جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
برادران افغان ونژاد پرستی حکومت استبداد مذهبی

تاريخ انتشار : 6/28/2015



مجید خیامی
ویژۀ رسام؛

افغانستان؛ کشوری فقیر با مردمی مظلوم و ستمدیده. شاید کمتر ملتی را در دنیا بتوان یافت که به اندازه ی افغانستانی ها درد و رنج دیده باشند و در بسیاری از کشورهای جهان حقوقشان پایمال گردد. ملتی بسیار نجیب با سرنوشتی غم انگیز و دردناک. مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب مردم ایران در سال ۱۳۵۷، سرزمین همسایه، افغانستان نیز دستخوش تحولات اساسی شد. دولت محمد داود سقوط کرد، سپاه چهلم ارتش شوروی سابق، به فرمان لئونید برژنف، رهبر آن روزگار شوروی، روز سوم دی ماه ۱۳۵۸/ ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹، وارد افغانستان شد و درگیری‌های شدید میان مجاهدین و نیروهای نظامی شوروی، در طول ۹ سال، یک میلیون کشته برجا گذاشت و میلیون‌ها افغانستانی را مجبور به ترک سرزمینشان کرد. نزدیک‌ترین کشورها برای مهاجرت ایران و پاکستان بودند. دو کشور هم‌مرز و همسایه که مردمانش در زبان‌های فارسی و پشتو، با بسیاری از افغانستانی‌ها هم‌زبان هستند، اما همدلی میان آن‌ها و افغانستانی‌ها، محل سوال است.
داستان مهاجرت به کشورهای همسایه، داستان غمبار سرنوشت ملیون‌ها انسانی است که به خاطر مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، سرزمین اصلی ‌شان را ترک نموده و برای ادامه زندگی در کشور دوم مهاجر و یا پناهنده شده‌اند. اگر می‌شد وضع زنان و کودکان افغان را هنگام عبور از مرزهای ایران و پاکستان مستند سازی کرد، شاید تراژیکترین مستندها در دنیا معرفی می‌شد. این داستان غم‌انگیز تنها مربوط به مرزهای ایران و پاکستان نمی‌شود؛ بلکه عبور مهاجران افغان از آب‌های استرالیا و دیگر مرزها نیز با تلخی‌های فراموش ناشدنی‌ ای همراه است. در سالهای ابتدایی شروع جنگ، طرح شعارهای عوامفریبانه ای همچون "مسلمان، برادر مسلمان" و "اسلام مرز ندارد"، چشم‌انداز امیدوار‌کننده‌ای پیش روی مهاجران افغان که عازم ایران بودند قرار داد. اما با گذر از ادبیات رسمی و تبلیغات دولتی، این چشم‌انداز برای بسیاری از مهاجران به جهنم تبدیل شد. داستان مهاجرت افغان‌ها به ایران، بدترین نوع مهاجرت است. مهاجران افغان نه تنها هنگام عبور از مرزها قربانی می‌دهند؛ بلکه در داخل ایران نیز هر از چندگاهی قربانی تبعیض می‌گردند و حقوق انسانی‌شان مدام پایمال می‌ گردد.
یک سال پس از ورود اولین گروه های افغان به ایران و آغاز جنگ ایران و عراق، شرایط اقتصادی سخت شد و جای مهاجران تنگ و تنگ‌تر گردید. شماری از آن‌ها حتی راهی جبهه‌های جنگ با عراق شدند و در مقابل، در حالی که عده‌ای، فارغ از جنگ، افغان‌ها را مقصر مشکلاتی همچون "نبود کار" قلمداد می‌کردند، دولت دورنما و برنامه روشنی برای مدیریت مهاجرت افغانستانی‌ها نداشت. در ادبیات رسمی اما، مردم همچنان "مهمان‌نواز" بودند و ایران از مهاجر‌پذیر‌ترین کشورها شناخته می‌شد. ادعایی که همچنان توسط مقام‌های حکومتی مطرح می‌شود. حالا و با گذشت بیش از ۳۵ سال از آغاز پناه آوردن گسترده افغانستانی‌ها به ایران، خشونت علیه آن‌ها عیان‌تر شده است. تا سال ۲۰۱۳، بیش از دو میلیون و ۸۰۰ هزار پناهنده افغان در ایران زندگی می‌کردند که فقط ۸۰۰ هزار نفر از آن‌ها به عنوان مهاجر قانونی ثبت‌نام شده‌اند و بقیه به صورت غیرقانونی در ایران زندگی می‌کنند. آن‌ها که به اصطلاح قانونی‌اند، تنها حق انجام برخی کارها را دارند و آن‌ها که "غیر‌قانونی"‌اند، برای زندگی در میان همزبان‌های خود باید تن به هر کاری بسپارند. اگر واقع‌بینانه قضاوت شود ایران از جمله کشورهایی است که در صدر کشورهای ناقض حقوق بشر قرار دارد. 
