حمید خیامی
ویژۀ رسام؛
"شاه رفت"، این تیتر اول روزنامۀ کیهان در 26 دیماه سال 57 بود، شانزده روز مانده به ورود آیت الله خمینی به ایران با پرواز چارتر خطوط هواپیمایی فرانسه! اما اینکه چرا شاه یکباره تصمیم به خروج از ایران گرفت، سؤالی است که پیدا کردن جوابی قانع کننده برایش، سی وشش سال بعد از پیروزی انقلاب هنوز هم کاری دشوار است. بر اساس اسناد منتشر شده توسط وزارت امور خارجه فرانسه، دو فروند بوئينگ 200-747 مسافربری خظوط هواپيمايی فرانسه، به طور همزمان دو پرواز چارتر ( در بست ) را از ترمينال C فرودگاه شارل دوگل در پاريس به تهران آغاز كردند، و به منظور رعايت مسائل حفاظتي مشخص نبود روح الله خميني در كدام هواپيما حضور دارد؟ در اين پرواز چهار مامور ارشد سازمان اطلاعات مركزي ايالات متحده آمريكا C.I.A، سه مامور ارشد سرويس اطلاعات و امنيت انگليس ، MI 6 ، يازده نفر نيرو ويژه هوابرد ارتش فرانسه حضور داشتند و ماموريت اجراي عمليات و محافظت از جان آیت الله خمینی را بر عهده داشتند. همزمان يك هواپيماي نظامي رادار پيش اخطار و كنترل هوابرد (آواكس) از نوع بوئينگ اي-۳ سنتري نيروي هوايي ايالات متحده آمريكا و شش هواپيماي جنگنده مسلح نيروي هوايي فرانسه و نيروي هوايي انگليس هواپيماي آیت الله خمینی را تا فرودگاه مهرآباد اسكورت كردند تا مبادا نيروي هوايي شاهنشاهي ايران اقدام پيشگيرانه و دفاعي انجام دهد. همین اسناد محرمانه نشان می دهد، يك مامور ارشد اطلاعاتي ارتش امريكا در هركدام از پايگاهاي هوايي ايران مستقر شده بود و تحركات نيروي هوايي ايران را لحظه به لحظه به هواپيماي آواكس محافظ پرواز خميني مخابره مي كردند. اين هفت هواپيماي جنگي آمريكايي و انگليسي و فرانسوي، با نقض قوانين بين المللي از مرزهاي ايران عبور كردند و تا بالاي آسمان تهران آمدند و تا زماني كه هواپيماي خميني به سلامت بر روي زمين ننشسته بود، آسمان تهران را ترك نكردند؟ البته همین اسناد منتشر شده هم فقط قسمتی از اسناد طبقه بندی شدۀ مربوط به انقلاب 1979 هستند که اجازه انتشار یافته اند. طبق قانون گردش آزاد اطلاعات، كشورهاي فرانسه، آمريكا و انگليس هر 30 سال يكبار اسناد امنيتي طبقه بندي شده را از ليست محرمانه خارج و منتشر مي كنند، اسناد انقلاب 1979 ايران تنها اسناد طبقه بندي هستند كه از اين قانون استثناء شده اند و تا 30 سال ديگر محرمانه اعلام شدند. کنار هم گذاشتن مجموعه این اطلاعات، تقویت کننده نظریه ای است که بیانگر نقش محوری فرانسه وکشورهای غربی در تسریع روند فروپاشی حکومت شاهنشاهی در ایران ومطرح کردن آیت الله خمینی به عنوان رهبر ولیدر انقلاب است. بر اساس وقایع وواقعیت های منتهی به بهمن 57، روند سقوط حکومت پادشاهی وبرجسته شدن نقش آیت الله خمینی در چندماهۀ منتهی به انقلاب حتی برای سران انقلاب نیز غیرمترقبه وغیرقابل پیش بینی بود. تا جاییکه مصطفی خمینی، فرزند ارشد آیت الله خمینی طی نامه ای به شاه ایران، از نا امیدی پدر از به ثمر نشستن مبارزه خبر داده بود وخواستار بازگشت پدرش به ایران شده بود. اما گویا سید مصطفی خمینی در دوران آرامش پیش از طوفان نامه می نوشت، ودر جهانی جدا از دنیای پدر زندگی میکرد. تنها چند ماه پس از انتشار همین نامه بود که طوفانی عظیم شروع شد که بادهای توفنده اش از جزیره گوادلوپ از مستعمرات فرانسه در دریای کارائیب، وزیدن گرفته بودند. به دعوت ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه از ۱۴ تا ۱۷ دیماه 1357 و با حضور رهبران چهار کشور بزرگ صنعتی، جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا، جیمز کالاهان نخست وزیر انگلستان، هلموت اشمیت صدراعظم آلمان غربی و والری ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه، کنفرانسی در این جزیرۀ دورافتاده در دریای کارائیب تشکیل شد که ایران وآیت الله