جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
آيت‌الله شيرازی، قربانی نظام ولايت فقيه - 2

تاريخ انتشار : 5/11/2014



 علی افشاری

علی افشاریآيت‌الله خمينی دعوت آيت‌الله شيرازی را پذيرفت و به مدت يک هفته در کربلا ماند و سپس به نجف رفت. در اين دوره شيرازی از معدود روحانيت بلند مرتبه‌ای بود که ميانه خوبی با آيت‌الله خمينی داشت. اکثر چهره‌های روحانی و مراجع شاخص نجف و کربلا رابطه سردی با آيت‌الله خمينی داشتند
ویژه خبرنامه گویا
آيت الله سيد محمد شيرازی وقتی امام جماعت حرم امام حسين بود ،آيت الله خمينی وارد عراق شد. او استقبال گرمی از آيت الله خمينی به عمل آورد و حتی از او دعوت کرد تا در دوره اقامت در کربلا به جايش به اقامه نماز در حرم امام حسين بپردازد امری که در بين روحانيت بی سابقه است .
در خاطرات نزديکان آيت الله خمينی از روز نخست ورود وی به کربلا در سال ۱۳۴۴ چنين آمده است : « عصر روز جمعه ۱۶/۷/۴۴ امام خمينی همراه با شهيد سيد مصطفی و شماری از علما و روحانيان عازم کربلا شد. در سی کيلومتری شهر کربلا در قصبه «مسيب» نزديک پانصد نفر از علما و محصلان علوم اسلامی کربلا و نجف و شماری از مردم به استقبال امام شتافتند. هنگام ورود به کربلا بلندگوی صحن مطهر امام حسين (ع) به صدا در آمد و ورود امام خمينی را به پيشگاه قهرمان شهيد کربلا حضرت حسين بن علی عليه السلام و عموم اهالی آن شهر مقدس تبريک گفت و رو به آستانه حضرت امام حسين (ع) کرد و گفت: «امروز يکی از فرزندان فداکارت که به پيروی از راه و فکر تو قيام کرده و آوارگی کشيده به حضورت می­آيد» آنگاه خطاب به امام خمينی گفت: «ای مجاهد!، ای قائد! به شهر جدت حسين خوش آمدی». پلاکاردی در درب قبله صحن مطهر حضرت امام حسين (ع) بالا برده بودند که اين شعار روی آن جلب نظر می‌کرد: «ترفوف رايه­الاسلام بيد آيه الله الخمينی»
آيت الله خمينی دعوت آيت الله شيرازی را پذيرفت و به مدت يک هفته در کربلا ماند و سپس به نجف رفت. در اين دوره شيرازی از معدود روحانيت بلند مرتبه ای بود که ميانه خوبی با آيت الله خمينی داشت. اکثر چهره های روحانی و مراجع شاخص نجف و کربلا از جمله آيت الله ها محسن حکيم ،خوئی ،شاهرودی ، شيخ حسين حلی ،عبدالهادی شيرازی ، سيد محمد باقر صدر سيد محمد روحانی و ... رابطه سردی با آيت الله خمينی داشتند. سيد احمد خمينی فضای سنگين نجف در مورد پدرش را اين چنين شرح می دهد : 
« مقدس نمايان متحجر در نجف به امام نسبت تارک الصلوة دادند … آنها کتاب ها و اعلاميه های امام را که با هزاران مشکل تهيه می شد به بهانه توزيع در بصره و شهرهای عراق و ايران، توسط افراد نفوذی و ظاهرالصلاح می گرفتند و داخل چاه يا رودخانه ها می ريختند… شايد اين جمله امام در اين زمينه گوياترين باشد که در لحظه ترک نجف فرمود: من در اينجا با حرم مطهر مأنوس بودم. اما خدا می داند در اين مدت از دست اهل اينجا چه کشيدم؟!» (۱)
