پژوهشی تحلیلی دربارۀ پیدایش فرقه ای نوظهور در میان شیعیان دوازده امامی
محمد بهادری
ویژۀ رسام
پیش درآمد جریان فرقهسازی و نحله پروری به رغم همة سوابق و لواحق، در عصر حاضر و در تمامی جغرافیای جهان و از جمله شرق و در میان ما وجود داشته و دارد. بر اساس آماری که در کتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامی» نوشته سید حسن خمینی آمده است، ۲۳۴۰ فرقه در درون سقف اسلام لیست شده است. به عبارتی در گذر زمان از یک دینی که محمدبن عبدالله، پیامبر اسلام آورده، ۲۳۴۰ فرقه از آن منشا واحد منشعب شده است. این در نگاه اولیه باعث تعجب و شگفتی میشود. اما واقعیت این است که این آفت انشعابهای دینی به دلایلی، در سایر ادیان هم وجود دارد. به عنوان نمونه به آماری درمسیحیت اشاره میکنیم. مهمترین انشعاب کلیسا در سال ۱۰۵۴ میلادی صورت گرفت. این تقسیم، در درون کلیسای واتیکان اتفاق افتاد وکلیسای شرق و غرب به وجود آمد. پس از آن در قرن ۱۶ میلادی با انشعاب کلیسای پروتستان سومین شاخه پر جمعیت در مسیحیت شکل گرفت. در دوران پروتستانیسم و اصلاحات دینی نیز مسیحیت به چهار شاخه بزرگ تقسیم شد. «ارتدوکس»، «کاتولیک»، «پروتستان» و «انگلیکن». در سیرزمان، تقسیمات درونی مسیحیت مرتب درحال افزایش بوده است. براساس آمار مرکز آمار و اطلاعات سازمان ملل در سال ۱۹۸۹ در سراسر جهان ۲۳۰۰۰ فرقه مسیحی وجود داشته است. کتاب «دایرةالمعارف مسیحیت» تالیف "اسکافر" تعداد این فرقه ها را ۲۲۱۵۰ فرقه میداند که آنها را لیست کرده است و در هر مورد توضیح داده است. "دیوید برت" درس آموخته ادیان و میسیونر مسیحی معاصر هم ۴۰ سال تحقیقات دینی کرده است که نتیجه آن در کتابی بنام «دانشنامه جهانی مسیحیت» در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی دانشگاه آکسفورد منتشر شده است. وی در این کتاب فرق موجود ادیان مختلف در فاصله زمانی صد ساله ۱۹۰۰ میلادی تا ۲۰۰۰ را لیست کرده است و در یک کار ابتکاری جغرافیای فرق جدید در ادیان مختلف تا سال ۲۰۲۵ را هم پیش بینی کرده است. وی در این کتاب آمار فرقه های مسیحی را ۳۳۸۲۳ فرقه میداند که در ۲۳۸ کشور جهان توزیع شده اند. این آفت فراگیر که به خرمن همه ادیان آتش افکنده است، دلایل مشترکی دارد که عامل فرقه سازی های دینی در نقاط مختلف و پیرامون ادیان گوناگون بوده است. به عنوان پیش فرض باید به این نکته توجه کرد که فرقه سازی ها هم همیشه در مناطقی شکل میگیرد که مردم دارای باورهای دینی هستند و چون ادیانی که پیامبران الهی از منبع وحی آن را برای بشر آورده اند، به صورت طبیعی و اولیه دارای اصول ثابتی است، فرقه سازی جایگزین اصول اولیه دینی میشود. در مجموع دلایل بنیادی فرقه سازی ها در زیر ساختار ادیان متفاوت است که ذیلا به سه مورد اصلی اشاره میکنیم: الف: ارزشمند بودن گوهر دین بی شک دین در طول تاریخ موثرترین عنصر تعیین کنده تحولات بشری بوده است. این تاثیر گذاری هم اثر مثبت داشته است و هم در بسیاری از موارد اثر مخرب. دین در نقش مثبتش در فراخوانی به محبت، پایبندی به اخلاق و یا اصول ارزشی خانواده و انتقال آرامش و صلح نقش قابل توجهی داشته است و در مقابل بسیاری از جنگهای بزرگ تاریخ وخونریزی ها هم به نام دین و با قدرت بسیج دینی صورت