خمینی محور آن بودند. دکتر ابراهیم یزدی در جلد سوم کتاب خاطرات خود با اشاره به نقش محوری فرانسه در این باره اشاره می کند وقولی را از کتاب «Paved with good intentions»نوشته رابین بّری نقل کرده است. بنابر کتاب آقای بری، آقای ژیسکاردستن آخرین سخنران کنفرانس گوادلوپ بود و گفت: «کار رژیم شاه تمام و حمایت از او بی فایده است، آقای خمینی آدم معقولی بنظر می رسد و ما از حمایت از رژیم شاه سودی نمی بریم و برای جریان یافتن نفت به غرب، سود کشورهای ثروتمند جهان در این است که با تغییر رژیم در ایران موافقت کنند». همین حرفهای ژیسکار دستن هم بود که سبب اتخاذ تصمیمی در گوادلوپ شد که نتیجه اش ترک ایران توسط شاه در 16 ژانویه (9 روز بعد از پایان کنفرانس) و بازگشت خمینی شد!! تحت تأثیر همین صحبتها هم بود که جیمزكالاهان نخست وزیر انگلستان در این کنفرانس گفت: "شاه از دست رفته و دیگر قادر به كنترل اوضاع نیست و ارتش نمیتواند در این میان یك نقش انتقالی ایفا كند. ارتش فاقد تجربه سیاسی است و فرماندهان آن هم به شاه وفادارند." ژیسكاردستن معتقد بود كارتر باید برای تثبیت دولتی كه پس از رفتن شاه از كشور در ایران شكل میگیرد، به تماس با خمینی به عنوان راه حل نهائی متقاعد گردد. هلموت اشمیت که نگران سرمایه گذاری های کلان آلمان غربی در ایران بود، شدیداًنگران این سرمایه گذاری ها در رژیم آینده بود. ولی با این همه با عبور از رژیم پهلوی موافق بود. همچنین شخصیت هاى سیاسى آمریكا هركدام به مناسبتى در پاریس به دیدار خمینى مى رفتند و از نزدیك با ایشان و افكارشان آشنا مى شدند. مثلاًریچارد كاتم كارشناس مسائل ایران و استاد علوم سیاسى دانشگاه پتسبورگ در دى ماه با خمینى دیدار كرد و ارزیابى مثبتى پس از دیدار ارائه داد. در ایران نیز پس از قطع امید كردن آمریكا از ماندگارى شاه، مقامات آمریكایى و غربی از كانال هاى مختلف وارد مذاكره با نمایندگان نیروهای اسلام سیاسی شدند. این در حالی بود که در مدت چهار ماه اقامت خمینی در روستای “نوفل لوشاتو” در جنوب پاریس، کشورهای غربی رسانه ای همچون “بی بی سی“، “لوموند”، “فیگارو”، “اشپیگل”، “ا بی سی“، “سی بی اس” و “ان بی سی“ توانستند از خمینی یک “امام” بسازند. و او را به رهبری جنبش برسانند، تا ورود او به ایران بعد از ۱۴ سال تبعید به یک “حادثه تاریخی“ مبدل شود! به باور پارسونز سفیر وقت انگلیس، آیت الله خمینی با انتقال به پاریس از تمام امكانات ارتباطی برخوردار شد و در حقیقت منبری در اختیار گرفت كه تمام جهانیان مخاطب آن بودند. وی می نویسد: "از تمام امكانات ارتباطی مدرن جهان برخوردار بود. خبرنگاران رسانه های خبری از چهار گوشه ی دنیا در آن حضور داشتند. پر شنونده ترین منبر خطابه ی جهان را در اختیار گرفت. منبری كه هرگز در یك كشور اسلامی مانند سوریه و الجزایر در اختیار او قرار نمی گرفت.“ آیت الله خمینی در مدت كمتر از چهار ماه اقامت خود در پاریس، مجموعاً دویست و پنجاه و دو سخنرانی، پیام، مذاكره، مصاحبه و نامه داشته است. دول غربی در مذاکرات خود با نمایندگان خمینی به ضد کمونیست بودن وی در مقایسه با شاه ایمان آورده بودند. خمینی به صراحت اعلام نموده بود که ماهیت انقلاب ما اسلامی و ضد کمونیستی است. از جانب دیگر، نظریه برژینسكی این بود كه در غیاب شاه تنها نیرویی كه میتواند جلوی خطر كمونیسم را در ایران بگیرد هماهنگی و ائتلاف میان نظامیان و روحانیان است. آیت الله خمینی هم البته با زیرکی خاصی در اوج ناآرامیها و انقلاب گفت ما جریان نفت را به غرب قطع نمیكنیم. او و مشاورانش به قدرت های غربی اطمینان خاطر لازم برای تضمین منافع شان را داده بودند . " شاه ایران در حالی که چشم به راه پاسخ ایالات متحده آمریکاست، باید سرانجام تصمیم بگیرد که در ایران بماند یا به «مرخصی» برود که ممکن است به پایان سلطنتش منجر شود. آمریکا