مجتبی واحدی بيش ازپنجاه سال پيش ،نظام پادشاهی ايران در صدد اعمال تغييراتی در نظام انتخاباتی ايران بر آمد که به موجب يکی از آن تغييرات، زنان ايرانی اجازه می يافتند در انتخابات مشارکت نمايند. اين تغييرات ،اعتراض روحانيون طراز اول ايرانی را بر انگيخت. يکی از جدی ترين معترضان ، آيت اله خمينی بود که با فرياد " رفت اسلام" توجه متدينان را به خود جلب کرد . سخنان آيت اله خمينی اين يقين را در مخاطبان ايجاد می کرد که اين روحانی نه چندان معروف - تا آن زمان - حتی ناديده گرفتن هر آنچه که با برخی برداشتها از اسلام مغايرت دارد را تحمل نمی کند ؛ حتی اگراين مغايرت ظاهری يا واقعی، حق رآی زنان باشد که بعضی ازروحانيون ، آن را شاخه ای از قضاوت می دانستند و ممنوع برای بانوان . از آن روز تا بيست و دوم بهمن ماه سال پنجاه و هفت هرگاه سخنی از سرنگونی نظام پادشاهی به ميان می آمد رهبران نهضت اسلامی به گونه ای سخن می گفتند که گويی همه همت آنها متوجه تشکيل حکومتی است که مهم ترين رسالت خويش را اجرای احکام اسلامی می داند. گنجاندن اصول متعدد از جمله اعطای حق "وتو"ی مصوبات مجلس به شش فقيه در واقع ادامه همان ادعاها و تلاش ها بود.اما هنوز نخستين دوره از مجلس شورای اسلامی به پايان نرسيده بود که آيت اله خمينی بابی به نام "مصلحت نظام" باز کرد و اجازه داد آنچه که او "احکام ثانويه" می ناميد برای حفظ مصلحت نظام بر احکام اوليه اسلامی رجحان يابد. نخستين مجوزهای مصلحتی که آيت الله خمينی صادر کرد اگرچه مخالفت گروهی از روحانيون سنتی را برانگيخت اما رضايت اقشار گوناگون را به دنبال داشت زيرا تصور می کردند در راستای تسهيل امور برای مردم است. اما هرچه بر سالهای استقرار جمهوری اسلامی افزوده شد نشانه های دقيق تری از اهداف واقعی جمهوری اسلامی و رابطه ميان اسلام و جمهوری اسلامی آشکار گرديد. هنوز يک دهه از آغاز حکومت معممين در ايران نگذشته بود که آيت اله خمينی در عجيب ترين اظهار نظر خود اعلام کرد: "برای حفظ نظام حتی می توان نماز را تعطيل کرد". اين سخن در حالی بيان شد که همواره ، نماز را ستون دين اسلام ناميده اند و حتی بنا بر سنت تعبيه شده در جمهوری اسلامی، گروههای عزاداری در سراسر ايران ، مراسم عاشورای حسينی را با برگزاری نماز به پايان می برند و اين کار را نشانه تبعيت از اقدام امام حسين (ع) در ظهر روز عاشورا می دانند. آنها می گويند امام سوم شيعيان عليرغم خطراتی که متوجه خود و معدود يارانش بود حاضر نشد برگزاری نماز ظهر عاشورا به تآخير بيفتد. اما آيت اله خمينی اعلام کرد برای حفظ نظام حکومتی او حتی می توان نماز را تعطيل کرد. تجويز "تعطيل نماز" برای حفظ نظام ولايت فقيه را شايد بتوان اولين اعتراف آيت اله خمينی به رجحان نظام بر احکام اسلام از نظر او دانست اما قطعاٌ آخرين اذعان سران نظام به اين موضوع نبود.نگارنده اين يادداشت به دنبال اثبات حقانيت يا رد برخی احکام اسلامی نيست . اين مقاله نيز چنين هدفی را تعقيب نمی کند اما سران جمهوری اسلامی که هيچگاه حاضر نشدند از مواضع سياسی خود در داخل کشور کوتاه بيايند هر گاه اجرای برخی احکام اسلامی را موجب فشارهای بين المللی بر نظام حکومتی خود يافتند دستور توقف آن را صادر کردند. توقف سنگسار و برخی احکام ديگر اگرچه می تواند امری مثبت تلقی شود اما توقف آنها توسط جمهوری اسلامی از مظاهر ترجيح نظام بر اسلام بوده که تنها با هدف حفظ نظام انجام شده است نه کاهش فشار بر مردم .نمونه های فراوانی می توان ارائه نمود که همگی نشان می دهد بر خلاف ادعای اوليه در خصوص برپايی نظام برای اقامه احکام دينی ، سالهاست که اسلام به وسيله ای برای حفظ نظام تبديل شده است؛ اگر نگوييم اعلام نگرانی ها در خصوص اسلام ستيزی شاه و وعده اقامه احکام دينی در جمهوری اسلامی دروغی بزرگ برای تحريک متدينان عليه رژيم گذشته و تشويق آنان به حمايت از نظام ولايت فقيه بوده است. بايد اذعان کرد که سران جمهوری اسلامی ابزار مؤثری برای تثبيت موقعيت خود انتخاب کردند به طوری با گذشت سی و شش سال و افشای هزاران رسوايی، اين ابزار همچنان برای رژيم ولايت فقيه کارآيی دارد.