مهران محمدی

ویژۀ رسام

موج خبر حضور گروهی خود سر که با نام ارزشی و اسلامی ((حزب الله و یا انصار حزب الله )) اعمال خلاف شرع و قانونشان را پوشش می دهند در صدر اخبار کشور قرار گرفت گرچه معتقدم که پرداختن به این افراد تند رو خواست درونی این افراد هم هست اما برای روشن شدن ماهیت این گروه و سران آن  چاره ای جز این نیست.
اولین جرقه های اعمال خود سرانه این گروهها در اولین روزهای پیروزی انقلاب شکل گرفت زمانی که هیآت حاکمه قبلی سلطه خود را را از دست داده بود و دولت جدید مهندس بازرگان هنوز شکل درستی به خود نگرفته بود.

این افراد که عمدتا افرادی کم سواد و محروم از امکانات مادی بودند و به عبارت دقیق تر همان اراذل و اوباشی که در زمان قبل برای خود عدّه وعده ای دست و پا کرده بودند تا از این رهگذر به نان و نوایی برسند با تغییر شرایط خود را به افرادی از درون حاکمیت که عمدتا با این اقشار ارتباطاتی داشتند متصل نمودند و چون هنوز انقلاب سامان درستی نگرفته بود می توانستند در حیطه و محل زندگیشان امنیتی را فراهم کرده و به دلیل سابقه شرارتی که داشتند با گروههای مخالف به مقابله بپردازند.

اینگونه شد که پای این افراد به نهادهای تازه شکل گرفته نظامی آن زمان باز شد و بعضا به دلیل تهوری که از خود نشان می دادند به مسئولیتهایی نیز در این نهادها دست پیدا نمودند و چون باید در این نهادها چارچوبها و قوانینی را به منصه اجرا می گذاشتند ناچار بودند که حفظ ظاهر کرده و خود را ملتزم به اجرای قانون میدانستند اما برای رفع این مشکل بعضا با دوستان سابق خود که در بیرون از این نهادها بودند ارتباطشان راحفظ نموده و برای اجرای دستور سرکوب مخالفان انقلاب با اجازه وتایید همان حاکمانی که برای خود پست و عنوانی دست و پا کرده بودند عمل می نمودند.

این رفتارها علاوه بر خواست درونی حاکمان بارمسئولیتی کمتری برای سران انقلاب در پی داشت زیرا آنها عنوان می نمودند که مردم خودشان خودجوش لکه ننگ وفسادی را از جامعه پاک نموده و ربطی به حاکمیت ندارد.

کم کم و با شروع جنگ هشت ساله و حضور مردمی در جبهه ها و فشارهای روحی و روانی که این جنگها ی طولانی  مدت در پی دارد و در زمان حضور این افراد در شهرها  و تفاوت شرایط شهر با شرایط جبهه ها همان اراذل سابق و مقدسان امروز! با هماهنگ کردن این رزمندگان ساده دل از جبهه بر گشته با آن شرایط روحی خاص  دست به اعمال و رفتاری می زدند که برای سرپوش رفتارشان نام ارزشی امر به معروف و نهی از منکر را که دو بخش از فروع دینی ما مسلمانان است را بر روی آن گذاشته تا تحت لوای آن اقدامات خود را توجیه کنند که نمونه های آن را همگان به خوبی بخاطر دارند که از بیانش معذورم !

به یاد دارم زمانی که به برخی از این افراد معترض می شدیم می گفتند ما شهید ندادیم تا هر کس هر کاری خواست انجام دهد حزب الله می میرد سازش نمی پذیرد! و این گونه شعارها نقابی شده بود برای رفتارهای خلاف قانون این افراد خود سر که تحت حمایت حاکمان فاسد کاربرد این مهمترین فریضه الهی را به رفتارهای کم مایه و دون خاصیت در سطح اجتماع پایین آورده بودند تا بتوانند حسابهای بانکی میلیاردی خود را از بیت المال بیشتر و بیشتر پر نمایند.

حجم زیاد  گزارشهای خلاف قانون این افراد آیت الله خمینی را واداشت تا به وزیر کشور وقت دستور برخورد قاطع را بدهد تا کمی از حرارت رفتاری اینها کاسته شود اما پس از فوت آیت الله خمینی و روی کار آمدن رهبری جدید نداهایی که از بیت مقام عظما به گوش می رسید در جهت تقویت این افراد با پشتیبانی نیروهای نظامی بود.

مضافا اینکه پولهای هنگفتی در این رابطه خرج شد که یکی از نمونه های بارز آن راه اندازی پایگاهی برای این افرادبه نام هفته نامه یالثارات به مدیر مسئولی شخصی به نام عبدالحمید محتشم معروف به حاجی عبد اللهی  است که قبلا با سردار پاسدار حسین الله کرم وسرهنگ پاسدار صادق اشک تلخ و مسعود ده نمکی وشیخ فرهاد کاوه همکاری می نمودند.

اما بعدها به دلیل اختلافات موجود بر سر قدرت از یکدیگر جدا شدند وهسته هایی را در برخی استانها تشکیل دادند  (اعترافات امیر فرشاد ابراهیمی و حجت الاسلام پروازی نمونه ای از رفتارهای این گروه بود) همچنین دعواهای سر لشکر محسن رضایی با سردار حسین الله کرم حاکی از همین اختلافات بود این اختلافات نشانگر عمق تفرقه مسئولان در نوع حضور این افراد در مسائل سیاسی با عنوان فریضه امرو بمعروف و نهی از منکر بود .

گروههای فشار به همان اندازه که حامیانی را در سرتاسر کشور داشتند مخالفانی را نیز با خود به همراه داشتند مخالفانی که اینگونه رفتارها را با تفکرات آیت الله خمینی همراه نمی دیدند و می دانستند که وجود این گروهها شمشیر دو لبه ای هست که اگر دشمن هراسی را در پی داشته باشد باید روزی هم منتظر لبه دیگر آن برای باج خواهی سیاسی باشند !

همگان دیدند کسانی که این افراد را برای حمله به بیت مرجع مظلوم آیت الله منتظری از تهران و قم و اصفهان و جاهای دیگر به ریاست افرادی مانند روح الله (خسرو) حسینیان و شیخ محمد یزدی و سخنرانی جوادی آملی با امکانات تیپ امام صادق آورده بودند خودشان با یک مخالفت به تیغ همین افراد دچار شدند و به اصطلاح معروف چاه کن در چاه افتاد.

اولتیماتوم حضور مجدد گروههای فشار پس از سالها سکوت و عزلت در دولتی که دستش به میلیاردها دلار بیت المال آلوده شده و مورد توجه خاص رهبری قرار داشت با تشکیل دولت جدید و محروم شدن از آن همه مواهب ملوکانه بایستی دوباره مدعی العموم جامعه شود تا خود را به  خزانه غارت شده آن سالها نزدیک سازد و چه حربه ای بهتر از اینکه دوباره دغدغه های کم رنگ شدن ارزشها وحضور کم حجابان و بی حجابان و ساپورت پوشان را مطرح سازد . حضور این گروههای فشار نشانگر این است که بودن دولت جدید دست این گروهها را از رسیدن به قدرت و مواهب ماخوذه آن  دور کرده لذا بایستی با همان تز نخ نما شده ی سابق( امر به معروف لسانی) خود را به  محافل قدرت نزدیک نموده تا علاوه بر حضورشان  در جامعه ای که مدتها بود اینها را به فراموشی سپرده بود به خواسته های باج خواهانه ی سیاسی خود برسند.