رسام، واحد تحقیق وپژوهش هشدار درباره روند رو به رشد خودکشی در ایران بر پایه گزارشی که پایگاه خبری تحلیلی "الف" از وبسایتهای نزدیک به محافظه کاران منتشر ساخته است، خودکشی در کشور تنها در ۹ ماه ابتدایی سال گذشته رشد ۱۴ درصدی داشته است. این در حالی است که به علت مخفی کردن علت واقعی مرگ از سوی بسیاری از خانوادهها به خاطر ترس از «بیآبرویی» میزان آمار خودکشی در ایران میتواند بیشتر از آمار رسمی باشد. این پایگاه خبری وابسته به محافل محافظه کار نوشته است: " زمانی در خفا، خلوت و به دور از چشم دیگران انجام میگرفت، حالا دیگر در حال کشیده شدن به محیطهای عمومی است. آخرین مورد عمومیاش توسط منوچهر در روز بازدید رئیس جمهور از وزارتخانهای صورت گرفت، پیشتر دختر ۱۶ سالهای در پل مدیریت کار منوچهر را انجام داده بود، ۱۹ روز قبل از دختر جوان، ابراهیم که شغل دستفروشی داشت در ایستگاه مترو، کاری که بعدها دختر جوان و منوچهر دست به انجامش زدند را انجام داده بود." غم انگیزتر آنکه، نهادهای رسمی وحکومتی به جای پرداختن به این معضل اجتماعی وریشه یابی عوامل آن وتلاش برای حل مشکل، این بار هم از در حذف صورت مسأله برآمده واساساً منکر هرگونه معضل چشم گیری در این باره شد اند، مسئله ای که حتی اعتراض وبسایتهای محافظه کاری چون "الف" را هم برانگیخته است. این وبسایت خبری با اشاره به آمار رو به رشد وفزاینده خودکشی در کشور نوشته است؛ "سه خودکشی در محیط عمومی به فاصله یک ماه، آخر سال گذشته اتفاق افتاد، شاید عدهای بگویند همانگونه که باید چشمانتان را روی کرسنت و توافقنامه ژنو ببندید، بر روی این مسئله نیز ببندید و مانند صدا و سیما که تاکنون به این معضل اجتماعی نپرداخته، شما هم نپردازید اما، تاکنون چشمانمان را بستهایم که آخرین آمارها نشان میدهد که فقط در ۹ ماه ابتدایی سال گذشته رشد ۱۴ درصدی داشته است." خودکشی رومئو و ژولیت ایرانی در یاسوج، خودکشی مادر بعد از قتل کودک یک و نیم ساله، زن جوان پس از قتل پسر هفت سالهاش دست به خودکشی زد (۱۱ فروردین امسال)، تعداد زیادی از این دست خبرها، روزانه صفحات حوادث روزنامهها را پر میکنند و ﻫﺮ روز از ﮔﻮﺷﻪ و ﮐﻨﺎر این ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﭘﻬﻨﺎور ﺧﺒﺮﻫﺎﯾﻰ ﻣﺒﻨﻰ ﺑﺮ ﺧﻮدﺳﻮزى زﻧﺎن، ﺧﻮدﮐﺸﻰ ﻣﺮدان، ﺳﻘﻮط از ﺑﺮج و ﺑﻠﻨﺪى و... ﻣﻨﺘﺸﺮ میشود. نگاهی به علل وعوامل خودکشی در کشور نشان دهنده عمق فاجعه ای است که عملکرد ویرانگر وناکارآمدی نظام مطلقه برای ایران بهمراه داشته است. به نوشته مقاله نویس پایگاه الف مهمترین عوامل خودکشی در سال گذشته بدین قرار بوده اند." ﻣﺮدى ﺑﺮ اﺛﺮ ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﻣﺎﯾﺤﺘﺎج زﻧﺪﮔﻰ، دﺧﺘﺮى ﺑﺮ اﺛﺮ ﺗﺠﺎوز، ﭘﺴﺮى در اﺛﺮ ﺷﮑﺴﺖ در ﺗﺤﺼﯿﻞ و ﻗﺒﻮل ﻧﺸﺪن در داﻧﺸﮕﺎه، دﺧﺘﺮى در اﺛﺮ آﻟﻮده ﺷﺪن ﺑﻪ اﯾﺪز، و دﺧﺘﺮ و ﭘﺴﺮى در اﺛﺮ اﺧﺘﻼﻓﺎت ﺧﺎﻧﻮادﮔﻰ و... ﺧﻮدﮐﺸﻰ میکنند. مسئولین و مردم اما، این اتفاقات را مانند داستانی اکشن میخوانند بیآنکه حساسیتی در این مورد داشته باشند." آمارها نشان میدهد در نه ماه ابتدایی سال ۹۲ روزی بیش از ۱۱ نفر در کشور خودکشی کردهاند، بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور در ۹ ماهه سال گذشته ۳۱۲۵ نفر خودکشی کردهاند، از میان این افراد ۹۸۲ تن را زنان و ۲۱۴۳ تن را مردان تشکیل میدهند. بر همین اساس در مدت مشابه سال ۹۱ نیز ۲۷۴۰ تن به علت آنچه که پزشکی قانونی آن را خودکشی تشخیص داده بود، جان خود را از دست دادهاند. در سال ۹۱، از کل مرگهای مشکوک به خودکشی در کشور، بیشترین موارد خودکشی در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال ثبت شده است که ۲۸.