بهخاطر مخالفتهای روزافزون و همه جانبه مردم ایران، نمیتواند از او حمایت کند." این، خبری بود که خبرگزاریها در ۱۸ دیماه ۱۳۵۷ و از نتیجه نشست غیررسمی سران چهار کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، مخابره کردند. رئیس جمهور فرانسه حتی به کارتر توصیه کرده بود که «با مخالفان تماس بگیرد، به علت آنکه در این مورد، پاریس بر اساس اطلاعات خصوصی، تصمیم گرفته است دور شاه را قلم بگیرد واز آیت الله خمینی حمایت کند." "اطلاعات خصوصی"، که ژیسکاردستن از آن سخن میگوید، معطوف است به دیدار خصوصی میشل پونیاتووسکی، فرستادهی ویژه رئیس جمهور فرانسه با شاه در دیماه همان سال، و نیز تحلیلی که صادق قطبزاده با اطلاع آیتالله خمینی، تهیه کرده و به الیزه فرستاده بود. نماینده وزارت امور خارجه فرانسه، گزارش میدهد: «این تحلیل رئیس جمهور فرانسه را به قدری تحتتأثیر قرار داده که ژیسکاردستن به کارتر توصیه خواهد کرد که با دولت احتمالی جدید تهران که ریاست معنوی آن با آیتالله خمینی خواهد بود، وارد مذاکره شود." سفیر ایران در سازمان ملل نیز به نقل از «منابع نزدیک به دفتر ریاست جمهوری فرانسه» میگوید: «در کنفرانس گوآدلوپ معلوم شد که آمریکاییها از حدود آذر ۵۷ تقریباً به پیروزی خمینی یقین پیدا کردند و به همین جهت نیز کوشیدند تا از هر راهی که شده به وسیله خود یا دیگران با خمینی و اطرافیانش تماس برقرار سازند، واز او حمایت کنند. چنانکه ابراهیم یزدی گزارش میکند، چند روز پس از کنفرانس گوآدلوپ، واشنگتن از طریق دو نفر از نمایندگان ژیسکاردستن، «پیغامی» را برای آیت الله خمینی، ارسال میدارد: "آیتالله تمام نیروی خود را برای جلوگیری از عدم مخالفت با کارتر بهکار برد... خروج شاه، قطعی است و در آینده نزدیکی رخ خواهد داد... بدانید خطر دخالت ارتش هست و وقوع این خطر (کودتای ارتش) اوضاع را بدتر خواهد نمود". آنگونه که یزدی میگوید، افزون بر پیام غیرمستقیم کارتر به آیتالله خمینی ـ توسط نماینده ژیسکاردستن ـ پنج تماس مستقیم دیگر با رهبری انقلاب برقرار میشود. آیتالله خمینی در بخشی دیگر از پاسخ به پیام کارتر، نکتهای را نیز به عنوان تشکر از ژیسکاردستن بیان میکند: «و اما به دولت فرانسه؛ از رئیس جمهور که در این کنفرانس از تأیید کارتر از شاه، مناقشه کرده است، تشکر مىکنم و میل دارم که کارتر را نصیحت کنند، که دست از پشتیبانى این شاه و این رژیم و این دولت- که همه بر خلاف قوانین است- بردارند؛ و به این کودتاى نظامى تأیید نکنند؛ و جلوگیری کنند، تا ایران آرامش خود را به دست بیاورد و چرخهاى اقتصاد به گردش درآید؛ و در آن وقت است که میشود که نفت را به غرب و هر کجا که مشترى هست صادر کند.» در این پیام آیت الله خمینی، هم به رسم ادب وزیرکی سیاسی، از نقش فرانسه در حمایت از شخص او بعنوان رهبر انقلاب تشکر می کند، وهم از جلب حمایت آمریکا وشخص کارتر، هرچند با تطمیع غرب مبنی بر تضمین صادرات نفت ایران، دریغ نمی کند. ثمرۀ عملی گوادلوپ، حمایت همه جانبۀ رسانه های غربی از آیت الله خمینی بود. آیت الله خمینی، دیگر فقط با پیشوند آیت الله خطاب نمیشد، حالا رسانه غربی از او با لقب "امام" تعبیر میکردند. نیت بومس، تحلیلگر ارشد بروسلس ژورنال در این باره می نویسد: " آیت الله خمینی با نظارت وبعضاً هماهنگی مستقیم فرانسوی ها هر روزه دیدارهای فشرده ای را با مقامات سیاسی، امنیتی ونخبگان دانشگاهی واجتماعی کشورهای جهان انجام می داد."
(http://www.brusselsjournal.com/node/1857)
مجموعۀ این واقعیت های تاریخی گویای این واقعیت هستند که انقلاب بهمن 57 را حتی اگر نتیجۀ طرح درازمدت غرب برای سرنگونی نظام شاهنشاهی در ایران ندانیم، اما قطعاً نمی توان نقش کشورهای غربی از جمله فرانسه در شکل گیری آنرا نیز انکار کرد.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.