به معاویه باختید؟ فرمود: او (معاویه) سیاست به خرج نمیدهد و تزویر میکند. من اگر میخواستم تزویر کنم از او بهتر میتوانستم، اما اسلامی نیست. حال اگر سیاست، دینی باشد طریق علی است و اگر دین سیاسی باشد طریق معاویه. واین معاویه ملعون پایه گذار جمهوری نه اسلامی، به راه پدرش رفت و تزویر و ریا و دروغ را آرمان خویش قرار داد تا دو روزه دنیایش تامین شود و چه خونها که نریختند. بر این ملعونین و امام ملعونین لعنت خداوند باد تا ابد!
--- 6/2/2011
صد سال قبل، اصل مردانگی بود و استثناء نامردی.....امروز، اصل نامردیه و مردانگی استثنا

درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.