مهران محمدی فشارکی
ویژۀ رسام؛
انقلاب که شد رهبران انقلاب و مردم یک صدا به سیستم پادشاهی و طاغوتی آن روز حمله کرده و با اعتراض و بر هم زدن نظم و قانون یکصدا حکومتی را که برپایه قوانین قرآنی و سنت و سیره نبوی و علوی علیهما السلام بود خواستار شدند.
انقلاب اسلامی که پیروز شد تاکید آیت الله خمینی و سران مملکت بر اجرای بی چون و چرای قانون اساسی و دستورات اسلامی بود تا هر کس و به هر شکل دست به اقدام خود سرانه نزده و قانون که عصاره یک خرد جمعی است به جای عقل فردی و حزبی و گروهی جایگزین شود تا هم صف قانونمداران از صف قانون شکنان مشخص شود و هم دولت اسلامی و قوه مجریه بتواند گروه قانون شکن را دستگیر وبا سپردن به قوه قهریه با قانون شکنان برخورد کند.
حکومت اسلامی برای تسهیل در اجرای این امرمتوسل به فتاوا ی شرعی هم شد تا ثابت کند دین همواره کمک کار قانون و تسهیل کننده اجرای قوانین است نه مقابل قانون و مانع اجرای آن ! لذا سر برخی چهار راه ها تابلویی نصب شده بود و روی آن نوشته بود، امام خمینی: عبور از چراغ قرمز حرام است ویا رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی بر همه واجب است.
این جمله حرام و واجب برای بسیاری از متدینین این ذهنیت را در بر داشت که وقتی قوانین راهنمایی و رانندگی که برخی از آن هم چندان قابل توجه نیست، مواخذه الهی در پی دارد پس به مراتب عدم رعایت قوانین مدنی و یا جزایی گناهی بس نابخشودنی در پیشگاه حضرت حق می باشد.
به تعبیر دیگر در کشورایران دین به کمک قراردادهای بشری وقانون آمد تاهم قانون مراعات و فراگیر شود وهم قانون فصل الخطاب رفتارهای سلیقه ای شخصی افراد و دسته جات باشد. اما گذر زمان و مواجهه منافع حاکمان با منافع ملت آنچه که زیر پا رفت قوانین مدنی و جزایی توسط حاکمان و رهبرانی بود که خود توصیه اکید بر اجرای دقیق آن داشتند قوانینی که دست و پای خودکامگان را می بست باید به نوعی یا به تیغ تغییر مبتلا می شد ویا به مذبح نهادهایی می رفت که خود رنگ قانون خورده بود بدون اینکه خواسته ملت در آن لحاظ شود.
شورای نگهبان وتشخیص مصلحت دو نهادی که برای پیاده شدن احکام اسلام واجرای صحیح قانون و جلو گیری از بی قانونی ها تشکیل شد خود مافیایی شد برای بی قانونی در برابر قانون ! واژ هایی مانند مصلحت نظام وحفظ نظام و.... خود ابزاری شد برای قانون شکنی به اسم دین واگر شیخ فضل الله نوری سر دار رفت تا قانون مشروطه مشروعه شود اینجا شیخ فضل الله نوریها باید به بالای داربروند تا مشروعه های خود ساخته و من در آوردی ابزار سرنگونی قوانین مشروطه نشود.
مسئولانی که قانون را سربریده اما خواستار رعایت قوانین از سوی مردم می شوند و آنچه نباید می شد شد و آنچه نباید می کردند کردند حاشا به غیرتشان! دینی که بنا بوداساس و پشتوانه قوانین بشری شود ابزاری شد برای راه خلاص از قانون .اگر بخواهیم بی قانونی در این مملکت را بشماریم باید به جرآت گفت عددش لا تحصوهاست.
نمونه ای از این بی قانونی ها در همین ایام آخر صفر بود که عده ای با اسم دانشجویان بسیجی و با حمایت بخشی از نمایندگان مجلس و مسئولین محلی تعدادی جنازه گمنام بازگشته از جنگ را به اسم پاسداری از ارزشها و فرهنگ ایثار و شهادت بر خلاف مصوبه شورای تامین استان یزد و دستور صریح استانداری بعنوان بازوی اجرایی دولت درمیدان تاریخی امیر چخماق که بناست چند روز دیگر در فهرست آثار جهانی قرار بگیرد به زور دفن نمودند و گویی با این نقض قانون و قانون شکنی ، فتح بزرگی اتفاق افتاده ، خواستار حضور ریاست جمهور بر سر قبور این شهدا شده تا مهر تاییدی بر قانون شکنی خود زده باشند وهم اعلان کنند پیچ قانون هم دردست خود ماست و حال بشمارید.
از این دست اقدامات خود سرانه و خلاف قانون را در کشوری که عبور از یک چراغ قرمزش حرام بود و رعایت قوانین راهنمایی و رانندگیش واجب و اینجاست که می گوییم شهدا شرمنده ایم که شما رفتید تا حکومت اسلامی همه چیزش اسلامی شود اما نه تنها اسلامی نشد که به قول امیر المومنین علی سلام الله علیه زمانی فرا می رسد که از قرآن جز رسمی و از اسلام جز اسمی باقی نمی ماند !
سالها به اسم خلاف قانون مرجعی بزرگ و اسوه دیانت و شریعت فقیه عالیقدر آیت الله العظمی منتظری را که خود قانونگزاری دلسوز بود را به جرم حقگویی در حصر نمودند و سالهاست دو تن از نامزدهای انتخابات ریاست جمهور را محصور کرده و صدها نفر بیگناه دیگر را یا کشتند و یا در حبس قرار داده و از دین و قانون هم دم می زنند.
اما در مقابل مفاسد و اختلاس ها و ارتشاها سخن از کش ندادن موضوع می رانند و چماق برخورد با مطبوعات را بلند می کنند و ای کاش این رهبران بر سریر قدرت سوار برای ادامه حیات سیاسی خودشان هم که شده به جای قرآن بر سر نیزه کردن و شعارهای پوشالی دادن می دانستند که با مثله کردن قانون بر سر شاخه نشسته و بن می برند.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.