علی صبا
ویژۀ رسام؛
26 سال از درگذشت آیت الله خمینی می گذرد اما جدای از تاثیری که اندیشه ها و اقدامات او بر سرنوشت یک ملت و نسلهای آینده ایران گذاشته است، زندگی شخصی و مرگ وی نیز هزینه های زیادی بر این ملت وارد آورده و می آورد. هزینه های دستگاه عریض و طویلی که هر ساله ردیفی از بودجه کل کشور را به خود اختصاص داده و درآمدهای دیگری از طرق دیگر به دست می آورد همگی صرف تبلیغات و اقداماتی می شود که نمونه های آن را حتی در سایر کشورهای دیکتاتوری کمتر می توان دید.
«موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی» در 17 شهریور 1367 با حکم آیت الله خمینی به فرزندش احمد تاسیس گردید. او در حکم خود چنین نوشت: « فرزند عزیزم احمد حفظهالله تعالی، از آنجا که شما را بحمدالله تعالی در مسائل سیاسی و اجتماعی صاحبنظر میدانم و در تمامی فراز و نشیبها در کنار من بودهای و هستی، لهذا شما را برای تنظیم و تدوین کلیه مسائل مربوط به خود – که بسا در رسانههای گروهی اختلافات و اشتباهاتی رخ داده است – انتخاب مینمایم و از خداوند متعال که حاضر و ناظر است، توفیقات شما را خواستارم. امید است با صرف وقت و دقت نظر این امر را به پایان برسانی». همچنین پیرو این حکم و در همین رابطه فرمان دیگری در تاریخ 22 آبان همان سال بدین شرح صادر کرد: «هر جا که پرونده و یا نامه و یا هر چیزی که موجب روشن شدن اسناد و یا اسناد مربوط به اینجانب موجود است در صورتیکه شما و یا نماینده شما درخواست نمایید مسئولین موظفند در اختیار شما قرار دهند». بدین ترتیب سنگ بنای این موسسه پر هزینه در زمان حیات آیت الله خمینی و به دستور خود وی گذارده شد و پس از مرگ وی نیز گسترش یافت.
همانطور که در حکم آیت الله خمینی می بینیم سرپرستی این نهاد بر عهده احمد خمینی گذاشته شد که پس از مرگ وی در سال 74، حسن خمینی که فرزند احمد و نوه آیت الله خمینی است عهده دار این مسئولیت گردید. این موسسه در طول سالهای فعالیت خود دست به گسترش فعالیت هایش زد به طوری که اکنون شاهد چندین زیر مجموعه از جمله «ستاد سالگرد ارتحال امام» که امور مربوط به برگزاری سالگرد درگذشت آیت الله خمینی را عهده دار است، «موسسه فرهنگی و هنری عروج» که علاوه بر تهیه فیلم و مستند و امور مربوط به آرشیو آثار و سخنرانی ها و دیدارها و ....، با اجاره دادن سالن ها و دستگاه های مختلف مربوط به تهیه صدا و تصویر به درآمد زایی مشغول است، «موسسه چاپ عروج» که علاوه بر چاپ و نشر آثار مربوطه و با داشتن چاپخانه و کتابفروشی و .... به منبعی دیگر برای درآمدزایی برای موسسه تبدیل شده است، «آستان مقدس حضرت امام خمینی» که به مجموعه آرامگاه و پیرامون آن گفته می شود و یکی دیگر از منابع درآمدزایی است.
همانطور که ذکر شد بعضی از زیر مجموعه های موسسه تنظیم و نشر دارای منبع درآمد هستند و مسلماً نمی توان هیچ ایرادی به آن وارد کرد که درآمد خود را صرف سیاستها و مخارج سازمان خود کنند، اما انتقادی که به این تشکیلات وارد است، دریافت بودجه از دولت و صرف آن در مواردی که هیچ ضرورتی ندارد. ممکن است که بسیاری از کشورها و نظام های سیاسی دنیا برای رهبر و بنیانگذار آن سیستم هزینه هایی همچون برگزاری مراسم سالگرد نماید.