اما اعلام مرجعيت از سوی آيت الله شيرازی روابط بين او و آيت الله خمينی را تا حدی تيره ساخت. اما چنانچه بعدا توضيح داده می شود رشته مودت بين ان دو برقرار نشد. بعد از فوت آيت الله حکيم ، شيرازی در سال ۱۳۵۰ ادعای مرجعيت کرد. اين اقدام در آن دوران خبر ساز شد و واکنش های زيادی را برانگيخت. او در آن ايام سنش در حدود چهل وسه سال بود. در آن ايام و در سنت مرجعيت شيعه سابقه نداشت فردی در اين سن و سال ادعای مرجعيت نمايد. در ان زمان مراجع بزرگ در نجف بودند. از اين رو بر سر مرجعيت وی دعوا راه افتاد. جمعی از مدرسين حوزه های علميه نجف و کربلا مرجعيت وی را تاييد کردند . اسامی آنها بشرح زير است : 
« : آیةاللَّه سيد محمد فاطمی ابهری - آیةاللَّه سيد عبداللَّه شبستری - آیةاللَّه شيخ اختر عباس نجفی - آیةاللَّه شيخ روشن علی نجفی - آیةاللَّه شيخ حسين برقی - علما و اساتيد حوزه علميه زينبيه در سوريه - آیةاللَّه شيخ جعفر رشتی - آیةاللَّه شيخ محمد کلباسی - آیةاللَّه شيخ محمد هجری - آیةاللَّه شيخ محمد علی خليق شيرازی - آیةاللَّه سيد محمود موسوی اصفهانی - آیةاللَّه شيخ محمود دانش - آیةاللَّه شيخ ابراهيم مشکينی - آیةاللَّه شيخ مرتضی اردکانی - آیةاللَّه ميرزا علی غروی علياری - آیةاللَّه سيد رضی الدين شيرازی - آیةاللَّه شيخ حسن سعيد - آیةاللَّه سيد علی رئيسی گرگانی - آیةاللَّه سيد حسين علوی خراسانی - آیةاللَّه نصراللَّه شبستری - آیةاللَّه شيخ محمد حسين لنکرانی - آیةاللَّه شيخ هاشم صالحی - آیةاللَّه شيخ مهدی حائری تهرانی - آیةاللَّه شيخ يحيی نوری - آیةاللَّه سيد محمد کاظم مدرسی - آیةاللَّه سيد احمد فالی - آیةاللَّه شيخ مهدی فقيه ايمانی - آیةاللَّه سيد محمد علی عالمی بلخابی - آیةاللَّه شيخ مرتضی انصاری - آیةاللَّه شيخ ابوالقاسم روحانی - آیةاللَّه سيد حميد الحسن - آیةاللَّه شيخ احمد پايانی - علامه شيخ باقری - علامه تقدسی - علامه آخوندی - علامه سيد سعيد واعظی - علامه سيد محمد تهرانی - علامه شيخ عبدالحسين آخوند - علامه شيخ محمود انصاری - علامه سيد محمد سبزواری»
اما اغلب مراجع مخالفت کردند. آيت الله خوئی مخالفتش را علنی ساخت و در جواب سئوالی نوشت : « از آنجائيکه ما از فرد ياد شده تدريس و يا مباحثه ای در حوزه نجف نديده ايم در نزد ما اجتهاد ايشان ثابت نشده است. حضرت علامه حجت السلام و المسلمين استاد ايشان شيخ يوسف خراسانی دامت برکاته نيز تصريح بر عدم اجتهاد ايشان دارد و ايشان دانا است به حال وی » . همچنين از وی نقل شده است که کار اين سيد، شبهه‌ناک است و دادن وجوهات به وی جايز نيست. در اين خصوص سند مکتوبی وجود ندارد و در حد شنيده ها است.
آيت الله محمود الحسينی شاهرودی نيز گفته بود : « فرد ياد شده نزد ما شاگردی نکرده و در حوزه نجف تحصيل نکرده است تا فضل وی بر ما ثابت شود و در پيش ما اجتهاد ايشان به دليل شرعی ثابت نشده است»
اما سخنان دو مرجع فوق ناظر به تاييد شخصی آنها و تحصيل در حوزه نجف بود. سيد محمد شيرازی بر مبنای ادعای خودش مدتی در حوزه نجف تحصيل کرده بود. همچنين طبق سنت، مرجعيت نياز به تاييد و يا کسب مجوز از سوی مرجع ديگر و حتی مرجع اعلم ندارد . مجتهدی که خودش را در اين جايگاه می بيند می تواند اعلام مرجعيت کرده و افرادی نيز از وی تقليد کنند. اما مخالفت مراجع برجسته وقت ادعای مرجعيت شيرازی را تحت الشعاع قرار داد و تضعيف کرد. از علمای درجه يک تنها آيت الله امينی صاحب الغدير اجتهاد او را تاييد نمود. اما علی رغم اين مسائل وی توانست تعداد قابل توجهی مقلد در کشور های عراق و کويت جذب نمايد.
