توما سیلا ۳۵ سال انقلاب تأثیرات بسیار مضری بر اقتصاد کشور گذاشت. این انقلاب حتی نتوانست خود را صادر کند. برعکس، برای انقلاب های عربی به نمونه ای تبدیل شده که باید از آن حذر کرد. فرهاد خسروخاور، جامعه شناس فرانسوی-ایرانی، در مصاحبه ای با آتلانتیکو به سؤالاتی درخصوص انقلاب و پیامدهای آن پاسخ گفته است. این مصاحبه را می خوانید. مردم ایران اصول انقلاب اسامی را تا چه حد پذیرفتند؟ نسل سوم که پس از انقلاب به دنیا آمده، به دلیل محدودیت های اعمال شده ازسوی حکومت، چه مذهبی یا اقتصادی، چه ازنظر آزادی های فردی، به تدریج صبر خود را ازدست می دهد. جوانان نسل سوم معتقدند که حق دارند از همان آزادی ای که در دیگر جوامع جهان وجود دارد بهره ببرند. درواقع حکومت کنونی زیر سؤال رفته و این موضوع با پیدایش جنبش های اجتماعی به مانند جنبش سبز در سال ۲۰۰۹ نمود پیدا می کند. وقوع انقلاب ادر سال ۱۹۷۹ یک بحران عظیم ایجاد کرد و جوامع هیچ گاه چندین انقلاب پشت سر هم انجام نمی دهند. به همین دلیل است که بخش بزرگی از جامعه ایران نمی خواهد متحمل یک بحران بزرگ دیگر به دلیل تغییرات بنیادین شود. مردم ایران ترجیح می دهند با حکومت به یک رویکرد مسالمت آمیز برسند، نه اینکه آن را سرنگون سازند. با این حال، اینکه حکومت همچنان به بقای خود ادامه می دهد، نشان دهنده آن نیست که مردم حکومت را مشروع می دانند و آن را به رسمیت می شناسند. این نشان دهنده آن است که بخش بزرگی از جامعه نمی خواهد یک گسست سیاسی به مانند آنچه در انقلاب ۱۹۷۹ اتفاق افتاد ایجاد شود. همه می دانند که بهای چنین اقدامی بسیار گزاف خواهد بود. ایرانیان ازاین پس ترجیح می دهند که اصلاحاتی در داخل حاکمیت صورت پذیرد. انقلاب چه تأثیری بر اقتصاد ایران گذاشت؟ تأثیر منفی آن بسیار عظیم بود. این انقلاب باعث شد تا ایران وارد قرنطینه شود. این مسأله به ویژه در زمان جنگ ایران و عراق کاملاً مشهود بود، چرا که صدام حسین به عنوان آغازگر جنگ مورد حمایت تمامی کشورهای غربی، ازجمله شوروی، بود. انقلاب به دلیل هدف صدور خود به دیگر کشورها، باعث ایجاد یک فاصله در منطقه شد. اقتصاد ایران از این قرنطینه بسیار ضربه خورد، درحالی که قبل از رویدادهای ۱۹۷۹ یکی از اقتصادهای پیشرفته در منطقه محسوب می شد. دوره مربوط به ریاست جمهوری خاتمی با تلاش برای گشایش به سوی جهان آغاز شد و اقتصاد ایران علی رغم محدودیت هایی که وجود داشت، بهبود یافت. متأسفانه این دوره فقط بین سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ ادامه داشت. انتخاب محمود احمدی نژاد به واقع ازنظر اقتصادی و سیاسی یک فاجعه برای ایران محسوب می شود، چرا که ازسوی تمامی کشورها طرد شد و فقط با سوریه، بخشی از حزب الله و نیکاراگوئه رابطه داشت. مشخصه این دوره که تاریک ترین دوره در تاریخ ایران محسوب می شود، سرکوب خشونت بار علیه هرگونه شکلی از مخالفان بود؛ زنان، اندیشمندان، اقلیت های مذهبی و غیره. با به قدرت رسیدن روحانی، شاهدیم که یک دوره روشنگری و تلاش برای پایان دادن به رویارویی هسته ای و همچنین گشایش در اقتصاد ایران آغاز شده. آیا انقلاب باعث تقویت مواضع ایران در خاورمیانه شده، یا بالعکس آن را تضعیف کرده است؟ ابتدا باید یادآوری کنم که این انقلاب تنها انقلابی است که تاکنون در جهان به وقوع پیوسته. در سودان یک کودتای اسلام گرایانه اتفاق افتاد و در جاهای دیگر تلاش هایی انجام شد، ولی هیچ یک به مانند انقلاب به نتیجه نرسید. ایران همچنان در یک جایگاه سلطه طلبانه قرار دارد و در زمان شاه با مصر و عربستان رقابت داشت. موضع منطقه ای ایران درحال حاضر بازتاب مداخله آمریکاست. ایالات متحده دو تن از سخت ترین رقبای ایران را حذف کرد: عراق صدام حسین و افغانستان. این مسأله باعث شد تا هدف سلطه طلبانه ایران احیا و با اعلام خروج نیروهای آمریکایی از منطقه تقویت شود. ۳۵ سال پس از انقلاب، چه بیلانی می توان در رابطه با صدور آن متصور شد؟ بیلان آن یک شکست تمام عیار است. اکنون هیچ نشانه ای از آن را نمی توانید در خاورمیانه یا آفریقای شمالی پیدا کنید. حتی می توان گفت که تمامی منطقه، با انقلاب های عربی، از مدلی تبعیت می کنند که کاملاً عکس انقلاب ۱۹۷۹ است.
*منبع: آتلانتیکو، ۱۳ فوریه
** مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.