روز نوشت های محمد نوری زاد؛ روز یکصد و بیستم
یک: نوشته ی امروز من از ” حال ” خوشی برخوردار نیست. این را خود گفته باشم پیشاپیش. بله، به همین سادگی یکصد و بیست روز از تلاش من برای پس گرفتن اموال شخصی ام سپری شد. یکصد و بیست روزی که می توانست این گونه با مخاطره و خراش های جسمی و عاطفی و هول و هراس همراه نباشد. و یا می توانست به گونه ای دیگر و مطلوب تر رقم بخورد. همین چند روز پیش، آقای اژه ای معاون و سخنگوی دستگاه قضایی در پاسخ به پرسشِ خبرنگاری که از قدم زدن های معترضانه ی من پرسیده بود، افاضه فرمود که: برخی دوست دارند دستگیر شوند. و عجبا که هیچ به ذات اعتراضِ من فرو نشده بود این جناب. آیا فهمِ درخواستِ من دشوار است برای دستگاه قضا؟ می گویم: بنا را بر این می گذاریم که سپاه، اموال شخصیِ یک شهروند ایرانی را بصورت قانونی برده اما چرا به صورت غیر قانونی آنها را برای خود برداشته است؟