جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
قاتل احمد خميني كيست ؟!

تاريخ انتشار : 6/25/2015



علی نیک پی

ویژۀ رسام؛

سعید امامی که به ویژه نامش پس از قتلهای زنجیره‌ای، مشکوک و وحشیانه نویسندگان مخالف حکومت همچون پاینده، مختاری و فروهر در سال ۷۷ بر سر زبانها افتاد، تنها یک مزدور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بود که اوامر بالادستی‌های خود یعنی خامنه‌ای (رهبر) و هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور) را اجرا میکرد.
به دلیل حساسیت وزارت اطلاعات و تاثیر مستقیم عملکرد این وزارتخانه بر بقای حکومت و ثبات قدرت، وزیر اطلاعات در جمهوری اسلامی  همواره از سوی شخص رهبر تعیین میشده و سپس رئیس جمهور فرد مورد نظر را منصوب میکرده است. اختلاف چند ماه پیش میان خامنه‌ای و احمدی نژاد درباره حضور مصلحی در این پست گویای همین مطلب است چرا که احمدی نژاد با وی مخالف بود اما خامنه‌ای میخواست که شخص وی بماند و نهایتا حرف خود را به کرسی نشاند.
احمد خمینی در ۲۵ اسفند سال ۱۳۷۳ در حالیکه تنها ۴۹ سال داشت به طرز مشکوکی درگذشت. در حالیکه به طور رسمی علت مرگ او سکته قلبی عنوان شد، اما همواره گمانه زنی‌هایی درباره قتل وی توسط وزارت اطلاعات و به دستور مقامهای بالاتر رژیم وجود داشته است. پیشتر عماد الدین باقی به نقل از حسن خمینی فرزند احمد خمینی اظهار کرده بود که نیازی مسئول دادگاه نیروهای مسلح به حسن خمینی گفته بوده که اعترافاتی از مجرمان قتلهای زنجیره‌ای مبنی بر قتل احمد خمینی به دست آمده بوده است که حسن خمینی بعدا در نامه‌ای درستی اظهارات باقی را تایید کرد (راديو فرانسه ۲ مهر ماه ۱۳۷۹). به تازگی اما سندی از اعترافات سعید امامی فرد مجری قتلهای زنجیره‌ای در وزارت اطلاعات که در دولتهای هاشمی و خاتمی حضور داشته است، به دست آمده که وی در آن صراحتا اعتراف کرده است که دستور قتل احمد خمینی از سوی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات در زمان دولت هاشمی رفسنجانی به وی داده شده است و مصباح یزدی، محسنی اژه‌ای، بادامچیان و خوش وقت (از بیت خامنه‌ای) هم از این موضوع اطلاع داشته‌ و بر آن تاکید کرده بوده‌اند. او گفته است که احمد خمینی در جلسات خصوصی به مسئولان نظام از جمله به خامنه‌ای اهانت میکرده است.
چرا خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی خواهان مرگ احمد خمینی بوده‌اند؟
سعید امامی تنها یک مزدور چماق‌کش و قاتل زنجیره‌ای بوده است. بدیهی است که او تنها اوامر مقام‌های بالاتر خود را اجرا میکرده است. به دلیل اختلافی که خامنه‌ای و رفسنجانی با احمد خمینی پیدا کرده بوده‌اند و ترسی که خامنه‌ای از جایگاه احمد خمینی به عنوان فرزند خمینی داشته است و برای قبضه کردن تمام و کمال قدرت و خارج کردن رقبای احتمالی خود تصمیم گرفته بوده است که سر احمد خمینی را زیر آب کند. لذا به فلاحیان وزیر اطلاعات دستور داده شده بوده و سعید امامی هم دستور را عملی میکرده است.
هاشمی رفسنجانی هم به شدت از دست احمد خمینی ناراحت بوده است. احمد خمینی انتقادات شدید اللحنی را نسبت به سیاستهای اقصادی دولت هاشمی و حضور سرمایه داران بزرگ همچون هاشمی در بدنه اقتصادی کشور مطرح کرده بوده است که بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های خارجی داشته و به مذاق هاشمی خوش نمی‌آمده است. علی لاریجانی رئیس وقت صدا و سیما بعدها گوشه‌ای از مشاهدات خود در این ارتباط را در روزنامه جام جم بیان نمود (به انتهای مطلب مراجعه شود).