مناقشه بر سر مرجعيت آيت الله سيد محمد شيرازی باعث شد تا جمعی از هواداران و شاگردان آيت الله خمينی به فکر بيفتند که از اين موضوع برای تقويت و جا انداختن مرجعيت آيت الله خمينی استفاده کنند. سيد عباس خاتم يزدی که بعد ها از نزديکان آيت الله خمينی ، عضو دفتر استفتاء وی ،دبير شورای سياست‌‏گذاری ائمه جمعه و نماينده مردم استان يزد در مجلس خبرگان شد ، می گويد :
« آقای سيدمحمد شيرازی چند سال بعد از رحلت پدرش و تقريباً در عنفوان جوانی، ادعای مرجعيت کرد و جمعی از روحانيون نيز که وزنه علمی بالايی نداشتند و چندان مشهور و سرشناس نبودند، با انتشار اعلاميه‌ای به اعلميت و جايزالتقليد بودن ايشان گواهی دادند و اين اعلاميه به سرعت در سراسر عراق و همچنين کويت پخش گرديد.
بنده با شناختی که از اوضاع نجف و بيوت علما و بزرگان داشتم می‌دانستم که اگر آقای شيرازی به همين ترتيب و بدون يک حامی و پشتيبان قوی به کارش ادامه بدهد، ديگران عرصه را بر او به کلی تنگ خواهند کرد و حتی نمی‌گذارند که ايشان در عراق بماند و به زندگی معمولی خويش بپردازد؛ تا چه رسد به ادعای مرجعيت، بنابراين فکر کردم حضرت امام را به عنوان مرجع اعلم معرفی نمايد تا اولاً از خطراتی که ايشان را تهديد می‌کند در امان بماند و ثانياً از پشتيبانی و حمايت امام در آينده برخوردار شود. روی اين حساب، من دغدغه فکری‌ام را با آقای سيدمنيرالدين شيرازی که از دوستان بود در ضمن با آقای شيرازی هم دوست و رفيق و هم‌شهری بود، در ميان گذاشتم و از ايشان خواستم که در اين زمينه با آقای شيرازی گفت‌وگو کند و به ايشان گوش‌زد نمايد که اگر ايشان خواسته باشد در وضعيت کنونی بر ادعای مرجعيت خود پافشاری کند، افراد صاحب نفوذی هستند که می‌توانند اجتهاد وی را نيز زير سئوال ببرند و انکار کنند و در اين صورت در ساليان بعد هم ايشان نمی‌تواند وارد عرصه مرجعيت شود، به همين جهت بهتر است ايشان فعلاً از دعوای مرجعيت دست بردارد و امام را به عنوان مرجع تقليد معرفی کند. بعد از مدتی امام مرجعيت وی را تاييد می کند و سر و صدا ها می خوابد به اين ترتيب آقای سيدمنيرالدين به ملاقات آقای شيرازی رفت و در اين مورد با ايشان گفت‌وگو کرد … موقعی که من خدمت ايشان [آقای سيدمنيرالدين] رسيدم گفت: جواب آقای شيرازی اين بود که دوستان صلاح نديدند که من، مردم را به آقای خمينی ارجاع بدهم؛ بنابراين بنده بر سر همان ادعای مرجعيت و الامام المجدد بودن هستم و خداوند ما را از شر اغيار حفظ خواهد کرد.» (۲)
بدينترتيب با منتفی شدن پيشنهاد معامله فوق رابطه شاگردان آيت الله خمينی با سيد محمد شيرازی تيره گشت. البته خاتم يزدی و ديگر نزديکان آيت الله خمينی با اصل مرجعيت آيت الله سيد محمد شيرازی مشکلی نداشتند و فقط بر روی زمان و نحوه اعلام آن مشکل داشتند و بيشتر می خواستند از اين موضوع برای جا انداختن آيت الله خمينی به عنوان مرجع اعلام استفاده نمايند که وی پاسخ منفی به آنها داد.
بنيانگذار جمهوری اسلامی طبق مدارک موجود اظهار نظری اعم از مثبت و منفی در مورد مرجعيت سيد محمد شيرازی نکرد. خود خاتم يزدی در اين خصوص می گويد :
« حضرت امام در تمام اين مراحل از موضع‌ گيری صريح و علنی درباره ايشان از نشر سياسی و همچنين اجتهاد و عدالت خودداری می‌کرد. يادم می‌آيد که يک بار جمعی از کويتی‌ها که علی‌الظاهر وادار شده بودند، خدمت امام رسيدند و درباره آقای شيرازی و اين که ايشان مجتهد و عادل هست يا نه، سئوال نمودند؛ ولی حضرت امام نفياً يا اثباتاً جوابی ندادند که موجب ناراحتی اين‌ها و بعضی از بزرگان مثل آقای خويی شده بود.» (۳)
ادامه دارد
ــــــــــــــــــ
منابع
۱- مجموعه آثار يادگار امام، ج۱، صص ۳۴۵ الی ۳۴۷
۲- خاطرات آيت‌الله خاتم يزدی، چاپ اول، بهار ۱۳۸۱، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۷۱-۱۶۹
۳- ر.ک.۲ ص ۱۷۴
 

* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.