سجاد نيک آيين
نشریۀ المانیتور در مقاله ای تحت عنوان "ایران شیعیان MI6 را هدف می گیرد" به یکی از موضوعات داغ محافل مذهبی در ایران و خاورمیانه یعنی افراطی گری در جهان تشیع وارتباط آن با مذهبیون شیعه ساکن اروپا وآمریکا، پرداخته است. نشریه المانیتور در تاریخ چهارم می سال جاری میلادی در ستون "نبض ایران" مقاله ای به عنوان "ایران شیعیان ام آی 6 را هدف قرار می دهد" به قلم آرش عزیزی منتشر نمود. این مقاله حاوی مدعیات، مطالب ونکاتی بود که بعضاً با واقعیات عینی وجاری فاصلۀ بسیار داشت. از این رو نوشتار پیش رو در جهت تنویر افکار عمومی وروشنگری دربارۀ ابهامات ومدعیات غیر دقیق آن مقاله تهیه وبه وسایل ووسایط مختلف جهت بازتاب به آن نشریه محترم ارسال شد. علیرغم پیگیری های مکرر وبرخلاف اصول حرفه ای رسانه ای، نشریۀ محترم "المانیتور" از انتشار این جوابیه خودداری نمود. علیرغم این مسأله پیش از انتشار نوشتار پیش رو وجهت رعایت اصول اخلاق رسانه ای، همین متن به سردبیری المانیتور ارسال شد ودست اندرکاران پس از درک جدی بودن مسأله، نسبت به تجدید نظر در تصمیم خود وانتشار مطلب اظهار امیدواری کردند وخواستار اولاً کوتاه تر شدن نوشتار وکاهش تعداد کلمات آن به کمتر از هزار کلمه وارائۀ توضیحی دربارۀ محتوای مقاله شدند. در نهایت پس از بیش از یکماه نامه نگاری های الکترونیکی با سردبیری وبسایت ودر روندی کاملاً فرسایشی، روز گذشته سردبیری المانیتور را غیرممکن واز نویسنده خواست تا آنرا در قسمت کامنتهای وبسایت منتشر کند! از این رو نوشتار پیش رو در اختیار پایگاه های خبری وزین "گویانیوز" و"رسام" قرار گرفت تا در جهت آگاهی سازی وشفاف سازی در اختیار عموم خوانندگان ایرانی در خارج از کشور قرار گیرد. ********************************************* نشریۀ المانیتور در مقاله ای تحت عنوان "ایران شیعیان MI6 را هدف می گیرد" به یکی از موضوعات داغ محافل مذهبی در ایران و خاورمیانه یعنی افراطی گری در جهان تشیع وارتباط آن با مذهبیون شیعه ساکن اروپا وآمریکا، پرداخته است. علیرغم تلاش نویسنده در رعایت بیطرفی، انتخاب عنوان "شیعیان MI6" از همان آغاز ناقض این امر است. شیعیان انگلیسی ویا شیعیان وابسته به سرویس اطلاعاتی بریتانیا عنوانی است که حاکمان اسلامی ایران برای توصیف شیعیانی که دیدگاهی متفاوت با دیدگاههای حکومت ایران دربارۀ مسائل مختلف مذهبی، اجتماعی وسیاسی دارند استفاده کرده اند. این گروه از شیعیان منتقد که حکومت ایران آنها را به وابستگی به کشورهای غربی متهم می نماید، نخستین بار توسط رهبر جمهوری اسلامی، آیت الله علی خامنه ای، به ارتباط با انگلستان وآمریکا متهم شدند. آیت الله خامنه ای بدون اشاره به نام اشخاص معینی، با اشاره به شبکه های ماهواره ای مذهبی شیعه که از خارج از ایران پخش می شوند، این قرائت از تشیع را محکوم کرده وخواستار برخورد با آن شده بود. خـَـلــط ناموجه وغیر مستند نهادهای اطلاعاتی وامنیتی جمهوری اسلامی کوشیدند تا از این هشدار رهبر ایران برای تسویه حسابهای سیاسی با جریان مرجعیت آیت الله سید صادق شیرازی -از مراجع تقلید منتقد جمهوری اسلامی- بهره برداری کنند. این محافل امنیتی در پوشش برخورد با آنچه رهبر نظام آنرا "تشیع لندنی" توصیف کرده بود، مبارزه با یکی از مراجع منتقد جمهوری اسلامی را آغاز کردند. یکی دانستن عملکرد برخی شبکه های ماهواره ای شیعه با مواضع آیت الله سید صادق شیرازی مشابه اتهامی است که دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی دربارۀ جریان مرجعیت آیت الله شیرازی مطرح می کنند. مقاله المانیتور بقلم آرش عزیزی، شبکه های ماهواره ای مستقل شیعه را نمایندۀ آیت الله شیرازی ویا سخنگوی او معرفی کند در حالی که بسیاری از آنها هیچ ارتباط سازمانی ورسمی با آیت الله شیرازی ندارند. این امکان وجود داشت تا از نمایندگان بیت آیت الله شیرازی دربارۀ ارتباط با این شبکه های تلویزیونی پرسش شود، بویژه آنکه نمایندگان این مرجع تقلید در سراسر اروپا وآمریکا در دسترس هستند. سال گذشته، دفتر آیت الله شیرازی طی بیانیه ای بطور رسمی شبکۀ ماهواره "مرجعیت" را تنها نمایندۀ رسمی مواضع ودیدگاههای آیت الله دانست و از خود دربارۀ عملکرد سایر شبکه های تلویزیونی سلب مسئولیت نمود(1). اما مقاله در این مورد صرفا به اخبار منتشر شده از رسانه های جمهوری اسلامی ارجاع میدهد. عنوان مقاله، با تکرار اتهام "شیعیان انگلیسی"، مدعای جمهوری اسلامی دربارۀ این شبکه های ماهواره ای و وابستگی آنها به انگلستان وسرویسهای جاسوسی را تلویحاً تأیید می کند. تکرار این اتهام و یکی گرفتن این شبکه ها با جریان آیت الله شیرازی، اشتباه است شیعیان در تبعید مقاله در قسمتی با اشاره به قرار داشتن بعضی از مؤسسات ومراکز وابسته به آیت الله شیرازی در خارج از ایران و بویژه آمریکا وانگلستان نتیجه گرفته است که میان این جریان و سرویس های جاسوسی انگلستان ارتباطی وجود دارد. باید توجه داشت که اقامت در یک کشور خارجی