مجید خیامی
ویژۀ رسام؛
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه روز دوشنبه اعلام کرد که ممنوعیت تحویل سامانه موشکی اس 300 به ایران لغو شده است و ازسوی دیگر مسکو مبادله نفت در برابر کالا را با تهران آغاز کرد. ایران در دسامبر سال 2005 قراردادی به ارزش 800 میلیون دلار برای فروش 65 سامانه S-300 PMU-1 از سوی روسیه به ایران امضاء نمود و 166 ميليون و 800 هزار دلار به عنوان پيش پرداخت اين قرارداد به روسيه پرداخت كرد اما چند سال طول کشید تا رسماً فروشش تایید شد. با این حال تاخیرها در تحویل این سیستم به ایران آنچنان طولانی شد که با صدور قطعنامه سازمان ملل همزمان گشت و دیمیتری مدودیف رئیسجمهور روسیه در سال ۲۰۱۰ در راستای اجرای قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت دستوری را صادر کرد که به موجب آن فروش هرگونه موشک و جنگافزارهای دیگری چون تانکهای جنگی، خودروهای زرهی، ادوات توپخانهای کالیبر بالا، کشتیها و هواپیما و هلیکوپترهای نظامی به ایران ممنوع شده بود. در واکنش به این امر، ایرانیها یک درخواست غرامت ۴ میلیارد دلاری را به دیوان بینالمللی داوری فرستادند. روسها در تلاش برای صرفنظر کردن ایران از درخواست غرامت، سیستم تور ام-۱ و یا آنتی 2500 را به جای آن پیشنهاد دادند که گفته میشود توسط ایران رد شده است. روابط ایران و روسیه در طی یکصد سال اخیر دارای فراز و نشیب های زیادی بوده و عمدتاً ضربه های بزرگی از طرف روسیه به ایران وارد شده است که باعث گردیده افکار عمومی ایرانیان نسبت به این کشور و سیاستهایش بسیار منفی باشد. عهدنامه های گلستان و ترکمنچای از معروفترین قراردادهای استعماری بین این دو کشور است که باعث از دست رفتن بخش های بسیار وسیعی از خاک ایران شده و امروزه کشورهای مستقلی هستند. در جریان جنگ های جهانی اول و دوم نیز که سالها قسمتهای زیادی از خاک ایران در اشغال روسها قرار گرفته بود و جنایاتی که در آن مدت در ایران صورت گرفت هیچگاه از خاطر ایرانیان زدوده نخواهد شد. در زمان حکومت پهلوی دوم به دلیل آغاز جنگ سرد و قرار گرفتن ایران در میان هواداران و همپیمانان غرب، روابط ایران و روسیه هیچ گاه گسترش جدی نیافت. همچنین جایگاه منطقه ای و جغرافیایی ایران باعث گردیده بود که غرب توجه ویژه ای به ایران داشته باشد و با کمکهای دول غربی و به خصوص آمریکا، ایران به بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی در خاورمیانه تبدیل گردید که جلوی گسترش نفوذ روسیه به مناطق جنوبی را سد کرده بود. اما با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و کاهش شدید روابط با غرب و قطع رابطه با آمریکا بعد از مساله گروگانگیری دیپلمات های آمریکایی، روسیه رفته رفته برای مسئولین و زمامداران حکومت اسلامی جایگاه ویژه ای یافت. با حمله عراق به ایران و تحریم فروش سلاح به ایران از سوی کشورهای غربی، مقامات جمهوری اسلامی دست به دامان شوروی شده و درصدد تهیه سلاح برای تامین نیازهای جنگ برآمدند. هرچند که عراق از متحدان قدیمی و مهم شوروی در منطقه بود و همه گونه کمک نظامی را در اختیار این کشور قرار می دادند اما کمکهایی هم به ایران صورت گرفت. پس از پایان جنگ و آغاز دوران سازندگی ایران روابط خود با شوروی را کمی گسترش داد تا بتواند از کمکهای صنعتی این کشور برای بازسازی بهره گیرد. چندی بعد حکومت شوروی از هم پاشید و جمهوری های تازه استقلال یافته جایگزین آن گردید. ایران برای ساخت اولین نیروگاه اتمی خود که قراردادش قبل از انقلاب با شرکت