گزارشی که چندی پیش سازمان دیدبان حقوق بشر از وضع مهاجران افغان در ایران تهیه کرده بود، وضعیت آنان را بحرانی و تکان‌دهنده توصیف می کرد. در این گزارش موارد خشونت از جمله ضرب و شتم، حبس در شرایط غیر بهداشتی و غیر انسانی، اجبار به پرداخت پول برای انتقال و اسکان در اردوگاه‌های مرزی، کار اجباری و جداسازی اجباری اعضای خانواده‌ها از یکدیگر مستند شده است. بر اساس این گزارش، سازمان دیدبان حقوق بشر به‌ ویژه درباره آزار و اذیت نیروهای امنیتی ایران نسبت به کودکان مهاجر بدون سرپرست که بدون والدین و یا هرگونه سرپرست دیگر سفر می‌کنند، و تعداد قابل توجهی از کارگران مهاجر و اخراج‌شوندگان افغان را تشکیل می‌دهند، نگران است. وحشتناکترین نوع نقض حقوق بشر پایمال نمودن حقوق انسانی کودکان است که جمهوری اسلامی این حرکت غیرانسانی را در مقابل کودکان مهاجر افغان انجام می‌دهد. مقامات ایران ادعا می‌کنند اجازه دادن به کودکان افغان برای استفاده از رفاه اجتماعی، می‌تواند به افزایش مهاجرت غیر‌قانونی افغان‌ها به ایران و فشار بیشتر بر وضعیت اقتصادی کشور منجر شود.
مواردی چون ممنوعیت ورود افغان‌ها به پارک صفه اصفهان، اخراج و ممنوعیت حضور افغان‌ها در برخی استانهای ایران و حتی صدور حکم ممنوعیت فروش مواد غذایی به پناهجویان غیرقانونی در فارس، جلوگیری از ثبت نام دانش آموزان افغانی در مدارس در یزد، جلوگیری از ازدواج با اتباع ایرانی و ندادن شناسنامه به فرزندان حاصل از این ازدواجها، تنبیه تحقیر آمیز دانش آموزان افغانی در پاکدشت ورامین تنها نمونه‌هایی از موارد متعدد فشار به افغان‌ها بوده است. فیلم های منتشر شده از آزار و اذیت شرم آوری که در اردوگاه ها و مراکز انتظامی بر علیه اتباع دستگیر شده افغانی اعمال می شود دل هر انسانی را به درد می آورد.
این وضعیت باعث شده است برخی فعالان حقوق بشر، تبعیضی که علیه‌ مهاجران افغانستانی اعمال می‌شود را "نژاد‌پرستانه" بخوانند. دکتر صادق زیبا کلام استاد دانشگاه تهران چندی پیش با نوشتن نامه ای به رئیس جمهور ضمن اعتراض به وضعیت ایجاد شده برای افغانهای ساکن ایران، در بخشی از نامه اش چنین نوشته بود: «آیا این خفت‌آور نیست که در ایران افغان‌ها نمی‌توانند فرزندانشان را حتی به مدرسه بفرستند. نمی‌توانند یک دفترچه خدمات درمانی داشته باشند و بیمه شوند. به فرزندانشان که در ایران متولد می‌شوند شناسنامه نمی‌دهیم. ازدواجشان با ایرانیان را به رسمیت نمی‌شناسیم؟ حتی اجازه نمی‌دهیم یک حساب بانکی باز کنند. آیا ظلم و تبعیض نژادی از این بیشتر هم وجود دارد؟ رفتار ما با افغان‌ها از جمله اینکه حتی به آنان در برخی از شهرهایمان اجازه ورود نمی‌دهیم و آن را با افتخار اعلام هم می‌کنیم، یادآور رفتار اروپایی‌های قرون وسطی و آلمان نازی با یهودی‌ها و رفتار نژادپرستان سفیدپوست در آمریکا و آفریقای جنوبی دوران آپارتاید با سیاه‌پوستان است. استدعا دارم به‌ جای خط و نشان و تهدید افغان‌ها، ما هم هم‌چون بلاد دیگر دنیا با پناه‌جویانمان حسب عهد و میثاق‌ها و ضوابط بین‌المللی رفتار نماییم».
افغان ستیزی یک رویه تازه و جدید در ایران نیست اما در سال‌های گذشته به رسانه‌ها راه پیدا کرده و در برخی موارد اعتراض و واکنش فعالان مدنی را هم به دنبال داشته است. مسئله ی مهمی که وجود دارد و باید به آن توجه کرد این است که انتظار می رود شاهد حضور پر رنگ حکومت ها و اقدامات سازنده ی آن ها باشیم. اقداماتی  که می تواند به هر چه بهتر شدن شرایط زندگی افغان ها کمک کند، اما آنچه که ما شاهد آن هستیم نه تنها حضور مؤثر نهادهای دولتی نیست، بلکه اقدامی آگاهانه و سیستماتیکی است که برای جلوگیری از همبستگی اجتماعی میان افراد یک جامعه و حتی نقض حقوق بشر صورت می گیرد. از این رو می توان امیدوار بود که در شرایط فعلی، در کنار تلاش هایی در سطح اجتماعی، آن چه می تواند به مقاومت در برابر این موضوع مدد برساند، آگاهی بخشی به تک تک افراد جامعه است که هر یک از ما به سهم خود مسئولیم. افغانستان هنوز و همچنان روی آرامش پایدار را ندیده است. گرچه حالا دولت مستقر دارد و جامعه مدنی آن پویاتر از قبل به فعالیت‌هایش ادامه می‌دهد، ولی گاه و بی‌گاه خبر انفجار و حمله‌های انتحاری از این کشور مخابره می‌شود و شرایط امنیتی و اقتصادی به گونه‌ای نیست که مهاجران این سال‌ها به سرزمینشان برگردند و آنها همچنان چشم به آینده دارند.
 ما در این در از پی حشمت و جا نامده‌ایم*** از بدی حادثه این جا به پناه آمده‌ایم


* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.

برچسبها:



درج نظرات
نام : 
آدرس ایمیل : 
متن پیام : 
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.