۲ درصد از کل موارد خودکشی این سالها را در برمیگیرد و پس از آن گروه سنی ۳۰ تا ۳۹ سال با ۲۲.۲ درصد، ۲۵ تا ۲۹ سال با ۱۷.۶ درصد، بالای ۵۰ سال با ۱۲.۹ درصد، ۴۰ تا ۴۹ سال با ۱۱.۱ درصد و زیر ۱۸ سال با ۷.۹ درصد به ترتیب بیشترین موارد خودکشی را به خود اختصاص دادهاند. ایران در ﺑﯿﻦ ﮐﺸﻮر ﻫﺎى دﻧﯿﺎ در زﻣﯿﻨﻪ ﺧﻮدﮐﺸﻰ ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮﺧﻰ از اراﺋﻪ دﻫﻨﺪﮔﺎن آﻣﺎر رﺗﺒﻪ ۴۸ و ﺑﺮﺧﻰ دﯾﮕﺮ رﺗﺒﻪ ۵۸ را دارد. اﻣﺎ از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ در ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ آﻣﺎرﻫﺎى اراﺋﻪ ﺷﺪه ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﺟﻬﺎﻧﻰ ﻣﯿﺰان ﺧﻮدﮐﺸﻰ در اﯾﺮان را ﺳﻪ در ۱۰۰ ﻫﺰار ﺑﺮاى زﻧﺎن و ﯾﮏ در ۱۰۰ هزار ﺑﺮاى ﻣﺮدان ﻧﺸﺎن ﻣﻰ دﻫﺪ ﺷﻮاﻫﺪ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﯾﻦ آﻣﺎرﻫﺎ را ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ واﻗﻌﯿﺖ ﻧﻤﻰداﻧﺪ. میزان خودکشی در سال ۱۳۶۳ برابر ۳.۱ در صد هزار نفر بود، در اوایل انقلاب هم میزان خودکشی بسیار کم بود، اکنون آمارهایى وجود دارد که حاکى از آنکه سالیانه ۵ تا ۷ هزار نفر از طریق خودکشى جان خود را میگیرند که نیمى از آنها در شهرهاى بزرگ، یک چهارم در شهرها کوچک و متوسط و بقیه در روستاها انفاق میافتد. از این نگاه مهمترین عوامل خودکشی در کشور طی سالهای گذشته عبارت بوده اند از: ۱. اختلافات زناشویى، عشق و تمایلات شدید عاطفى و علل ناموسى ۲. ناراحتىهاى روانى، شکست در عشق و اختلالات روانى و شخصیتى ۳. مشکلات ناشى از شکست هاى تحصیلى و استرسها و فشارهاى روانى و روحى ناشى از آنها (فشارهاى عاطفى، فشارهاى تحصیلى مانند کنکور، نقایص جسمى و فیزیکى در نسل جوان) و احساس پوچى وبى هدفى و افسردگى ۴. فقر و تنگدستى، بیکارى، اخراج از کار و شرایط نامساعد اقتصادى ۵. مسائل و معضلات زندگى شهرى و وضعیت نابه سامان زندگى ۶. از هم پاشیدگى گروههاى اجتماعى مانند خانواده، شغلى، خویشاوندى، دوستى و... ۷. اعتیاد به مواد مخدر، الکل و داروهاى توهمزا ۸. ضعیف شدن اعتقادات مذهبى ۹. عدم استقلال و اجبار در پیروى از مقررات سنتى ۱۰. بر ملا شدن اسرار و حقایق خصوصى زندگى فرد. (علوم تربیتی، اصلاح و تربیت، بهمن ۱۳۹۰، سال دهم- شماره ۱۱) اشاره کرد. نگاهی به این فهرست بلند بالا گویای این واقعیت تلخ است که بنیانهای اخلاقی جامعه طی سالهای پس از پیروزی انقلاب به نحو چشمگیر وبا شیبی بسیار تند در حال سقوط وافول بوده اند به گونه ای که به راحتی بتوان گفت در ایران 93 بی ارزش ترین کالا جان، آبرو وناموس شهروندان ایران زمین گشته است. معنویات برباد رفته وسست شدن باورهای مذهبی نتیجه مستقیم وبلاواسطه حاکمیت استبداد مذهبی در کشور است. از این منظر وعلاوه بر چالشهای فراوان سیاسی که استبداد مذهبی برای کشور پدید آورده است، این دست معضلات را نیز باید به سیاهه ناکارآمدی های استبداد دینی افزود.