دلیلی بر وابستگی به سیستم های اطلاعاتی آن کشور نیست. حضور هواداران آیت الله شیرازی در اروپا و آمریکا در واقع تبعیدی اجباری است. در سال های آغازین دهه هفتاد، حاکمان ایران سرکوب گسترده ای را بر علیه آیت الله سید محمد شیرازی و هوادران ایشان آغاز کردند. بسیاری از آنها به زندان افتادند و شکنجه شدند و شخص آیت الله نیز دو دهۀ واپسین عمر خود را در حصر گذراند و در نتیجه این فشارها بسیاری از هوادران ایشان به اجبار از کشور خارج شدند وفعالیت تبلیغی وفرهنگی خود را در خارج از ایران و بویژه در کشورهای برخوردار از آزادی ودموکراسی از سر گرفتند. مسأله ای که دربارۀ سایر فعالان سیاسی، اجتماعی وفرهنگی نیز متاسفانه و به کرات اتفاق افتاده است. البته در تمام این سالها به توجه به سیاست امنیتی برون مرزی جمهوری اسلامی این فعالان در تبعید وابسته بیگانه وسرویس های جاسوسی خارجی معرفی شده اند. موضوعی که همواره از محورهای اصلی مقالات کیهان آقای شریعتمداری بوده است و تکرار آن در مقاله المانیتور دلیل قابل قبولی نیست. مدعای دیگر جمهوری اسلامی نسبت به وابستگی شیعیان در تبعید وجود مراکز وفعالیت های آنها در خارج از ایران است که مقاله المانیتور به صورتی آنرا بازتولید وتکرار کرده است. این مدعا در حالی مطرح وتکرار می شود که داشتن مراکز تبلیغی، شبکه های ماهواره ای ویا نمایندگی در کشورهای خارجی تنها متخص جریانی خاص از جریانهای مذهبی بویژه هواداران آیت الله شیرازی نیست. طی سی وچند سال گذشته جمهوری اسلامی بزرگترین مراکز فرهنگی واسلامی را در اروپا، آمریکا، کانادا واسترالیا راه اندازی وتأسیس کرده است ونمایندگان آیت الله خمینی وآیت الله خامنه ای رسماً وبا عنوان وکالت رهبران جمهوری اسلامی بر این مراکز وفعالیتهایشان نظارت داشته اند. این امر البته محدود به دوران انقلاب هم نیست بلکه حتی پیش از انقلاب بهمن 57 هم، انقلابیون به تشویق آیت الله خمینی به تأسیس کانونها ومراکز تبلیغاتی در سراسر اروپا وآمریکا پرداختند واز این مراکز به عنوان یکی از ابزارها مهم تأثیر گذاری رسانه ای وسیاسی بهره جستند. این فعالیتها هیچگاه به معنای ارتباط انقلابیون وبا رهبر انقلاب با سرویس های جاسوسی کشورهای بیگانه از جمله فرانسه، آمریکا تقلی نشد. این در حالی است که امروز نقش کشورهای غربی وبویژه رویکرد ایالات متحده در آن سالها در پیروزی انقلاب اسلامی قابل انکار نیست. نظریۀ ولایت فقیه مقاله در ادامه دربارۀ ریشه های اختلاف جریان مرجعیت آیت الله سید محمد شیرازی به نقل از آقای مهدی خلجی، ریشه های این اختلاف را بر سر مبانی دموکراتیک نمیداند بلکه رقابت های مذهبی را عامل آن معرفی میکند. آثار مکتوب وتألیفات آیت الله سید محمد شیرازی به عنوان پدرمؤسس جریان مرجعیت شیرازی وپس از او برادرش آیت الله سید صادق شیرازی ودیگر نظریه پردازان این جریان و همینطور نحوه برخورد جمهوری اسلامی با این جریان نشان میدهد که این اختلاف ارتباطی به رقابت مذهبی ندارد. پس از انقلاب اسلامی در سال 1979 وپس از ورود آیت الله سید محمد شیرازی به ایران نخستین نشانه های اختلاف وی با آیت الله خمینی بر سر شیوۀ ادارۀ کشور بروز کرد. آیت الله خمینی آنچنانکه تصریح کرده بود، ولایت مطلقۀ فقیه را به عنوان نظام سیاسی مشروع ادارۀ کشور قلمداد می نمود وارادۀ سیاسی فرد فقیه را در تعیین سرنوشت ملت وکشور مشروع می دانست، حال آنکه آیت الله سید محمد شیرازی آنچنانکه در آثار مکتوب خود نیز بارها اشاره کرده بود، تنها راه ادارۀ کشور را شورای فقها می دانست ونقشی "نظارتی" ونه ولایتی برای چنین شورایی قائل بود.(2) ایشان رضایت مردم ورأی اکثریتِ برآمده از انتخاباتی آزاد ودموکراتیک با وجود آزادی احزاب ورسانه ها را ملاک مشروعیت حکومت می دانست.(3) از جمله وی در کتاب " آزادی در اسلام" به روشنی از نظریۀ شورای مراجع به عنوان آلترناتیوی در مقابل نظریۀ ولایت فقیه یاد می کند، واین دو نظریه را در مقابل یکدیگر ونه حتی مکمل یکدیگر قرار می دهد.(4) وی در کتاب دیگر خود به نام "رهنمودهای شرعی" صراحتاً نظریۀ شورای مراجع تقلید بشرط رضايت وانتخاب اکثریت مردم را به عنوان آلترناتیو در برابر نظریۀ ولایت فقیه اعلام می کند، وحتی لفظ "ولایت" را نیز برای چنین شورایی به کار نمی برد. وی نظریۀ شورای مراجع را به معنی "تصمیم گیری مراجع تقلید با رأی اکثریت" توصیف می کند(5). ایدۀ شورای رهبری به جای رهبر مطلق اخیراً بارها توسط هاشمی رفسنجانی مورد اشاره قرار گرفته و وی این نظریه را به عنوان ایده ای کارآمدتر در مسیر ادارۀ کشور توصیف کرده است. موضعی که البته انتقاد جناح تندرو محافظه کاران را در پی داشته است. همچنین عدم استفاده از پیشوند "ولایت" برای این نظریه نشان می دهد که وی باورمند به برخورداری ذاتی فقها از امتیاز ویژۀ حکومت وولایت نبوده است. ایشان حتی ولایت را نزد باورمندان به نظریۀ ولایت فقیه نه مطلقه بلکه مقید ودرچهارچوب رعایت اصول وضوابط اسلامی از جمله رعایت عدالت می داند. وی در کتاب "حکومت اسلامی، افق ها وچشم اندازها" با اشاره به این مسأله می نویسد: " در میان گروه دیگری از شیعیان هم که باورمند به ولایت فقیه هستند، این ولایت نه مطلقه بلکه مقید به حدود وضوابط اسلامی از جمله رعایت آزادیها، حقوق وآزادیهاست.