مصطفي رهبر
یکی از اساتید حوزۀ علمیۀ قم در دیدار اعضای شورای سردبیری روزنامه فرهنگ آشتی اظهار داشته است: «اساس روحانیت، مرجعیت است و اگر خللی در آن ایجاد شود، شیعه ضربه میخورد»، تصریح کرد: «اگر جایگاه مرجعیت تضعیف شود، ایران هم نمیماند؛ این که ایران حفظ شده است، به خاطر مرجعیت و روحانیت است؛ بنابراین مسئولان و مردم باید به روحانیت احترام بگذارند». آقای گرامی با اشاره به این که متاسفانه گاهی نسبت به مرجعیت و روحانیت بیاحترامی میشود که این مسئله عوارض زیادی به همراه دارد، تاکید کرد: «نباید در احترام به مرجعیت و روحانیت روابط حکمفرما باشد؛ یعنی تنها به کسانی که با آنها ارتباط دارند، احترام بگذارند و بقیه را رها کنند؛ بدانند مرجعیت حصن حصینی است که قدرتهای اهریمنی نتوانستهاند آن را به زمین بزنند». آقای گرامی در ادامه با اشاره به کم توجهی برخی دولتمردان به نظرات مراجع، گفت: «با این که مراجع برای مسئولان و دولتمردان احترام بسیاری قائل هستند و در کار آنان مداخله نمیکنند، اما متاسفانه در مواردی حرمت مراجع رعایت نشده است». آقای گرامی، که در حوزۀ علمیه قم بعنوان استاد شناخته می شود، این اظهارات را در حالی بیان میکند، که گویا مسئلۀ هتک حرمت روحانیت ومرجعیت در نظام ایران، چالشی متعلق به امروز ویا دیروز ِ نزدیک است. ایشان گویا نمی دانند یا نمی خواهند بدانند، مسأله ای که ایشان امروز تحت عنوان چالش بی حرمتی به مرجعیت مطرح می فرمایند، با انقلاب آیت الله خمینی گره خورده است واساساً تثبیت آیت الله خمینی در قدرت از رهگذر هتک حرمت مراجع، حصر وتبعید وحتی قتل آنان مسیر شد. آیت الله العظمی شریعتمداری، آیت الله العظمی سید محمد روحانی، آیت الله العظمی سید محمد شبرازی، آیت الله العظمی شیخ حسینعلی منتظری و... همه وهمه در شما مراجعی هستند، که در نخستین روزهای حکومت آیت الله خمینی بواسطۀ ابراز عقیده وانتقاد از اعدام وشکنجه وکشتار به بازجویی وحصر وزندان واعترافات تلویزیونی گرفتار آمدند. از ایشان باید پرسید آیا ان اقدامات هتک حرمت مرجعیت وروحانیت نبود؟ یا آنکه معیار در هتک، ایشان ویا یک جریان خاص هستند؟! مگر نه اینکه برای اولین بار در زمان زمداری آیت الله خمینی، مرجع بزرگ شیعیان، آیت الله العظمی شریعتمداری به اعترافات تلویزیونی واداشته شد وبا تحریک عده ای اراذل واوباش، به وی لقب، "مفسد" داده شد ودر شعارهای به اصطلاح انقلابیون، همردیف ریگان وصدام قرار گرفت؟! مگرنه اینکه جلسات درس مراجع منتقد آیت الله خمینی وبدعت ولایت مطلقۀ فقیه، بگونه ای که حتی در زمان رژیم های پیشین نیز سابقه نداشت، با شعارهای "مرگ برضد ولایت فقیه " بهم می خورد، وبستگان واطرافیان این گروه از مراجع مورد تعقیب، شکنجه وآزار قرار می گرفتند؟! مگر این آیت الله خمینی نبود که انواع واقسام توهین ها ونارواها را به ساحت مراجع وعلما روا داشت؟! گاهی مراجع سنتی را خشکه مقدس خطاب نمود، گاهی آنانرا مقدس مآبان جاهل وگاه تا مقایسۀ آنان با چهارپایان نیز پیش رفت!! آیا شما مصداقهایی بیش تر وزننده تر از این برای هتک سراغ دارید؟ وانگهی، آیا زیانهای عمکلرد سی وچند سالۀ نظام برساختۀ آیت الله خمینی در برباد دادن آبرو واعتبار روحانیت ومرجعیت شیعه کمتر از هتک حرمت این مرجع یا آن مرجع بوده است؟!
پاسخ های منصفانه به این پرسش ها ودهها پرسش مطرحِ دیگر درایان باره بیگمان نسل جدید جامعۀ ایران را در شناخت تاریخ انقلاب 57 وبازخوانی ناگفته های آن بمنظور عبرت آموزی از گذشته، یاری خواهد رساند.