گرفته است. همه این تحولات مهم تاریخی که با نام دین بوده است، حکایت از این دارد که در مجموع عنصر و جوهر دین، عنصری قدرتمند است. ومیتواند در تحقق و جا به جایی قدرت موثر باشد. به همین دلیل هیچکس از این منبع قدرت چشم نمی پوشد وهمه ی قدرت دوستان سعی میکنند از این گوهر ولو به شکل بدلی استفاده کنند. اساساً بدل کاری در مورد اشیاء گرانبها صورت میگیرد. اشیاء کم ارزش دارای مدل های بدلی نیستند. این همه فرقه در همه ادیان قبل از هر چیز، نشانه ارزشمند بودن گوهر دین است. و به دلیل این ارزشمندی، فرقه های گوناگون بدلی در طول تاریخ در پیرامون همه ادیان به وجود آید. وهمین گرانبها بودن آن، عامل و انگیزه بدل سازی میشود. ب: استفاده قدرتمندان از دین به دلیل تاثیر گذاری دین، رهبران سیاسی در طول تاریخ همواره نگاه ابزاری به دین داشته اند. و معمولا به دلیل اینکه ادیان در شکل ناب آن، خدمات لازم را به قدرتها نمی داده اند، معمولا سعی در فرقه سازی ها داشته اند. نمونه بارز آن در مسیحیت، ظهور فرقه قدرتمند انگلیکن - کلیسای انگلیس – است، که به دلیل نیاز پادشاه به استفاده از حق طلاق، کلیسایی را پشتیبانی کرد که این حق را برای پادشاه بپذیرد و این آغاز مکتب نو مسیحی شد. این البته یک امر طبیعی است که قدرتمندان در مناطقی که باورهای دینی رفتار جامعه را شکل میدهد، برای تحقق خواسته هاشان دین را نفی نمی کنند و به جای آن از حواشی ادیان و با اتکا به نقاط مبهم فرقه هایی را در ادیان پایه گذاری می کنند و از آن حمایت میکنند و طلیعه فرقه سازی ها را بانی می شوند. سیر تاریخی فرقه سازی هایی که قدرت های سیاسی حامی آنها بوده اند، هم معمولا مشابه هستند. در ابتدا مقاومت های اولیه شکل می گیرد و پس از آن با کمک تبلیغات و حمایتهای اقتصادی و معنوی حاکمیت، فرقه ها نهادینه میشود و برای خود در قاموس ادیانی جا رزرو می کند. در ذیل همین فصل به نقش قدرتهای خارجی که به فکر بهره وری از سرمایه ها و ثروت کشورهای گوناگون بوده اند، هم میتوان اشاره کرد که با هدفی مشابه هدف قدرتمندان داخلی به دین سازی به مثابه ابزار نفوذ در کشورها و به خصوص کشورهای اسلامی استفاده می کردند. اتهام وابستگی بعضی فرقی که در حوزه اسلام به وجود آمدند به قدرتهای بزرگ جهانی موید این نکته است. ج: منافع متولیان دین در تاریخ همه ادیان، کسانی بوده اند که در مقام واسطه و مفسر دین و دستورات پیامبران و مردم قرار داشته اند. در مسیحیت و یهودیت که اصل کتاب مقدس روایت حواریونی است که نقش همین واسطه ها را داشته اند و پس از آن متولیان کنیسه ها و کلیساها بوده اند که تشریفات و پروتکل ها و قوانین سنگینی را پایه گذاری کردند و در نهایت وضعی را سازمان داده اند که تقریبا کانال ورود رسمی به درگاه خدا از آغاز تا پایان از دالان کلیسا و کنیسه است. همچنان که در اسلام نیز در ابتدا روات و پس از آن روحانیون دارای سازمان و تشکل شدند. مجموعه روحانیون ادیان با هدف تفسیر و واسط و راهنمای مردم عادی و عامی در مسایل دینی شکل گرفتند. اما نگاه گذرا به تاریخ فرقه سازی، ما را به این حقیقت می رساند که همین متولیان دینی عامل مهمی در فرقه سازی ها بوده اند که منافع آنها در ظل این فرقه ها تعریف می شده است. بعضی از این روحانیونی