آنچه که در ایران و برای آیت الله خمینی صورت می گیرد در هیچ کشوری نمونه آن را نمی توان دید و بدتر اینکه این رهبر درگذشته همیشه تظاهر به ساده زیستی و دقت در امور بیت المال مسلمین می کرده و اکنون پس از مرگش اینچنین بی محابا از همان بیت المال به اسراف و هدر دادن پول ملتی مشغول هستند که اکنون خود در شرایط بسیار سختی به سر می برند.
آنچه که درست از شب قبل از درگذشت آیت الله خمینی و به دنبال وخامت حال او با نظر احمد خمینی و چند نفر دیگر از مقامات انجام شد و تصمیم برای دفن آیت الله خمینی در بهشت زهرا و ساختن گنبد و بارگاه از اساس خلاف شرع و عرف بوده و مطمئناً تصمیم گیرندگان در فردای قیامت باید پاسخگوی این اقدام باشند.
درست در حالی که هنوز یک سال از پایان جنگ خانمانسوز و ویرانگر 8 ساله نگذشته بود که با مرگ آیت الله خمینی و دفن او در بیابانی در نزدیکی بهشت زهرا، با اختصاص بودجه ای کلان کار ساخت آرامگاه او آغاز شد و امروز بعد از 26 سال هنوز هم این مجموعه عظیم که پر هزینه ترین آرامگاه در دنیا می باشد به پایان نرسیده است. در زمانه ای که بسیاری از شهرهای غربی کشور در اثر بمباران ها و تاثیرات جنگ به شدت ویران و آسیب دیده و چند صد هزار نفر از ساکنین شهرهای جنگ زده در سایر نقاط کشور آواره و سرگردان بودند و تاسیسات زیربنایی و به طور کلی تمامی کشور از صدمات جنگ در امان نمانده بود، احمد خمینی و سایرین با صرف میلیاردها تومان برای ساخت مقبره آیت الله خمینی نشان دادند که نه تنها دغدغه مشکلات مردم و کشور را ندارند بلکه آنچه که برای ادامه سیاستهای عوام فریبی و غارت مملکت لازم می دانند را بی هیچ ملاحظه ای انجام خواهند داد. از طرفی هر ساله در سالروز درگذشت آیت الله خمینی مراسمی برگزار می گردد که بی شک پرهزینه ترین مراسم سالگرد در دنیا می باشد. دعوت از حدود 1500 نفر مهمان خارجی که حدود 500 نفر از مرز هوایی و حدود 800 تا 1000 نفر از مرز زمینی کشورهای پاکستان و عراق و آذربایجان وارد کشور می شوند و پذیرایی از این تعداد به مدت 5 روز تا یک هفته با پرداخت کل هزینه های سفر منجمله پول بلیط هواپیما و اتوبوس و هتل و گردش در تهران و سایر شهرها تنها یکی از این هزینه ها است.
گسیل ده ها هزار نفر از شهرهای مختلف کشور به مراسم و پرداخت کل هزینه های سفر آنها نیز یکی دیگر از این صورت حساب های سنگین می باشد. در کنار اینها می توان به بسیج امکانات، پذیرایی ها، کنترل ترافیک، نیروهای انتظامی، صدا سیما و صدها مورد کوچک و بزرگ دیگر اشاره کرد که همگی هزینه بر است و کوچکترین دستاوردی برای کشور و مردم نداشته و ندارد. پرداختن به سایر اقدامات موسسه تنظیم و نشر که در طی این سالها صورت گرفته از حوصله این نوشتار خارج است اما لازم است که مسئولین و متولیان امر به دور از احساسات و وابستگی ها، وجدان و خدای خود را قاضی قرار داده و بیاندیشند که واقعاً در حالی که میلیونها نفر از مردم این آب و خاک در زیر خط فقر زندگی می کنند و بسیاری با شکم گرسنه سر بر بالین می گذارند و چه بسیار انسانهای دردمندی که از عهده مخارج درمان بیماری های خود و خانواده ناتوان هستند، آیا این همه اسراف بیت المال برای اهداف سیاسی و ایدئولوژی دستاورد مثبتی خواهد داشت و آینده در مورد آنها چه قضاوتی خواهد کرد؟
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.