(6)" مرحوم آیت الله منتظری نیز سالها بعد از دیدگاه سابق خود دربارۀ ولایت مطلقۀ فقیه به نفع ولایت مقیدۀ فقیه تغییر موضع دادند. از سوی دیگر، آیت الله سید مرتضی شیرازی، فرزند آیت الله سید محمد شیرازی که نزدیک به دو سال را در جمهوری اسلامی زندانی بودند و تحت شکنجه نیز قرار گرفت، در کتابی تحت عنوان "شورای فقها" به تبیین ابعاد نظریۀ پدرش،سید محمد شیرازی، پرداخته ودر آن کتاب نظریۀ ولایت مطلقۀ فقیه را بدعتی در اندیشۀ شیعه توصیف کرده است.(7) اعتقاد به جدایی نهاد دین از نهاد سیاست هرچند مقاله در ادامه به نقل از مهدی خلجی، اختلاف مرجعیت آیت الله شیرازی و حکومت جمهوری اسلامی را به اختلاف نظر بر سر برخی مسائل مذهبی مانند قمه زنی وبرائت تقلیل میدهد، اما یکی از دلایل عمده اختلاف سید صادق شیرازی با حاکمان جمهوری اسلامی، باور عمیق وی به ضرورت جدایی نهاد دین از نهاد سیاست است. جريان مرجعيت آیت الله سید صادق شیرازی از منادیان "استقلال حوزه های علمیه شیعه" از "حکومت" بوده اند. این نگاه درست در تقابل با دیدگاه مسلط در جمهوری اسلامی قرار دارد که براساس آن حوزه های علمیه، هیأتها ومراکز مذهبی یکی از ابزارهای حکومت در بسط وگسترش نفوذ ایدئولوژی ولایت مطلقۀ فقیه به شمار می رود. مفهوم استقلال حوزه های علمیه از نهاد حکومت وتبدیل نشدن مراکز دینی به ابزاری برای اعمال وپیاده سازی سیاستهای حکومتی در حقیقت به معنا وتداعی کنندۀ جدایی نهاد دین از نهاد حکومت بوده است. همانگونه که نهاد دین ومرجعیت خواستار استقلال وعدم دخالت دولت در مسائل مربوط به دین است، این مسأله به عدم دخالت نهاد دین در امور مربوط به حکومت منتهی می شود. این نظریه ای است که مرجع فقید، آیت الله سید محمد شیرازی وپس از وی برادرش آیت الله سید صادق شیرازی در دو سطح گفتار وعمل آنرا به کار بسته وتطبیق کرده اند. آیت الله سید محمد شیرازی در این باره می نویسد: " استقلال حوزه های علمیه از حکومت امری ضروری است، چرا که حکومتها بویژه حکومتهای استبدادی از نهاده دین برای مشروعیت بخشیدن به عملکرد خود استفاده می کنند واگر حوزه های علمیه ابزار مشروعیت بخشی به حاکمان قرار گیرند، پیامدی جز تباهی وویرانی دین ودنیا در پی نخواهد داشت. استقلال حوزه های علمیه نیز جز در چهارچوب نظام دموکراتیک، آنچنانکه امروزه مصطلح است، بدست نمی آید. شیوه ای که در حقیقت خواستۀ اصلی وروش اسلام در برخورد با این مسأله است."(8) آیت الله شیرازی البته در آثار دیگر خود، به روشنی از چرایی پافشاری بر این استقلال پرده بر می دارد وچنین استقلال را لازمۀ حفظ نقش سنتی حوزه های علمیۀ شیعه در دفاع از حقوق مردم ومبارزه با استبداد ودیکتاتوری حکومت، بویژه استبداد مذهبی بر می شمارد. وی در کتاب "نقش رهبری امام رضا علیه السلام" در این باره می نویسد: " اگر رهبری جامعه اسلامی جز از این راه (انتخاباتی واقعی و آزاد توسط عموم) ، مثلا از طریق کودتا ، یا تعیین جانشین و ولی عهد و یا دیگر راههای دیکتاتوری و استبدادی روی کار آید ، پوشالی و دروغ است... کسی که به آنچه خداوند نازل کرده حکومت نکند ، کافر ، ظالم و فاسق است ، و وظیفه جمیع مسلمین است که با چنین حکومتی همکاری نکنند ، و از آن فرمان نبرند ، بلکه سعی در براندازی آن کنند."(9) در مهرماه سال ۱۳۸۹، آیت الله خامنه ای طی سخنانی در جمع گروهی از روحانیون درباره استقلال حوزه های علمیه گفت: "استقلال حوزهها به معنای عدم حمایت نظام از حوزه و حوزه از نظام تلقی نشود؛ یک عدهای این را میخواهند. بعضیها میخواهند به عنوان استقلال و به نام استقلال، رابطهی حوزه را با نظام قطع کنند؛ این نمیشود." آیت الله سید صادق شیرازی نیز پس از برادرش همین رویه را در پیش گرفت واز هرگونه وابستگی به نهادهای قدرت در جمهوری اسلامی سرباز زد. برعکس، او حتی کوشید تا مبانی مشروعیت نظام را نیز مخدوش کند. آیت الله سید صادق شیرازی در سخنرانی بیست ویکم ژوئن سال 2014 در جمع روحانیون وطلاب علوم دینی با اشاره به دیدگاه شیخ انصاری، یکی از عالمان طراز اول شیعه در چند صد سال اخیر، نظریۀ ولایت فقیه را نظریه ای کاملاً مردود واثبات چنین ولایتی را برای فقیه غیرممکن دانست. تصریح به عدم اثبات ولایت فقیه به معنای عبوراز نظریه ای که اساس وبنیان مشروعیت نظام کنونی حاکم بر ایران را تشکیل می دهد ومشروعیت زدایی از چنین نظریه ای در حقیقت تنها به معنای سلب مشروعیت مذهبی از نهاد سیاست در جمهوری اسلامی وتأیید جدایی نهاد دین از نهاد سیاست است. این مسأله برخلاف آنچه در مقاله میخوانیم تنها یک اختلاف نظر مذهبی بر سرانجام یا عدم انجام مجموعه ای از شعائر وآیین های مذهبی نیست، بلکه فراتر از آن و بر سر ارکان