که پایه گذار فرقه ای بوده اند، با همکاری قدرتهای سیاسی فرقه آفریده اند و بعضی از فرقه ها بر اساس مقابله با قدرتها و با هدف انقلابی فرقه سازی کرده اند و بخشی از آنها تابعی از شرایط اجتماعی و سیاسی منطقه ای و یا جهانی بوده است که حداقل، منافع معنوی روحانیون پایه گذار فرق را تامین می کرده است . در مسیحیت معمولا این هزاران فرقه ای که شکل گرفته با نام کلیسا و یا مجموعه جدید به وجود آمده اند و معمولا کمتر به نام روحانی پایه گذار فرقه ها تسمیه میشود. اما در فرق اسلامی بسیاری از فرقه ها با نام روحانی موسس آن در تاریخ ثبت شده است. از ميان عرفانها و آيينهاي امروزي که در کشور تبليغ شدهاند، برخي نتوانستهاند در ميان مخاطبان جايگاه خوبي پيدا کنند و فراموش شدهاند، اما در اين ميان، تعدادي هم هستند که در جذب مخاطب موفق بودهاند. فرقه مطلقیه؛ پدیده ای نو در جهان تشیع تشیع دوازده امامی را می توان یگانه مذهبی از مذاهب اسلامی دانست که طی چهارده قرن توانسته بود از آفت تحریف وفرقه سازی در امان نگه دارد. با پیروزی انقلاب 1979 (بهمن 57)، این فاکتور مهم دستخوش تهدید جدی قرار گرفته است. در گذرزمان وپس از پیروزی انقلاب به رهبری آیت الله خمینی، نخستین بارقۀ انحراف با انتخاب لقب "امام" که تنها مختص امامان معصوم شیعه بود، نمایان گشت. درسالهای اخیر اما این جریان به شکل فرقه ای تمام عیار با ادبیاتی واضح بروز وظهور کرده است. تعاریف ومبانی «فرقه مطلقیه» جلوهگر گروهی نسبتاً جدید از «حامیان » ولی فقیه در جمهوری اسلامی هستند که علیرغم آنکه بعضاً از سابقۀ مخالفت با ولایت فقیه برخوردار بوده اند واحتمالا دچار نفاق دورنی نسبت به این مقوله هستند، اما در ظاهر آنقدر به شخص ولی فقیه قداست و ربانیت میبخشد تا هر گونه نقد و بررسی رفتار او را غیر ممکن و یا پرهزینه سازد و سپس با انتسابِ خود – و فقط خود – به این «ولی فقیه قدسی و ربانی»، او را به ابزاری برای پوشش اعمال و رفتار غیرقانونی خود تبدیل میکنند. آنچه به عنوان ظهور مجدد «فرقه مطلقیه» در ایران نامیده می شود عبارت است از تمایل به قدیسسازی در میان قشری از جامعه که در گام بعدی اقدام به تولید ایدئولوژی میکند و حامیان مطلق، به همذات پنداری با مراد و محبوب خود میپردازند و به تدریج این تصور که محبوب فرقه، سمبل تمامی خوبیهاست و دیگران به ویژه رقبا یا منتقدین آنها کانون تمامی بدیها هستند، به صورت اپیدمی در فرقه شیوع پیدا میکند و در نهایت، فرقه تبدیل به سازمانی ایدئولوژیک میشود که به هیچ قاعده و قانون اخلاقی، شرعی یا اجتماعی پایبند نیست. تصویر فوق بشری از پادشاهان و تحتالشعاع قرار دادن تمامی معیارهای اخلاقی و منطقی در برابر عملکرد این افراد، نمونههایی از فرقه مطلقیه و مطلقانگاری در ایران باستان است. در پس از اسلام هم فرقه باطنیه حسن صباح نمونه تمام عیار مطلقیه به حساب می آید. از نمونه های خارجی این فرقه می توان به حزب نازی آلمان، حزب کونیست کره شمالی، خمرهای سرخ، طالبان و جدیدترین آنها داعش اشاره نمود. در تاریخ انقلاب نیز سازمان مجاهدین خلق سمبل دیگری از مطلقانگاری و نمونه معاصر و محسوس این فرقه محسوب میشوند و سرنوشت دردآور آنان، حکایت از نتایج اینگونه تفکر دارد. به طور کلی ویژگیهای این فرقه را می توان به شرح ذیل برشمرد: 1- مراد فرقه مصون از هرگونه خطا و اشتباه است یا دستکم دیگران قادر به تشخیص اشتباهات او نیستند. 