مصطفی رهبر قتل هدی صابر در زندان، واکنشهای بسیاری را در محافل سیاسی وجامعه برانگیخته است. مرگ وی در حالی رخ داد که پیش از او نیز هاله سحابی توسط مأموران امنیتی رژیم ولایت مطلقۀ فقیه به قتل رسیده بود واز این نظر که هر دو در شمار زندانیان سیاسی بودند، می تواند بسیار مهم باشد وبیانگر شیوۀ جدیدی است که رژیم ایران برای تصفیۀ زندانیان سیاسی در پیش گرفته است. ولایت مطلقۀ فقیه که هرگونه بازشدن فضا وتن دادن به حداقل خواسته های مردم وآزادی زندانیان سیاسی را به معنای فروپاشی نظام می داند، واز سوی دیگر با جبهه بندی جدیدی در عرصۀ داخلی روبروست، وخود را ناگزیر به انجام چرخشی تاکتیکی می یابد، درصدد است تا به جای معالجه ودرمان بیماری، با پاک کردن صورت مسئله، به تعبیر خود، هزینه های این چرخش تلخ را به حداقل برساند. نگاهی به درگذشت هاله سحابی وهدی صابر از این زاویه، این فرضیه را که درگذشت هاله سحابی وهدی صابر حکایت از آغاز پروژۀ قتلهای زنجیره ای زندانیان سیاسی داشته باشد، بیش از پیش تقویت می کند. قتل این دو زندانی سیاسی وبررسی واکشنهای جامعه وبازتابهای سیاسی آن، توسط حاکمیت در حال رصد است. این واکشنهای سیاسی، اجتماعی وحتی بین المللی در تدوام یا توفق این پروژه تعیین کننده خواهند بود. در صورتیکه حاکمیت با واکشنهای درخور وشایسته روبرو نشود وآثار عینی ناشی از واکنش به اینگونه اقدامات خود را در سطح جامعه لمس نکند، شاهد فجایعی مانند کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 خواهیم بود. خوش باوری در زمنیۀ عدم امکان تکرار فجایع 67 بواسطۀ وجود رسانه ها وشبکه های اجتماعی واطلاع رسانی در شرایط کنونی تنها می تواند ناشی از عدم شناخت ماهیت توتالیتر نظام حاکم باشد. در نظام امروز ایران، الگوهای استالینیستی در حذف مخالفان سیاسی با تمامی جزئیاتش تطبیق واجرا می شود وحد ومرزی نیز برای آن متصور نیست. رژیم کنونی با مراجعه به آرشیو دیکتاتورها ی سابق ونیز بایگانی منحصر بفرد سی وچند سالۀ خود، درصدد برآمده است که نقطۀ پایان این بحران را به زعم خود با خون رقم بزند ودراین میان به برداشتن زندانیان سیاسی از سرراه بعنوان اولویتی می نگرد که می تواند زمینه های تثبیت موضع آقای خامنه ای در مذاکرات آینده با اصلاح طلبان را فراهم آورد. دراین میان وظیفۀ کنش گران سیاسی وفعالان مدنی در بسیج افکار عمومی داخلی وبین المللی وفشار بر نظام ایران وانتشار پیوستۀ اخبار این فجایع در مجامع وسازمانهای بین المللی وتلاش برای محکومیت بین المللی آنها بسیار مؤثر خواهد بود. باشد که باردیگر شاهد از دست رفتن گرانمایه ترین سرمایه های این مرز وبوم در زندانها ودر سکوت وبی خبری مطلق نباشیم.