مشروعیت نظام است. مسأله ای که البته در ادامه مقاله و در مصاحبه با آقای احمدی میخوانیم. حکومت جمهوری اسلامی با درک خطر نفوذ وگسترش این دیدگاه در حوزه های علمیه بارها توسط کارگزاران ونظریه پردازان خود خطر سکولار شدن حوزه های علمیه توسط جریان آیت الله شیرازی را گوشزد ساخته است. ازجمله محمد یزدی رئیس کنونی مجلس خبرگان نظام جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی روز سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1393 با هشدار دربارۀ سکولار شدن حوزه های علیمه اظهار داشته بود: " نگرانی اول من این است که در حوزه متاسفانه درس و بحثها به سمت جدایی دین از سیاست حرکت میکند لذا نمایندگان طلاب باید آنان را تحت نظر و کنترل داشته باشند؛ چرا که یک طلبه باید هم خوب درس بخواند و هم از مسائل فرهنگی و سیاسی کشور مطلع باشد." رهبر جمهوری اسلامی نیز بارها نسبت به گسترش این تفکر در حوزه های علمیه شیعه هشدار داده است. او در مهرماه سال ۱۳۹۱ نیز در دیدار با گروهی دیگر از روحانیون از سکولار شدن حوزه های مذهبی ابراز نگرانی کرد و گفت: "حوزههای علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، برای نظام کار کنند، برای نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛ و این درست عکس آن چیزی است که سیاست سرویسهای امنیتی انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دیگران و دیگران دنبال می کنند. آنها تلاش می کنند بلکه بتوانند یک منفذی پیدا کنند. یک آخوندی یک گوشهای حرفی می زند، که علیالظاهر برخلاف خواست و فهم و عقیدهی کلی نظام است، بزرگش می کنند؛ آن آدم را اگر کوچک هم باشد، از او یک تصویر بزرگی درست می کنند، برای اینکه فاصلهی بین نظام و روحانیت را برجسته کنند؛ القاء کنند که چنین فاصلهای وجود دارد. بنابراین حوزههای علمیه نمی توانند سکولار باشند. اینکه ما به مسائل نظام کار نداریم، به مسائل حکومت کار نداریم، این سکولاریسم است." طی چند ماه اخیر وبا بالا گرفتن موج حملات نهادهای حکومتی به آیت الله سید صادق شیرازی، رئیس انصار حزب الله تبریز، ایشان را به ترور تهدید کردند. وبسایت جرس در گزارش خود در تاریخ 17 بهمن ماه 1393 می آورد: " روح الله بجانی، از مدیران ارشد انصار حزب الله ایران وفرمانده نیروی سیصد نفری موسوم به "جیش الخامنه ای"( ارتش خامنه ای) در مراسم رسمی بزرگداشت مجتبی نواب صفوی که با حمایت وحضور عناصر حکومتی برگزار می شود، خشم خود را از انتقادات آیت الله سید صادق شیرازی از حکومت ایران ابراز داشته وتهدید کرده است که اگر او از مسیر اعتراض به حکومت جمهوری اسلامی و رهبری آن دست برندارد، به زودی انصار حزب الله او را ترور خواهند کرد، همانطور که نزدیک به هفتاد سال قبل گروه فدائیان اسلام، احمدی کسروی نویسندۀ دگراندیش ایرانی را ترور کردند. روح الله بجانی، سید صادق شیرازی را همانند احمد کسروی دانسته وحزب الله ایران را موظف به برخورد وترور او دانسته است(10)". تشبیه آیت الله سید صادق شیرازی به دگراندیشی همانند کسروی نشان دهندۀ عمق اختلاف مبانی ودیدگاههای جریان آیت الله شیرازی با حکومت جمهوری اسلامی است. مجموعۀ این شواهد عدم دقت مقاله دربارۀ ماهیت اختلاف میان آیت الله شیرازی حکومت ایران را نشان می دهد دفاع از آزادی های سیاسی موضوع دیگر، مسألۀ اعتقاد آیت الله سید محمد شیرازی وپس از او آیت الله سید صادق شیرازی به ضرورت آزادیهای سیاسی وفرهنگی از جمله آزادی احزاب وآزادی مطبوعات است. بازخوانی میراث فکری آیت الله سید محمد شیرازی دربارۀ آزادیهای موجود در اسلام که یک حکومت مدعی اسلام موظف به رعایت آنهاست مؤید این مدعاست. به نظر می رسد پیش از نگارش این مقاله، پژوهشی هرچند کوتاه در منابع وتألیفات فکری ونظری خاندان شیرازی صورت نگرفته است و مقاله سعی کرده است صرفا با اتکا به دانش اندیشمند گرامی ،آقای مهدی خلجی، مخالفت مطلقی با هر جریان روحانیت داشته باشد. در اینجا به چند نمونه از آنچه آیت الله سید محمد شیرازی، مرجع تقلید فقید، دربارۀ آزادیهای سیاسی وضرورت رعایت آنها در نوشته های خود آورده است، اشاره می شود. آیت الله سید محمد شیرازی در کتاب " فقه اجتماع"، با ستایش از جوامع باز وآزادیهای موجود در این جوامع، در توصیف این جوامع می نویسد: " ویژگی های جوامع باز، برخلاف جوامع بسته عبارتند از آزادی مطبوعات، آزادی تجارت وکسب وکار، آزادی فرهنگ وهنر ورسانه وپویایی در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی. در این جوامع حاکمان همانند ودر ردیف دیگر افراد جامعه اند؛ انتقاد از آنها بصورت علنی وآشکارا صورت می گیرد، علناً مورد پرسش قرار گرفته وتوسط افکار عمومی به چالش گرفته می شوند. در چنین جامعه ای امکان استفاده از استعدادها بصورت هماهنگ در جهت پیشرفت وترقی جامعه میسر می شود.