البته سوءاستفاده نامحدود سران جمهوری اسلامی از اسلام و مقدسات دينی همان قدر که برای آنان فايده داشته موجب افزايش دين گريزی درجامعه شده و هر روز که از استقرار اين حکومت فريبکار می گذرد بر تعداد کسانی که اساس دين را مبتنی بر فريب می دانند اضافه می شود. اما حتی اين وضعيت نيز ، دين فروشان حاکم بر ايران را به تجديد نظر در روشهای هزينه ساز خود وادار نکرده است. حتی به نظر می رسد آنان درصدد هستند جغرافيای فريب کاری خود را توسعه دهند. آنچه در اربعين استثنايی امسال در عراق مشاهده شد نماد کاملی از اشتهای سيری ناپذير سران جمهوری اسلامی برای کمال سوء استفاده از دين برای تحکيم موقعيت سياسی خود در خارج از مرزها بود. در واقع همانگونه که يکی از فرماندهان ارشد سپاه اخيراً اعلام کرده ، جمهوری اسلامی تلاش می کند حوزه نفوذ خود را به شهرهای زيارتی عراق برساند و از اين وضعيت برای حل مشکلات خود با قدرت های جهانی بهره برداری نمايد. اما وظيفه همگانی در برابر اين دکان دين فروشی چيست؟ به نظر می رسد همه آنان که دستی به رسانه ها و تريبون ها دارند بايد ضمن يادآوری سوء استفاده های نظام ولايت فقيه از علائق دينی مردم، خطر تحريک برخی حساسيت های مذهبی ، طائفه ای و سياسی به خاطر حضور دخالت آميز جمهوری اسلامی در خارج از مرزها را به همگان گوشزد نمايند. لازم به ياد آوری نيست که يکی از دلايل سکوت اوليه برخی کشورهای عربی در برابر گروههايی مانند داعش نگرانی آنها از نفوذ جمهوری اسلامی در عراق و سوريه بود. البته نمی توان نقش بعضی قدرت های جهانی و منطقه ای در خلق گروههای آدمکش مانند داعش را ناديده گرفت اما در مقابل نبايد فراموش کرد يکی از توجيهات، خطر جمهوری اسلامی است که رفتار سران نظام ولايت فقيه اين توجيه گری مسخره را آسان تر می نمايد. در يک کلام ، جمهوری اسلامی همچنان به ادامه سوء استفاده از عناوين دينی برای جلب حمايت متدينان در داخل کشور ونيز تلاش برای توسعه نفوذ خود در عراق و برخی کشورهای اسلامی ديگر اصرار دارد. ترديد ندارم که هر روز ادامه استقرار اين نظام ضد عقل و انسانيت، زيان های جبران ناپذير بر امروز و فردای ايران و ايرانيان وارد می کند. اما کسانی هم که دغدغه واقعی نسبت به اسلام دارند و از دين گريزی های روز افزون در ايران گله می کنند بايد بدانند هيچ عاملی بيش از ادامه اين حاکميت فريب کار نمی تواند باورهای دينی مردم را متزلزل نمايد. در مقابل کسانی هم که به بهانه مبارزه با خرافات دينی ، با هرنوع گرايش دينی ايرانيان مخالغت می کنند خواسته يا ناخواسته ،به فريبکاران نظام ولايت فقيه کمک می نمايند. رفتار گروه مورد نظر، عده ای ازايرانيان را به اين باور می رساند که ريشه برخی مخالفت ها با جمهوری اسلامی ، مخالفت با اساس دين است. گروهی ديگر از متدينان نيز با خود خواهند انديشيد که رفتن جمهوری اسلامی ، آغاز نا امنی برای متدينان خواهد بود. . در حالی که مواجهه صحيح با پديده جمهوری اسلامی و افشای سوء استفاده نظام ولايت فقيه از اعتقادات دينی می تواند اکثريت متدينان را در مقايل اين نظام قرار دهد. بر اين باورم حکومت جمهوری اسلامی برای معدودی از رانت خواران مجيز گو ، منفعت دارد وبرای ساير اقشار ايرانيان با هر گرايش سياسی و مذهبی ، سراسرخسران و زيان است. اين واقعيت بايد بايد برای هر قشر از ايرانيان به زيان خودشان بازگوشود. بخشی از مخاطبان اين يادداشت ،مذهبی هايی هستند که همچنان نظام جمهوری اسلامی را به گروههای مخالف آن ترجيح می دهند زيرا باور کرده اند زيان مخالفان برای دين ايشان بيش از زيانهايی است که جمهوری اسلامی بر آنان وارد کرده است. اين گروه ، قوی ترين و مؤثرترين حامی جمهوری اسلامی هستند و گروهی از انان تا پای جان از نظام حمايت می کنند. تريبون هايی که دارای مخاطب در ايران هستند بايد بخشی از همت خويش را معطوف به افشای اين موضوع نمايند که اسلام ازنخستين روز استقرارجمهوری اسلامی ، بازيچه ای برای پيشبرد اهداف سران نظام بوده نه آنکه جمهوری اسلامی با هدف احيای شعائر دينی تشکيل شده باشد. آنچه در بخش های اوليه اين يادداشت آمد نمونه هايی است که مشابه آن را به وفور می توان يافت و از آنها برای بالازدن نقاب تزوير از چهره جمهوری اسلامی بهره برد. البته نگارنده اين سطور مخالفتی با پرسش گری و حتی رد برخی باورهای دينی ندارد اما اين تلاش که بايد به دور از هرگونه کينه ورزی صورت گيرد هيچ منافاتی با افشای دين فروشی سران نظام ندارد.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.