جالبی داستان این است که در مغز افرادی همچون امامی با کمک مباحث دینی و با استفاده از مفاهیم ایدئولوژیک اینگونه جا انداخته و به عبارتی آنها را شستشوی مغزی کرده بوده‌اند که حفظ نظام از هر چیز دیگر مهم‌تر و ارجح‌تر است و در این راه حتی قتل انسانها هم مجاز است. البته یک موقع تصور نکنید که احمد خمینی موجود خیلی خوب و بی‌گناهی بوده و به دنبال احقاق حقوق مردم بوده است! نه! او هم یک جنایتکار قدرت‌طلب دیگری بوده است که احتمالا به دنبال این بوده که خودش قدرت را به دست بگیرد که در نهایت در این جنگ قدرت، سرش را زودتر از اینکه بتواند کاری بکند زیر آب کرده‌اند. برای شناخت بهتر احمد خمینی همین کافیست که با مراجعه به کتاب خاطرات آیت الله منتظری متوجه شوید که یکی از عوامل کلیدی در زیر آب زنی بر علیه منتظری و عزل وی به دلیل اعتراض به اعدام هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷ همین احمد خمینی بوده است.
«من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم، هیچگاه بدون کسب اجازه و یا بدون دستورات مقامات عالی نظام کاری انجام نداده‌ام. هرچه را که به صلاح نظام و اسلام دانسته‌ام به عنوان پیشنهاد به مسئولانم ارائه کرده‌ام. من خود را گناهکار نمی‌دانم. کسانی که حذف شده‌اند، مرتد، ناصبی و محارب بوده‌اند. حکم مجازات آنها مثل همیشه به ما تکلیف شده است و ما آنچه کرده‌ایم اجرای تکالیف شرعی بوده است نه قتل و جنایت … حکم اعدام داریوش فروهر و پروانه اسکندری را به روال معمول همیشگی حجت‌الاسلام علی فلاحیان به من داد. احکام اعدام سایر محاربین قبلا” در زمان وزارت فلاحیان صادر شده بود. از مدتها پیش قرار بر این بود که عوامل مؤثر فرهنگی وابسته که توطئه‌ تهاجم فرهنگی را در ایران پیاده می‌کردند و جمعا” صد نفر بودند اعدام شوند.
حکم حذف ۲۹ نفر از نویسندگان از مدتها پیش مشخص و احکام قبلا” صادر شده بود که در مورد 7 تن از آن عناصر احکام در دوره وزارت علی فلاحیان اجرا شده بود.
وقتی حکم اعدام فروهر به ما ابلاغ شد پرسیدیم که تکلیف احکام معطل مانده اعضای کانون نویسندگان چه می‌شود که حاج آقا دری نیز گفتند هرچه سریعتر اقدام شود بهتر است و این بار نیز مثل ماقبل انجام شد با فرق اینکه بجای ابلاغ از سوی فلاحیان امور از طریق حاج ‌آقا دری نجف‌آبادی هماهنگ می‌شد.» در جلد ۱۶ پرونده صفحه ۳۸۴ پرونده بازجویی سعید امامی نیز ، هنگامی که بازجو از امامی سؤال می کند که آیا اعدامها رویه امنیتی داشت و با حکم “حفظ نظام از واجبات است” انجام می‌شد یا حکمهای موضوعی نیز داشت ، سعید امامی پاسخی می دهد که شابد بتوان آنرا مهم ترین فراز بازجوئی‌های وی تلقی نمود. وی در جواب می‌گوید: « فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولا” و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصا” صادر نمی‌کرد. او این احکام را از آیت‌الله خوشوقت، آیت‌الله مصباح، آیت‌الله خزعلی، آیت‌الله جنتی و گاها” نیز از حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای دریافت می‌کرد و بدست ما می‌داد. ما فقط به آقایان اخبار و اطلاعات می‌رساندیم و بعد هم منتظر دستور می‌ماندیم. مثلا” وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت می‌کند. آنرا ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همه رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار تهیه کنید. ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم. متأسفانه حاج احمد آقا به راه یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیت‌الله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژه‌ای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا” حاج آقا خوشوقت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت می‌کنند، رحم کرد.»