(11)" وی در کتاب دیگر خود تحت عنوان " حکومت عدالت محور" شرط تحقق عدالت در حکومت را به این صورت تشریح می کند: " احزاب آزاد، شورا ودموکراسی در حکومت، وجود نهادهای قانونی وجامعۀ مدنی، آزادی مطبوعات ورسانه، استقلال قوۀ قضائیه وتفکیک قوا، استقلال حوزه های علمیه، زدودن قوانین دست وپا گیر اداری وبوروکراسی زائد، برداشتن مالیاتها، تجارت وکسب وکار آزاد وآزادی واردات وصادرات از شروط تحقق حکومت عادلانه ای هستند که شیعه به عنوان آرمانی انسانی انتظارش را می کشد."(12) آیت الله سید محمد شیرازی نه صرفاً از یک موضع سنتی وکلاسیک وبه عنوان یک فقیه ومرجع تقلید سنتی شیعه بلکه از منظر یک مرجع بلندپایۀ دینی به بیان باورهای خود در باب حکومت اسلامی آنهم در روزگار آیت الله خمینی ودر اوج شور وهیجان انقلاب پرداخته است. در حالیکه بسیاری از روحانیون حکومتی وبا شبه حکومتی در آن روزگار وحتی در عصر حاضر(13) یا آنکه اساساً چنین دغدغه ای نداشتند ویا آنکه بواسطۀ به قدرت رسیدن هم صنفان خود هیچ گاه در اندیشۀ علنی ساختن این انتقادات برنیامدند وهر یک به صورتی از مزایای همراهی با قدرت بهره مند شدند. دفاع از حقوق شهروندان اختلاف جوهری وبنیادین دیدگاه جریان مرجعیت شیرازی با دیدگاههای مسلط و رسمی در جمهوری اسلامی البته تنها به مسأله حکومت داری محدود نمی شود. دفاع از حقوق شهروندی در طول تاریخ جمهوری اسلامی به گواهی مواضع، بیانیه ها، سخنرانی ها وتألیفات خاندان شیرازی یکی از موضوعات نزاع این مرجعیت سنتی شیعه با جمهوری اسلامی بوده است. الف- حقوق زندانی در اسلام برخلاف آیت الله خمینی، که در باب حقوق شهروندان تنها به ارائۀ برخی کلیات واشاره به برخی مواضع سطحی درباب وضعیت شهروندان در نظام اسلامی بسنده کرده است، آیت الله سید محمد شیرازی، مرجع تقلید فقید ورهبر جریان شیرازی تا سال 1380 هجری شمسی، دربارۀ جزئی ترین مسائل مرتبط با حقوق شهروندی هم نظریه پردازی کرده است. از جمله وی در کتاب تحت عنوان " اسلام چگونه به زندانی نگاه می کند؟" به بیان تفصیلی حقوق زندانیان در اسلام سخن می گوید ودر منشوری مشتمل بر بیش از پنجاه ماده به ذکر حقوق زندانیان در اسلام ووظایف حکومت در برابر زندانیان می پردازد. وی همچنین در کتاب دیگر خود تحت عنوان "چرایی فاجعه ها؟" برای نخستین بار در تاریخ فقه شیعه معاصر، زندانی کردن افراد به دلیل بیان عقیده را محکوم کرده وآنرا غیر شرعی وغیر اسلامی می خواند(14). ب-دفاع از مراجع تقلید مستقل جريان مرجعيت شيرازی را باید در شمار پیشگامان دفاع از مراجع تقلید منتقد جمهوری اسلامی دانست. در جریان برخورد حکومت ایران با مراجع تقلید منتقد نظام جمهوری اسلامی با مراجعي همچون آیت الله شریعتمداری، آیت الله روحانی، طباطبایی قمی وحتی آیت الله منتظری علیرغم تمامی اختلافات فکری با ایشان، آیت الله شیرازی وبیت وی از نخستین نهادهای حوزوی ودینی بودند که به حمایت از این مراجع تقلید منتقد پرداختند. آیت الله سید محمد شیرازی در جریان حصر آیت الله سید کاظم شریعتمداری، سید محمد روحانی، سید صادق روحانی، سید حسن طباطبایی قمی وحتی در جریان حصر آیت الله منتظری بارها وبارها با شکستن حصر وعلیرغم آنکه خود در حصر خانگی قرار داشت، بارها وبارها نمایندگانی را به دیدار این مراجع تقلید منتقد فرستاد وعلیرغم پرداخت هزینه های سنگین ودستگیری اطرافیان وفرزندان ومحکوم شدن آنها به اعدام از پیگیری این رویه عقب نشینی نکرد. این در حالیستکه آیت الله منتظری وآیت الله سید محمد شیرازی بعضاً در موارد فکری اختلاف نظرهای عمیق وبنیادین با یکدیگر داشتند، اما روح روادارانۀ حاکم بر رفتار دینی وسیاسی آیت الله سید محمد شیرازی زمینه های همگرایی میان او ومراجع تقلید منتقد نظام جمهوری اسلامی را هرچه بیشتر فراهم ساخت.
دیدار آیت الله سید صادق شیرازی با آیت الله منتظری در ایام حصر خانگی پ- انتقاد از سرکوب جنبش سبز ادامه همین مسیر را می توان در مرجعیت رهبر فعلی بیت آیت الله شیرازی، یعنی آیت الله سید صادق شیرازی نیز یافت. وی در جریان جنبش سبز وبرخورد خشونت آمیز حکومت با معترضان با نتایج انتخابات ریاست جمهوری به صراحت از خشونت بی اندازۀ حکومت در برخورد با راهپیمایان انتقاد کرد وتلویحاً آیت الله خمینی را به دلیل اعدامهای آغاز انقلاب به تأسیس سنت خشونت وخون ریزی متهم نمود. وی در جریان سخنرانی خود در 19 بهمن ماه سال 1388 بمناسبت چهلمین روز شهادت امام سوم شیعیان، امام حسین علیه السلام، با اشاره به حکومتهایی که با پول مردم اسلحه خریده ومردم را سرکوب می کنند، ودر اشاره ای صریح به عملکرد حکومت جمهوری اسلامی اظهار داشت: " مگر منافق را باید کشت؟!... پیامبر اسلام حتی یک منافق را نکشت." ت- فتوای مشهور عدم مشروعیت مصادرۀ زندانیان سیاسی حمایت آیت الله سید صادق شیرازی در حمایت از حقوق شهروندی البته به همین جا محدود نماند. پس از جنبش سبز وموج گستردۀ بازداشت ها ومصادرۀ اموال زندانیان ووثیقه گذاران توسط حکومت ایران، آیت الله سید صادق شیرازی تنها مرجع تقلیدی بود که طی فتوایی رسمی حکم به حرمت مصادرۀ اموال زندانیان سیاسی داد وهرگونه استفاده