2- همه موظف به سرسپردگی به مراد فرقه هستند و در غیر اینصورت گناه نابخشودنی مرتکب شدهاند. 3- برای حفظ و حمایت از مراد فرقه، انجام هر عملی مجاز، مباح و حتی واجب است. 4- قوانین و قواعد اخلاقی، منطقی و شرعی ذیل رفتار مراد فرقه تعریف میشوند و معیار خوبیها و بدیها حاکم بر رفتار او نیستند؛ بلکه بر اساس رفتار او تعریف میشوند یا به عبارتی «هرچه آن خسرو کند شیرین بود» 5- اعضای فرقه مطلقه دارای هویت مشترکی میشوند که بر هویتفردی، انسانی و فکری آنها مقدم است. 6- اعضای فرقه علاوه بر تبعیت عملی نسبت به مراد فرقه، خود را مقید به تبعیت ذهنی و عملی نسبت به وی میدانند و به عبارتی دیگر میکوشند آنگونه ببینند که مراد فرقه میبیند و آنگونه فکر کنند که او میاندیشد. 7- کسانی که معتقد به مطلق بودن مراد فرقه نبوده یا در مراتب مختلف با اعضای فرقه همراه نشوند، دیگر واجد هیچگونه حقوق انسانی، شرعی و اجتماعی نمیباشند. رهبر فرقه ای که در هنگام تولد سخن می گفت همانگونه که مشاهده می شود ویژگیهای «فرقه مطلقیه» در بخشی از حامیان متعصب آیت الله خامنه ای کاملا بروز یافته است. در فروردین ماه ۱۳۹۰ فیلمی از یک سخنرانی سیدمحمد سعیدی، امام جمعه قم منتشر شد که حاوی اظهارات جنجالی بود. او در آن سخنرانی با تمجید فراوان از آیت الله خامنه ای به نقل از خواهر وی گفت که در هنگام تولد او "قابله توی اتاق داشت زمینه تولد این فرزند جدید را فراهم می کرد. یک مرتبه دیدم صدای قابله بلند شد که علی نگهدارت باشه. ما در را باز کردیم آمدیم تو، گفتیم چی شد؟ گفت این آقا، یعنی مقام معظم رهبری وقتی می خواست از بدن مادر خارج بشه گفت یا علی". بعد از انتشار گسترده این فیلم و انتقادات فراوان نسبت به آن، محمد سعیدی امام جمعه قم در توضیحاتی نوشت: "وقتی بحمدالله مقام معظم رهبری معدن کمالات و فضایلند؛ کمالات و فضایلی که دوست و دشمن به آن معترفند؛ لزومی ندارد این گونه فضایل خارق العاده، پنهانی و صرفاً نقل قولی، مطرح شوند". امام خامنه ای؛ پیشوایی که پیروانش او را مصون از خطا می دانند آنها معتقدند که شخص آیت الله خامنه ای بری از هرگونه خطا و اشتباه است و ولایت او همان ولایت ائمه معصومین است. همچنین محمد تقی مصباح يزدی در ديدار جمعی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در استدلال بر نظريه ولايت فقيه گفت: "حتی در زمان حضور معصوم که برخی از مردم به امام دسترسی نداشتند، ائمه افرادی را به عنوان نائب و جانشين خود قرار می دادند و اين همان امری است که در فرهنگ ما ولايت فقيه نام دارد". وی تاکيد کرده است که "مخالفت با ولی فقيه در حد شرک به خدا است". سيد احمد علمالهدی، نماينده مردم مشهد در مجلس خبرگان نیز در گفتوگو با فارس با اشاره به نظام ولايی جمهوری اسلامی و نقش ولیفقيه در نظام سياسی اسلام، اظهارداشت: "مشروعيت نظام جمهوری اسلامی به ولايتفقيه وابسته بوده و در واقع هر نظامی منهای ولايتفقيه طاغوت است". او تاکید کرده است: "اگر همه عقاید و دین خود را کنار بگذاریم، رهبری یک عنصر نخبه سیاسی، اجتماعی و فکری است، وقتی ایشان میخواهد برای امت یک تصمیم بگیرد، بر مبنای علاقه شخصی تصمیم میگیرد یا دهها اسناد و مدارک را زیر و رو میکند؟ اینکه من تحقیق نکردم و نظرم خلاف حرف رهبری است، بیایم و بگویم رهبری که معصوم نیست؟ از هرکسی شنیدید «رهبری که معصوم نیست» بدانید دنباله دشمنی با پیغمبر(ص) است...... کسی که در برابر حجت امام زمان (عج) قرار بگیرد مصداق قرار گرفتن حجت خدا و حجت پیامبر(ص) است. مقابل حجت خدا ایستادن، مقابله با شخص پیامبر است؛ امام جمله ای دارند که ولایت فقیه، همان ولایت رسول الله (ص) است و لذا مقابله با ولی فقیه، مقابله با شخص رسول الله (ص) است.........در قانون اساسی یک اصل برای خبرگان داریم که وظایف و حدود عملکرد آن را مشخص میکند؛ یک مسئله بهتمام معنا شرعی در نظام است، دندانه وصلی که نظام ما را دینی میکند، خبرگان است؛ ما وظیفهداریم در مسائلی که وجود دارد به حجت زمان مراجعه کنیم. این آقایان وظیفهدارند چنین شخصی را بشناسند و مردم وظیفهدارند بعد از این شناخت با او بیعت کنند؛ خبرگان ناظر به عملکرد رهبری نیستند، خبرگان هم ولو مجتهد هستند، ولایتی که رهبر بر تمام جامعه دارد، بر فرد خبره نیز دارد؛ نظارت بر عملکرد نیست، نظارت بر بقای شرایط است، یعنی اگر در این رهبر شرایط سقوط کرد، من بیعتم را از این رهبر برداشتم؛ خبرگان ناظر بر عمل و کارکرد رهبری نیستند بلکه مولا علیه هستند." اینها تنها نمونه هایی از اظهارات و عقاید این گروه می باشد. آیت الله قائم مقامی: امام خامنه ای عصمت ظلیه دارد! سیر تکاملی اندیشه های این فرقه اکنون به نقطه ای بازگشت ناپذیر رسیده است. آنان از رهبر جمهوری اسلامی چهره ای در حد واندازۀ معصومین شیعه ساخته اند. امری که حتی دربارۀ آیت الله خمینی هم اتفاق نیفتاد، امروز نسبت به جانشین او در رخ داده است. نزدیک به شش ماه قبل آیت الله قائم مقامی، رهبر جمهوری اسلامی را انسانی دارای عصمت قلمداد کرد، واو را صاحب عصمت "ظلیه" توصیف کرد. اضافه کردن صفت ظلیه توسط این روحانی شیعه احتمالا برای فرار از تکفیر شیعیان سنتی بوده است، اما نکتۀ طنز قضیه اینجاست که حتی این نوع نوآوری هم از نقطه نظر عقاید شیعه پذیرفته نیست وعصمت ظلیه ( در سایه) که این روحانی شیعه از آن سخن می گوید، در ادبیات وکلام شیعیان دوزاده امامی جایی ندارد. شکفت انگیزتر اینکه این واژه ظلیه در مقابل واژۀ اصلیه درست از ادبیات فرقه ای دیگر از فرق اسلامی یعنی صوفیه وام گرفته شده است. از این زاویه، فرقۀ نوپای مطلقیه از ادبیاتی وارداتی والتقاطی بهره برداری می کند. احمد علم الهدی؛ هرکس بگوید رهبری اشتباه می کند، یا احمق است یا مزدور دشمن احمد علم الهدی از دیگر لیدرهای این فرقه است که با سخنرانی های آتشین خود وظیفۀ ترور شخصیتی مخالفان وارعاب منتقدان را برعهده داشته است. وی اخیراً در یک سخنرانی منتقدان آیت الله خامنه ای مشتی احمق ونادان ویا مزدور دشمن دانسته است. اعتقادات اعضای فرقه دربارۀ منتقدان اعضای "فرقه مطلقیه" معتقدند که انتقاد به وی کودتا علیه اهل بیت است و ارتکاب هر گونه گناه کبیره و صغیره ای که در راستای حمایت از او باشد، شرعاً جایز است و جنایتهایی هم که از سوی هم فرقه ای ها صورت می گیرد، در همین راستا است. از دیگر ویژگی های این فرقه مجاز دانستن