جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
فاصله میان دو بیست و پنج سال!

تاريخ انتشار : 9/24/2014



مهران محمدی
ویژۀ رسام؛
 
درآخرین فراز از وصیتنامه آیت الله خمینی آمده است :
... من در طول مدت نهضت و انقلاب بواسطه سالوس (ظاهر فریبی)و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغل بازی آنان اغفال شده ام . آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود و میزان در هر کس حال فعلی او است.
درباره این سخنان حرف برای گفتن و قلم برای صف نمودن کلمات و جملات بسیار زیاد است تا جایی که آیت الله خمینی می بایست زنده شود  تا جواب شبهه های موجود در این فراز از وصیتنامه اش را بدهد.
مهمترین شبهه های موجود در این جمله اینجاست که میزان در هر کس حال فعلی اوست را چه کسی باید ارزیابی کرده و شخص ارزیاب میزان و ترازوی ارزیابیش چیست ؟
آیا رفتارهای سلیقه ای هم جزئی از همان میزان سنج است یا که فقط سخنان ونظرات و رهنمودهای آیت الله خمینی باید میزان عمل قرار کیرد ؟
اگر منظور ایشان از میزان قرار دادن حال فعلی اشخاص و جریانات سیاسی وزن کشی این افراد و گروهها با نظرات و سخنان آن مرحوم است پس خود ایشان که می فرمایند من در این سالها مورد اغفال وفریب واقع شدم، حکمشان در این میان چه خواهد بود؟
قاعدتا کسی باید میزان و ملاک باشد که خود انسانی کامل بوده تا مورد سوء استفاده قرار نگیرد پس ملاک و میزان در حال افراد باید کسی یا چیزی باشد که خود از آسیب فریب و نیرنگ به دور باشد که طبق آموخته های دینی ما مسلمانان این ملاک و میزانها در کتاب خدا و سیره پیامبر و ائمه اطهار قرار دارد زیرا اولی کلام وحی است و دومی دارای ملکه عصمت در غیر این دو صورت سخنان بقیه اعتباری است و نمی تواند بعنوان حرف آخر تلقی شود.
اما اگرمنظور ازعبارت فوق اطاعت از قانون اساسی و اجرای آن باشد که باز هم تناقضی که پیش می آید این است که شخص ولی فقیه که در خود قانون برایش تعاریف و شرح وظایفی دیده  شده و طبق اصل 107با سایر افراد کشور مساوی است  از ولایت فقیه به  ولایت مطلقه فقیه که تداعی استبداد مطلقه است تغییر کاربری داده تا جایی که خود را مافوق قانون دانسته و در جاهایی که خودش صلاح دانسته قانون را معطل نگه داشته و اوامر غیر قانونی را صادر می نماید (وجود دادگاه ویژه روحانیت , شورای عالی انقلاب فرهنگی , وجود نهادهای ولی فقیه در اکثر نهادها وارگانها و...از این نمونه است !).
در این مقال بدنبال تخطئه و زیر سوال بردن سخن آیت الله خمینی نیستم بلکه هدف از بیان این سطور از وصیتنامه ایشان این است که بهره برداری سیاسی از یک کلام آن مرحوم ما را نه فقط به جایی نمی رساند بلکه از مسیر هم منحرف می سازد تا جایی که رهبر کنونی جمهوری اسلامی آقای علی خامنه ای برای کنار زدن رقبا و منتقدین در تاریخ 14/3/1389از همین سخن بهره جسته و می گوید :
... یك نكته‌ی اساسی دیگر در مورد خط امام و راه امام این است كه امام بارها فرمود قضاوت در مورد اشخاص باید با معیار حال كنونی اشخاص باشد. گذشته‌ی اشخاص، مورد توجه نیست. گذشته مال آن وقتی است كه حال فعلی معلوم نباشد. انسان به آن گذشته تمسك كند و بگوید: خوب، قبلاً اینجوری بوده، حالا هم لابد همان جور است. اگر حال فعلی اشخاص در نقطه‌ی مقابل آن گذشته بود، آن گذشته دیگر كارائی ندارد. این همان قضاوتی بود كه امام امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) با جناب طلحه و جناب زبیر كرد.
شما باید بدانید طلحه و زبیر مردمان كوچكی نبودند. جناب زبیر سوابقی درخشان دارد كه نظیر آن را كمتر كسی از اصحاب امیرالمؤمنین داشت. بعد از به خلافت رسیدن جناب ابی‌بكر، در همان روزهای اول، پای منبر ابی‌بكر چند نفر از صحابه بلند شدند، اظهار مخالفت كردند، گفتند: حق با شما نیست؛ حق با علی‌بن‌ابی‌طالب است. اسم این اشخاص در تاریخ ثبت است. اینها چیزهائی نیست كه شیعه نقل كرده باشد؛ نه، این در همه‌ی كتب تواریخ ذكر شده است. یكی از آن اشخاصی كه پای منبر جناب ابی‌بكر بلند شد و از حق امیرالمؤمنین دفاع كرد، زبیر است. این سابقه‌ی زبیر است. مابین آن روز و روزی كه زبیر روی امیرالمؤمنین شمشیر كشید، فاصله بیست و پنج سال است.
براستی عینیت بخشیدن وشباهت سازی تاریخی با  افراد موجود در حال حاضر تا چه اندازه صحیح است؟  و اگر بنا به شباهت سازی آن دوران با امروز باشیم باید به جناب خامنه ای گفت : آقا ی رهبری شما که از طلحه و زبیر نام می برید و شاهد مثال می آورید در آن دوران حاکمی در راس کار به نام امیر المومنین(ع) وجود داشت اما امروز علی (ع)دوران کیست ؟
یقینا شما هم با ما هم عقیده هستید که تشابه اسمی با امام علی تشابه ماهوی را بدنبال نمی آورد ! واگر در مصداق تاریخی که شما ذکر نام کردید علی وجود نداشته باشد پس وجود طلحه و زبیر هم امری بی معناست و گرنه می شود گفت بیست و پنج سال فاصله شهادت پیامبر اسلام تا انحراف زبیریان شبیه بیست و پنج زعامت شما پس از رحلت آیت الله خمینی تا امروز است !
و اگر این تشابه را غلط می دانید باید اجازه دهیم که مردم خودشان با درک و فهم خودشان بدون حاشیه سازی و تبلیغات رادیو تلویزیونی و سخنرانی های احساسی خدمت گزاران خود را انتخاب و مورد ارزیابی قرار دهند در سال 1388 که کثیری از ملت به مهندس میر حسین موسوی نظر داشتند و با دخالت بیت رهبری و نهادهای تحت اختیار شما بدلیل سابقه اختلاف شما با کاندیدای مورد نظر و حمایتهای بی سابقه شما از رئیس جمهور وقت  اتفاقات رخ داده را فتنه و ملت جویای حق را فتنه جو و کاندیداهای معترض را سران فتنه نامیدید  بی آنکه دلیلی برای این سخنانتان وجود داشته باشد. واگر بنا باشد که سخنان و وصایای آیت الله خمینی مد نظر قرار گیرد باید شرایط زمان و مکان آن سخن لحاظ گردد سخنانی که از سال 1341 آغاز و تا زمان رحلتشان بیان شده بود و اگر بنا باشد حال فعلی افراد را در نظر گرفت باید خود ایشان هم در زمان خودش مورد ارزیابی قرار می گرفت که شور بختانه این فرصت  و مجال مانند امروز هیچگاه دست نداده و نخواهد داد !

*مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.