از این اموال را غیرشرعی خواند. این موضع گیری آیت الله سید صادق شیرازی در دفاع از حقوق زندانیان سیاسی در آن مقطع بطور گسترده در رسانه های فارسی زبان انعکاس یافت(15). علی افشاری، از فعالان سرشناس سیاسی ودانشجویی" دراین باره می نویسد: " در این شرایط، فتوی آیت الله صادق شیرازی از اهمیت قابل توجهی برخودار است به ویژه آنکه اکثر زندانیان سیاسی از خانواده هایی هستند که بضاعت مالی بالا ندارند و توقیف اموال این افراد یا نزدیکانشان می تواند همه هستی آنها را از بین ببرد." ت-دفاع از آزادی اقلیتهای دینی ومذهبی سید محمد شیرازی وپس از او سید صادق شیرازی نه تنها به همزیستی مسالمت آمیز میان مسلمانان دعوت می کنند وکتابی در این باب تحت این عنوان که چگونه باید مسلمانان را گرد هم آورد" تألیف کرده است ودر آن مفصلا از حقوق شهروندان سنی وتمامی اقلیت ها حتی بودائیان هم سخن گفته است.(16) فراتر از این، حتی در نظریه "شورای فقها" که از مهمترین نظرات سید محمد شیرازی درباب حکومت اسلامی است و وی در آن به مسألۀ شورای نظارتی فقها به جای ولایت مطلقۀ فقیه اشاره می کند، وی دربارۀ ساختار این شورا به صراحت از ضرورت حضور علمای اهل سنت در این شورای عالی مراجع ناظر سخن می گوید. (17) تآکید بر شعائر خاص مقاله و کارشناسان محترم معتقدند که جریان آیت الله شیرازی محصور به مجموعه ای از شعائر وآیین های مذهبی ویژه از جمله قمه زنی است. آقای خلجی هواداران این جریان را مجموعه ای از شیعیان افراطی وبسیار محافظه کار که تنها شاخصۀ آنها قمه زنی در روز عاشوراست توصیف می کند. لازم است بدانیم جواز شرعی قمه زنی، بر اساس فلسفۀ خاص ومورد قبول دینداران، فقط محدود ومختص آیت الله شیرازی نیست. دیگر مراجع تقلید شیعه از جمله آیت الله وحید خراسانی، آیت الله بهجت وآیت الله سید صادق روحانی نیز فتوا به جواز آن داده اند. آیت الله وحید خراسانی قمه زدن را جایز وبلکه مستحب دانسته وآقایان روحانی وبهجت نیز حکم به جواز آن داده اند. آیت الله صانعی تنها قمه زنی را جایز بلکه با تبیین فلسفۀ قمه زنی، ریشۀ آن را در عشق ومحبت می داند(18). قمه زنی در همه شهرهای شیعه از جمله نجف وکاظمین هم انجام می شود که این دو شهر تحت نظارت مذهبی مراجعی چون آیت الله سیستانی اداره می شوند. البته هدف از آوردن این نظرات تأیید یا رد قمه زنی نیست بلکه می توان پرسید صرف اینکه آیت الله سید صادق شیرازی قمه زنی را حرام نمیداند، آیا می تواند دلیلی بر خلاصه کردن تمامی مرجعیت وبیت ایشان در مسأله قمه زنی باشد؟ آیا می توان تنها به دلیل فتوایی که به حوزه خصوصی مقلدان مربوط است، مرجعی را متهم به افراطی گری کرد؟ در واقع چنین استدلالی سعی دارد با اتکا بر امر بحث برانگیز قمه زنی چشم بر روی نظرات دیگر ببندد، چه بسا که نظراتی بس افراطی تر از جانب حاکمان جمهوری اسلامی چنین مورد نقد یکطرفه قرار نگرفته است.
آیت الله وحید خراسانی: تیغ زدن در عزای حضرت سید الشهداء صلوات الله وسلامه علیه در صورت عدم اضرار به نفس چنانکه مرحوم آیت الله حائری قدس سره فرموده اند بلا اشکال جایز بلکه موجب اجر وثواب است. حسین وحید خراسانی 28 ربیع الاول 1420 آیت الله سید صادق روحانی: قمه زدن از شعائر مذهبی است واز مستحبات اکیده است وبعید نمی دانم از واجبات کفائیه باشد بلکه با حملات اخیره فتوا داده می شود بوجوب کفائی آن. آیت الله بهجت: قمه زنی اگر موجب ضرر نشود، جایز است. البته جواز قمه زنی، تنها به فقهای معاصر شیعه هم محدود نمی شود، کسانی همچون میرزای نائینی علیرغم آنکه از مدافعان حکومت مشروطه ودموکراسی بوده وبه اعتراف بسیاری از روشنفکران معاصر،با تألیف کتابهای روشنگرانه ای همچون "تنبیه الامه وتنزیه المله" به تئوریزه کردن مبانی دموکراتیک مشروطه پرداخت، فتوا به جواز قمه زنی، داده است. فتوای مشهور او با عنوان "در پاسخ به استفتای برادران اهل عراق وشام" در این زمینه مستند بسیاری از فقهای پس از او در جواز قمه زنی بوده است.(19) از مهمترین مراجعی که جانب نائینی را گرفتهاند میتوان به محمدحسین کاشف الغطاء، سید محسن حکیم، ابوالقاسم خویی، سید عبدالله شیرازی، شهابالدین مرعشی نجفی، محمدعلی اراکی، مرتضی حائری یزدی، میرزا هاشم آملی، حسین وحید خراسانی، جواد تبریزی، سید محمد شیرازی، سید صادق شیرازی، سید صادق روحانی، سید محمد شاهرودی، سید محمد وحیدی، سید تقی قمی، سید حسن قمی، سید رضا صدر، سید مصطفی خوانساری و سید محمد حجت اشاره کرد. همانگونه که قبلا هم گفته شد، هدف نگارنده در این نوشتار داوری وارزش گذاری درمورد قمه زنی نیست، اما ازمجموع آنچه گفته شد، واضح است که محصور کردن مسألۀ قمه زنی به جریان آیت الله شیرازی نه تنها با واقعیتها ومستندات فقهی وتاریخی همخوانی ومطابقت ندارد، بلکه با توجه به فضای فکری حاکم بر جامعۀ ما، محدود کردن مراسم قمه زنی وحاشیه های آن به جریان فکری آیت الله شیرازی دقیقاً در افتادن به همان مسیری که جمهوری اسلامی برای ترور شخصیت یکی