دروغگویی و کتمان حقیقت، حمله به بی پناهان برای اعمال رعب، بازرسی منازل و دستگیری و نگهداری بی گناهان بدون مجوز قانونی، حمله به بیت علما و مراجع است و هر كس حتی قدیمی ترین یاران نظام و انقلاب اگر فقط كلمه ای بر خلاف میلشان به زبان آورد؛ به لشكر یزید وارد شده و در صف دشمنان تكفیر می گردد. در نظر این افراد مهمترین شاخصه افراد، «ولایی» بودن یا نبودن است. مساله این است و واژگانی همچون هم مذهبی، هم وطنی، همشهری، همکار، همسایه و حتی نسبتهای خانوادگی در مواجهه با یک غیر ولایی که اصطلاحا "ضد ولایت فقیه" و "غیر خودی" نامیده می شود، موضوعیت ندارد. در سالهای اخیر «فرقه مطلقیه» روز به روز در جامعه ما تقویت و توسعه یافته و لایههای زیرین اعضای این فرقه، عموماً از افرادی هستند که قدرت تعقل، نقد و تحلیل مستقل ندارند و از سوی دیگر دارای شور و هویت مذهبی و اجتماعی بالایی هستند و تنها راه برای بروز این شور بدون شعور را در پیوستن به فرقه مطلقیه میدانند چرا که در اینجا قرار نیست بیاندیشند، بلکه مراد فرقه به نیابت از آنان میاندیشد و آنان تنها نقش مجری فرایض را برعهده دارند. در میان لایههای بالاتر فرقه که عموماً دارای قدرت اقتصادی، سیاسی، امنیتی یا اجتماعی هستند، پیوند خوردن با فرقه را به نوعی ضامن بقا و افزایش قدرت خود میدانند و در سایه مطلق شدن مراد فرقه، خود نیز به نوعی مطلقیت میرسند، اینگونه افراد که دارای مناصب اجتماعی از عهدهداری امامت جمعه یا جماعات یا مداحی هیأتهای مشهور یا مدیریت بنگاههای بزرگ اقتصادی و مناصب سیاسی، نظامی یا امنیتی میباشند، در واقع از سطح تحلیل بالاتری برخوردارند اما منافع، آنان را به پیوستن به این فرقه ترغیب میکند. نقد کلامی مبانی فرقۀ مطلقیه از سوی دیگر در آموزههای مبانی دین اسلام نیز مطلقانگاری به جز در برابر خداوند به شدت رد شده است و حتی درباره اصل وجود و وحدت خدا نیز، تبعیت ذهنی پذیرفته نیست و انسانها مجاز و موظف به تردید و تحقیق دانسته شدهاند و تنها ایمان ناشی از تعقل و تحقیق ارزشمند تلقی میشود. همچنین بنابر نظرات و فتاوای تمامی فقهای شیعه، علم یقینی و قطعی به امری، مقدم بر تقلید و تبعیت از هر حکم دیگری است و اگر فرد در موردی به صحت یا بطلان امری علم پیدا کرد، موظف به عمل به علم خویش است و عمل به حکم و فتوای دیگری از او پذیرفته نخواهد بود که البته در این میان باید به تفاوت میان «علم» با «ظن و نظر» و تفاوت میان «عمل شخصی» با «قانون» توجه داشت. امروزه پرسش مطرح که نظریه پردازان این فرقه باید به آن پاسخ دهند اینستکه؛ زمانی که خداوند مطلقانگاری را حتی درباره پیامبران و امامان معصوم نمیپذیرد، چگونه میتوان آن را به حوزه انسانهای عادی تسری داد؟ جمع بندی ونتیجه گیری فرقه مطلقیه امروز بویژه در ایران، لبنان واندک اندک در عراق در همه اركان کشور رسوخ كرده و با در اختیار داشتن منبر و محراب، روزنامه، تریبون، كلاس درس، روابط عمومی، بخشنامه، ابلاغیه، سلاح، پول و قدرت در در حال تئوریزه كردن تفكرات خود برای اقشار مختلف مردم و خصوصاً قشر مذهبی هستند. اندیشه ای که به نظر می رسد با خواست و نظر و پشتیبانی رهبر جمهوری اسلامی همراه است. * مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.