خاطرات علی لاریجانی رئیس وقت صدا و سیما که در روزنامه جام جم منتشر شد و وی در آن پرده از ناراحتی هاشمی رفسنجانی از صحبتها و موضع‌گیری‌های احمد خمینی درباره اقدامات اقتصادی دولت هاشمی و نیز حضور سرمایه داران بزرگ در بدنه اقتصادی کشور بر می‌دارد، در زیر آمده است:
– علي لاريجانی در خاطرات روز سه شنبه ۵ مهر ۱۳۷۳ (حدود شش ماه قبل از مرگ احمد خمينی) خود نوشته است: «در اخبار داخلی، موضع‌گيری و انتقاد شديد اللحن حجت الاسلام آقای حاج سيد احمد خمينی خبر مهمي بود، سخنان ايشان در رسانه‌های داخلی وخارجی انعكاس گسترده داشت. صحبتهای ايشان چند محور داشت: ۱- ما نبايد تابع سياستهای اقتصادی غرب باشيم. ۲- از موقعي كه سرمايه داران تحت لوای بخش خصوصی به تخريب اقتصادی مشغول هستند، هر روز سنگی در مقابل توان اقتصادی مردم مظلوم و مستضعف انداخته‌اند. ۳- يك عده سرمايه دار زالو صفت به اين بهانه كه افتصاد دولتی مضر است، به حال خود رها شده و به جان اين ملت افتاده‌اند. ۴- اگر با سرمايه داران همانند منافقين برخورد می‌كرديم، اوضاع كشور به اين صورت در نمی‌آمد. رسانه‌های خارجی اين سخنان را مخالفت با سياستهای دولت آقای هاشمی تلقی كرده و روی آن داستان سرايی كرده‌اند. هرچند اين مطالب مخالفت با سياست‌های دولت آقای هاشمی است ولي نه آنطور كه در رسانه های خارجی بزرگ شد.
– لاريجانی در خاطرات روز بعد چهارشنبه ۶ مهر در مورد احوالات هاشمي رفسنجاني نوشته است:«عصر در جلسه هيات دولت شركت كردم. هاشمي قدري گرفته به نظر مي رسيد. احتمال مي دهم به دليل نوع موضعگيريهايي كه اين روزها برخي شخصيتها و روزنامه ها در برنامه و كارنامه دولت داشته اند، خوشحال نيست. در حاشيه جلسه هيات دولت هم چند نفر از وزرا به اين مطلب اشاره كردند كه نشان مي داد تا حدي مساله فراگير تر است؛ به ويژه آقاي روغني زنجاني، رئيس سازمان برنامه و بودجه كه خيلي صريح الهجه است، اين گونه سخنان را مانع توسعه كشور مي دانست». وي در ادامه خاطراتش در روز بعد مي نويسد«آقاي محمدی (معاون سياسي) تماس گرفت و درباره سخنان امروز حجت الاسلام و المسلمين آقاي حاج سيد احمد خميني خبر داد. ايشان ظاهرا در ديدار اعضاي معاونت پژوهشي موسسه تنظيم و نشر آثار امام، مجددا نقدي تلويحي به مسائل جاري اقتصادي دولت داشته اند و گفته اند كه مبارزه با مرفهين بي درد و سرمايه داران بزرگ بايد نصب العين همه در گفتار و عمل باشد». اين توجه به اظهارات احمد خميني نشانگر اهميتي است كه آن روزها موضعگيريهاي احمد خميني براي دستگاه ولايت فقيه داشته و نيز نشانگر اثر منفي آن بر برنامه هاي اقتصادي « سردار سازندگي» است، آن اندازه اهميت كه تا احمد خميني جايي سخن مي گفته، گزارشش به مقامات بالا داده مي شد.
– لاریجانی در يادداشت روز ۱۹ مهرماه همان سال (۱۳۷۳) در مورد مساله گرانی وبحثهای مربوط به آن نوشته است: «غوغايی از موضعگيری است! راه حلها هم الي ماشاالله است؛ از راه اندازی تعاونيهای کوچک گرفته تا فروشگاههای بزرگ دولتی و اعلام هر روزه قيمت كالاها از صدا وسيما و …. همه هم موضعگيری كرده‌اند اما در اين ميان مواضع حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد احمد آقا از سنخ ديگری است. ايشان روز گذشته در ديدار مسئولان امنيت داخلی وزارت اطلاعات بار دبگر گفته‌اند نفوذ سرمايه داران بزرگ در پيكره اقتصادی كشور منشاء گرانی و اخلال در امور است و بايد با تروريستهای اقتصادی و سرمايه داران بزرگ كه سر فصل سرمايه داران وابسته به خارج هستند بشدت برخورد كنيم. مواضع حاج سيد احمد آقا به دليل جايگاه ايشان، تاثير گذاري زيادی در كشور و مسئولان دولتی دارد.»

* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.