از منتقدان عمدۀ خود تدارک دیده است. همزمانی دو رویداد مسألۀ همزمانی مراسم قمه زنی در روز عاشورا با راهپیمایی معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 در ادامه مقاله و توسط آقای احمدی بیان شده است در حالی که اساساً هدایت دسته های عزاداری قمه زنی در شهرهای مختلف ایران از جمله قم، مشهد، تهران وتبریز واصفهان هیچ ارتباطی به جریان آیت الله شیرازی وبیت ایشان نداشته وندارد وهیأت های عزاداری در این شهرها از سالها قبل وحتی بعضاً پیش از انقلاب طی آیین هایی خاص اقدام به انجام شعائر مربوط به عاشورا در شهرهای خود می پرداخته اند. هیأت نجفی های مقیم قم، هیأتهای مذهبی در کاشان، خمینی شهر اصفهان ودیگر شهرهای ایران بطور مستقل وبر اساس هماهنگی داخلی مراسم وآیین های عزاداری را تنظیم می کنند. نمیتوان از همزمانی حوادث عاشورای 88 با مراسمی که هرساله طبق یک سنت معمول انجام می شود نتیجه گرفت که آیت الله شیرازی قصد بهره برداری سیاسی از جنبش سبز را داشته است. میشد با نگاهی اجمالی به آرای این مجتهد در باب جدایی دین از سیاست به پاسخ و استدلال درست رسید. - اتهام افراطی گری در این باره به نظر میرسد همچنان مقاله اتکای صرف به دانش جناب خلجی داشته اند و متاسفانه مدرک مستدلی درباره افراطی بودن جریان مرجعیت شیرازی ارائه نشده است. نگاهی به سیرۀ عملی رهبران جریان مرجعیت شیرازی از سید محمد شیرازی تا سید صادق شیرازی همچنان میتوانست بار مستند تری به مقاله بدهد. آیت الله سید محمد شیرازی در دوران مرجعیت خود بارها وبارها از سوی مقلدان ومتدینین در جهت صدور فتوای برعلیه دگراندیشان وروشنفکران تحت فشار قرار گرفتند. اما هیچ گاه حاضر به حتی گفتن یک کلمه ویا نگارش یک سطر در این باره نشدند. این در حالی است که دیگر مراجع تقلید حتی از تکفیر وتفسیق هم صنفان روحانی خود ابا وپروا نداشتند. از جمله در جریان انکار شهادت حضرت فاطه زهرا سلام الله علیها توسط مرجع تقلید شیعه لبنان، سید محمد حسین فضل الله، آیت الله سید محمد شیرازی علیرغم فشارهای فزایندۀ اطرافیان، حاضر به صدور فتوایی بر علیه فضل الله نشد. این در حالی بود آیت الله میرزا جواد تبریزی در فاصله ای کوتاه پس از اظهارات سید محمد حسین فضل الله وی را منحرف ومضل(گمراه کننده) خواند. این مسأله حتی در مورد صدور فتوا بر علیه دکتر شریعتی نیز چنین بود، اما تا به امروز حتی یک سطر موضع رسمی نظری وعملی از سوی بیت شیرازی بر علیه دكتر شریعتی وآثار او وحتی دکتر سروش وآثار او صورت نگرفته است. بلکه برعکس بستر گفتگوهای عالمانه، منطقی وعالمانه ودر یک کلام جدال بالتی هی احسن، با آنانرا فراهم ساخته اند. این در حالیستکه مراجع تقلید وابسته به حکومت به راحتی حکم انحراف، تفسیق ویا تکفیر مخالفان ودگراندیشان را صادر می نمایند. مراجع تقلید موجود درجمهوری اسلامی بارها وبارها نسبت به وضعیت فرهنگی کشور از وضعیت حجاب گرفته تا وضعیت چاپ ونشر کتاب اظهار نظر کرده وخواستار اعمال محدودیتهای حکومتی ودولتی برعلیه آنچه مغایر با شارع مقدس دانسته اند، شده اند. حال آنکه حتی یک سطر اظهار نظر دربارۀ وضعیت فرهنگی کشور ودرخواست اعمال محدود بر اهل وفرهنگ وهنر ورسانه از سوی آیت الله سید صادق شیرازی وپیش از او، برادرش سید محمد شیرازی دیده نشده است. بلکه برعکس در بسیاری موارد فتاوایی ناهمسو با مواضع افراطی حکومت ومراجع تقلید حکومتی اتخاذ کرده اند. از جمله درمورد قضیۀ ورود زنان به ورزشگاهها آیت الله سید صادق شیرازی طی فتوایی ورود زنان به وزرشگاهها را مجاز میدانند.(20) به نظر می رسد ریشۀ اصلی در نسبت دادن اتهام افراطی گری به آیت الله شیرازی عدم شناخت از این جریان است. - شیرازی یا شیرازها نخستین مطلبی که در تحلیل جریان آیت الله شیرازی وفراز وفرودهای فکری این جریان باید مورد توجه قرار گیرد ومتأسفانه ظاهراً به دلیل محدودیت منابع مورد غفلت قرار گرفته است، آنستکه ما اساساً در برخورد با جریان مرجعیت آیت الله شیرازی با جریانی یکپارچه مواجه نیستیم. همانند تمامی سیستمهای اجتماعی ونهادهای مدنی کهن، این نهادها پس از مدتی دچار انشقاقات درونی می شوند. وقتی صحبت از جریان آیت الله شیرازی می کنیم، نخست باید مشخص کنیم که کدام طیف از هواداران این مرجع تقلید مراد ما هستند. در خط آیت الله شیرازی می توان فعالانی از منتهی الیه چپ تا دست راستی ترین فعالان سیاسی ومذهبی را یافت. همچنانکه جمهوری اسلامی اصرار دارد، برخی چهره های خاص از جمله یاسر الحبیب وسید مجتبی شیرازی، برادر آیت الله سید صادق شیرازی، را به دلیل مواضع خاص شان افراطی جلوه داده وبا ارتباط دادن آنها به بیت آیت الله شیرازی افراطی بودن ایشان وبیت شان را نتیجه بگیرد، اما حقیقت آنستکه در همین جریان ودر میان منسوبین ومرتبطین با بیت آیت الله شیرازی اندیشمندان روحانی همچون سید حسن صفار، شیخ ندیم حاتمی، شیخ عفصور ( از علمای کشور بحرین)، صالح عاشور (نمایندۀ پارلمان کویت) والمحفوظ را می توان یافت که