زیمنس آلمان بسته شده بود و با وقوع انقلاب با خودداری شرکت آلمانی از ادامه کار، متوقف شده بود قراردادی با روسیه برای تکمیل این نیروگاه بسته شد که هنوز هم بعد از 20 سال به طور کامل فعالیت نمی کند. سنگ اندازی ها و تاخیراتی که روسیه در این سالها برای تکمیل پروژه بوشهر انجام داده یکی از مواردی است که در حافظه تاریخی ملت ثبت گردیده و در گفتار مردم به عنوان خیانت از آن نام برده می شود. در جریان مذاکرات هسته ای میان ایران و قدرتهای جهانی، روسیه نیز یکی از طرفهای مذاکره کننده با ایران و جزو کشورهای 1+5 قرار دارد. در روند این مذاکرات همه تلاش های روسیه از یک سو جلوگیری از انحراف برنامه اتمی ایران به سوی برنامه نظامی و از سوی دیگر بهره برداری از چگونگی رابطه ایران و غرب در راستای افزایش منافع خود بوده است؛ به ویژه که بعد از تحولات اوکراین و مورد تحریم قرار گرفتن روسیه از سوی کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا، اهمیت این مذاکرات برای این کشور شدت بیشتری پیدا کرده است. مذاکرات هستهای به روسیه فرصت جدیدی برای بهره گیری از رابطه با ایران با هدف کاهش فشارهای غرب و به دست آوردن امتیازهایی در این زمینه داده است. بحران هستهای ایران برای روسیه فرصتهایی را برای محروم کردن ایران از جنبههای رقابتی روابط خود با روسیه به ویژه در زمینه انرژی و انتقال آن از منطقه دریای خزر و کشورهای پیشین اتحاد شوروی نیز ایجاد کرده است. طولانی شدن و تداوم بحران هستهای فرصتهای قابل توجهی را برای روسیه به همراه داشته تا ایران نتواند از مزایای این رقابت در تنظیم روابط خود با اروپا و کشورهای دیگر بهره گیرد. روسها مایل نیستند که ایران با پایان یافتن این بحران از حوزههای رقابتی خود در تنظیم روابط با اروپا و آمریکا علیه روسیه بهره گیرد. نتیجه اینکه نوع رابطه روسیه با ایران به شدت به این مذاکرات و نتایج آن وابسته است؛ ضمن اینکه برای جمهوری اسلامی ایران، توسعه روابط با روسیه مانند برقراری ارتباط با آمریکا و اروپا دارای اهمیت است و ایران از موقعیتی برخوردار است که میتواند روابطی متعادل و سودمند، همزمان با روسیه از یک طرف و با آمریکا و کشورهای اروپایی از سوی دیگر برقرار کند. مقامات روسیه نگرانی خود از تأثیرات منفی بهبود احتمالی روابط تهران با غرب در پس توافق هستهای را پنهان نمیکنند چرا که به ضرر اقتصاد روسیه است. از جمله احتمال کاهش بهاء نفت و حضور ایران در بازار انرژی اروپا، کاهش اهمیت کارت ایران در چانهزنی مسکو با غرب، کاهش وابستگی تهران به مسکو در مواجهه آن با غرب، کاهش فضای بازار ایران برای شرکتهای روسی، احتمال نفوذپذیرتر شدن جغرافیاهای اطراف ایران برای غرب خصوصاً نوار جنوبی روسیه از جمله افغانستان، آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی و .... از دلایل اصلی این نگرانی ها است. در ایران اما جریان حاکم به خصوص اصولگراها و تندروهای مخالف غرب چشم خود را بر سابقه و عملکرد روسیه در قبال ایران بسته اند و معتقدند که به جای مذاکرات بینتیجه با غرب، با چین و روسیه رابطه راهبردی داشته باشیم. این جریان های سیاسی که به خصوص بعد از انتصاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری، سیاست روس گرایانه خود را شدت بخشیدند اکنون نیز با انتقاد از سیاستهای دولت روحانی خواهان بازگشت به همان سیاست اعتماد بی چون و چرا به روسیه هستند تا همچنان منافع مادی و معنوی آن را برای خود داشته باشند.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.