مصطفی رهبر مصاحبۀ اخیر یکی از برجسته ترین تئوری پردازان نظریۀ ولایت مطلقۀ فقیه با مجلۀ پاسدار اسلام، که دست روزگار وی را از برجسته ترین مخالفان نظریۀ ولایت فقیه به تئوریسین این نظریه بدل نمود، بسیار تأمل برانگیز وخواندنی است. آنچه از لابلای گفته های وی براحتی می توان دریافت، نگرانی جدی او از شکست نظریۀ ولایت مطلقۀ فقیه در عرصۀ نظری وعملی است. آقای مصباح یزدی پس از آنکه به تبلیغ گسترده وهمه جانبۀ این نظریه ودر حقیقت تزریق وریدی آن به پیکر فکری وعملی جامعۀ کشورمان اعتراف می کند، در شرح تلاشهایی که برای بقول او "جا انداختن این نظریه" شده است، اعتراف میکند و می گوید: "بعد از سي و چند سال؛ بعد از اين همه بحثهايي كه خود امام فرمودند، كتابهايي كه فقها در اينباره نوشتند؛بحثهاي تلويزيوني، راديويي و غيرهاي كه انجام گرفت...." اما وی بلافاصله خبر از عدم پذیرش این نظریه نه تنها در سطح جامعه بلکه در سطح عالی ترین مقامات کشوری می دهد وادامه می دهد: " بعد از همۀ این تلاشها هنوز در عاليترين سطوح مسئوليت كشور، ولايت فقيه به معناي واقعياش جا نيفتاده است." وی اما پا را از این نیز فراتر می نهد، وبه حقیقتِ آنچه به گفتۀ او در دل عالی ترین مقامات کشوری می گذرد، می پردازد ومی گوید: " در اعماق دل خيليها اين است كه اين يك فرصتي بود كه امام آن را غنيمت شمرد و برای آخوندها دكاني باز كرد! ميگويند: وقتي مردم بايد رأي بدهند و رئيس جمهور يا رئيس حكومتي انتخاب كنند، ديگر ولی فقيه چه كاره است؟!...رهبر يعني چه؟ ولي فقيه چه كاره است؟" اظهارات فوق، بیانگر عمق نفاقی است که توسل به خشونت توسط یک دیدگاه یا ایدئولوژی برای تحمیل خود بر جامعه وافکار عمومی، پدید می آورد. هرچند پرداختن به مسئلۀ ارزشهای دوگانه در جامعۀ توتالیتر وخشونت محور، موضوع این نوشتار نیست، اما این سخنان آقای مصباح یزدی در حقیقت اعتراف به وجود نوعی نفاق در عالی ترین سطوح نظام ولایت مطلقۀ فقیه است. نقاقی که در اثر محدودیت وخشونت ونتیجۀ نظام سلطان سالاری است. نظامی که در آن به جای آنکه پیمودن پله های ترقی منوط به تخصص باشد، منوط به نزدیکی ویا دوری از ایدئولوژی حاکم است. با چنین وصفی، وجود نفاق آنهم در چنین سطحی بسیار طبیعی است. از سوی دیگر، اینگونه سخنان وی بی شباهت به شنیدن دیرهنگام صدای انقلاب توسط پادشاه سابق ایران نیست. ضمن آنکه به نوعی تأکیدی بر این نکته است که نظام ولایت مطلقۀ فقیه برای بخش وسیعی از نخبگان ومدیران طراز اول کشور قابل قبول وپذیرش نیست. جالب اینکه آقای مصباح یزدی از وضعیت متزلزل تئوری ولایت فقیه در سطح حوزه ها ومجامع آکادمیک دینی نیز اظهار نگرانی می کند وبیان می دارد: " حتي در حوزههاي علميه هم كساني پيدا ميشوند كه هنوز بعد از اين همه بحثها شك ميكنند كه اصلاً آيا ما ولايت فقيه داريم يا خير، واگر داريم قلمروش چهقدر است و اصلاً آيا حكومت اسلامي داريم يا نداريم؟! متأسفانه اين حرفها تحت تأثير برخي عوامل، وسعتي نسبي در بعضي از حوزهها پيدا كرده است." هرچند این سخنان آقای مصباح یزدی، دربردارندۀ نوعی تحریف عمدی تاریخ است ومی توان آنرا در راستای نادیده گرفتن مخالفتهای دیرینه ووسیع علمای سنتی ومحافل حوزوی نسبت به تئوری ولایت مطلقۀ فقیه، که تا مرز "بدعت" نامیدن این تئوری نیز پیش رفت، قلمداد نمود، اما بهرصورت بیانگر موقعیت بسیار ضعیف این تئوری حتی در مجامع علمی حوزوی است، آنهم پس از سی ودوسال تبلیغ وبسیج همه جانبۀ امکانات وتوسل به تمامی ابزارهای خشونت آمیز برای حذف منتقدان. سخنان آقای مصباح یزدی در حقیقت تاییدی دوباره بر این ازمودۀ کهنۀ بشریت است که یک تئوری ونظریه برای آنکه مورد پذیرش مجامع علمی قرار گیرد، با تحمیل وتبلیغ وپروپاگاندا نمی توان به این مهم دست یافت، تئوری ولایت فقیه نیز از این قاعده مستثنی نیست، ضمن آنکه ناکارآمدی آن در عرصۀ عمل وآزمون تطبیق، مؤید خطر تسلط این دیدگاه برای کشور وحاکمیت ملی بود که طیف وسیعی از روحانیت سنتی همواره خطر آنرا گوشزد می نمود. وسعت مخالفتهایی که آقای مصباح یزدی از آنها ابراز نگرانی می کند در حقیقت تدوام همان جریان پرافتخاری است که مراجع اصیل وسنتی آنرا پایه گذاری نمودند. خاتمۀ سخنان مصباح یزدی اما بیانگر چشم انداز آینده نظامی است که آیت الله خمینی با توسل به خون وخشونت آنرا بنا نهاد، واکنون از زبان آقای مصباح یزدی بیان می شود. وی با ترسیم این افق تیره وتاریک اظهار می دارد: " اما آن خطري كه من احساس ميكنم شديدترين خطري است كه تا به حال نظام ما را تهديد كرده است و ديگر جايي براي اسلام و ولايت فقيه و ارزشهاي اسلام نخواهد گذاشت." این شدیدترین خطری که آقای مصباح یزدی از آن اظهار نگرانی ودلواپسی می نماید برخلاف آنچه وی در منتسب نمودن آن به عوامل خارجی وانمود می کند، نتیجۀ رشد اندیشه ها وارتقای سطح افکار عمومی جامعه وتجربۀ ناگوار سی سال مصادرۀ تمامی آزادیهای سیاسی، فردی واجتماعی وحتی حق نفس کشیدن مردم ( مجله اینترنتی جوان آنلاین، وابسته به سپاه پاسداران، طی یادداشتی محدودۀ اعمال ولایت مطلقه را حتی در نفس کشیدن افراد دانسته است) توسط نظام ولایت مطلقۀ فقیه است. تهدیدی که آقای مصباح یزدی از آنها اظهار نگرانی می کند، در حقیقت طوفانی است که امروز نظام ولایت مطلقۀ فقیه از بادهای کشتۀ دیروز خود، درو می کند.
*مصاحبه ها ومقالات مندرج در سايت رسام لزوماً ديدگاه رسام نمي باشد.