با بزرگان اهل سنت تعامل دارند. درحالیکه دقت در کلام وروش ومنش مرجعیت شیرازی مؤید این واقعیت است که این مرجعیت هیچگاه خود را محدود به این دو طیف نساخته وراه میانه را در پیش گرفته است بطوریکه حتی یک کلمه موضع گیری برعلیه هیچ یک از جریانها وشخصیت های حتی مخالف او نیز نمی توان یافت. حتی در بخش پایانی مقاله نیز مواضع تمامی منسوبین به بیت آیت الله شیرازی یکی فرض شده وبرنده نشدن طیفی از نزدیکان به مرجعیت آیت الله شیرازی در انتخابات عراق را محصول فقدان پایگاه اجتماعی در زادگاهشان یعنی کربلای عراق دانسته است. فعالیت ائتلاف صلح ورفاه به رهبری ،شیخ جمال وکیل، روحانی نزدیک به بیت آیت الله شیرازی در شهر کربلا، نه تنها از تأیید وپشتیبانی رسمی وعلنی بیت آیت الله شیرازی برخوردار نبود بلکه حتی یک هفته مانده به انتخابات، دفتر آیت الله شیرازی در شهر کربلا طی بیانیه ای رسمی وجود فهرست مورد تأیید مرجعیت آیت الله را رد کرد وصراحتاً اظهار داشت که هیچ طیف یا گروهی در این انتخابات مرجعیت آیت الله سید صادق شیرازی را نمایندگی نمی کند. در واقع نمیتوان عمکلرد یک روحانی منسوب به بیت آیت الله شیرازی را به کل جریان شیرازی ها تعمیم داد. همین اشتباه در مورد شبکۀ تلویزیونی "سلام" ومدیریت آن یعنی شیخ محمد هدایتی رخ داده است. شبکۀ سلام هیچگاه خود را نماینده افکار واندیشه های آیت الله شیرازی ندانسته ومتقابلاً بیت آیت الله شیرازی نیز این شبکه را سخنگوی خود نمیدانند. در وبسایت رسمی این شبکه تصاویر مراجع تقلید مختلف شیعه از آیت الله سیستانی تا آیت الله وحید خراسانی وآیت الله سید صادق روحانی دیده میشود. مقاله با استتناد به برخی گفته های مدیر مسئول این شبکۀ تلویزیونی کوشیده است تا عملکرد این شبکۀ تلویزیونی را به کلیت جریان شیرازی ها تعمیم دهد که نه از لحاظ مدعی ونه از لحاظ شیوۀ استنتاج کاملاً مخدوش وغیر قابل استناد است. همانطورکه کسانی از میان وکلا وشبکه های ماهواره ای نزدیک به ایشان برخی مسائل فرقه ای را بسیار برجسته وپررنگ می کنند، بسیاری هم اساسا به این نوع مسائل فرقه ای نمی پردازند، شبکه هایی مانند الانوار، فورتین، العقیله، بقیع، الانوار 2 وغیره نه تنها به مسائل شیعه وسنی نمی پردازند بلکه حتی بعضاً از سوی طیفهای دیگر این خط به اتهام "وحدتی بودن" طرد شده اند. در تنها کانال تلویزیونی رسمی وابسته به بیت آیت الله شیرازی یعنی شبکۀ جهانی مرجعیت حتی یک سخنرانی، کلیپ ویا برنامۀ دیگری نه دربارۀ اهل تسنن ونه هیچ فرقۀ اسلامی دیگری منتشر نشده است. مسأله دیگر آنکه اساساً برخی از شخصیتهایی که رسانه های جمهوری اسلامی تلاش دارد آنها را به بیت آیت الله شیرازی متصل سازند، اساساً وبه هیچ وجه در شمار شیرازی ها نیستند. یاسرالحبیب وحتی سید مجبتی شیرازی برادر کوچکتر آیت الله سید صادق شیرازی هیچ گاه مدعی نمایندگی وسخنگویی بیت آیت الله شیرازی را نداشته اند وتنها خود را مسئول سخنان شان دانسته اند. در طرف مقابل هم هیچ گاه آیت الله شیرازی تأییدیه ای مبنی بر تأیید عمکرد این افراد صادر نکرده است. اتفاقاً درگیری میان برخی جریانهای افراط گرای عقیدتی با جریانهای میانه رو در بدنۀ جریان آیت الله شیرازی به یکی از معظلات داخلی این جریان بدل شده وشکافهایی را در بدنۀ این جریان مرجعیت پدید آورده است. تعمیم عملکرد یکی از نزدیکان ویا منسوبین به کلیت جریان نه تنها منصفانه نیست، بلکه با اصول تحقیق علمی واخلاق حرفه ای روزنامه نگاری هم در تناقض است. در طرف مقابل تمامی شبکه های ماهواره ای شیعه که به بحث اختلافات میان شیعه وسنی می پردازند وابسته به مرجعیت آیت الله شیرازی نیستند. به عنوان مثال شبکه های ماهواره ای ولایت، ثامن، الکوثر وغیره همه وهمه شبکه های مذهبی شیعه هستند که مباحث داغ شیعه وسنی را به رادیکال ترین شکل ممکن مطرح می کنند. شبکۀ ماهواره ای ولایت به زبان فارسی که مرکز پخش آن در ایالت کالیفرنیای آمریکاست، با وابستگی مشخص به آیت الله مکارم شیرازی، از مراجع تقلید همسو با حکومت ایران، در تهران، قم ودیگر شهرهای ایران آزادانه فعالیت می کند ودر برنامه های خود علناً پیشوایان اهل سنت را مورد نقدهای جدی وتند قرار می دهد. دفاتر این شبکه در جریان برخورد با شبکه های ماهواره ای مذهبی شیعه به هیچ وجه مورد تعرض قرار نگرفت واین شبکه تا امروز فعالیتهای خود را آزادانه ادامه می دهد. - دستور به خشونت اگر این به اصطلاح افراطیون شیعه را در حال رشد وگذشته از مرحلۀ اضمحلال بدانیم وبا نادیده گرفتن استقلال وعدم ارتباط شان با بیت شیرازی، بر تندروی شان صحه بگذاریم، اما در عین حال دور از حقیقت وانصاف خواهد بود اگر افراطی گری اینان با افراطی گری سلفی آنچنانکه جناب خلجی در این مقاله میفرمایند یکسان بدانیم. یاسرالحبیب، آیت الله سید مجتبی شیرازی وحتی برخی هواداران مقلدان آیت الله سید صادق شیرازی، حتی به فرض داشتن عقاید غلوآمیز وافراطی در باب ولایت وبرائت، نه تنها هیچ گاه اثری عملی بر عقایدشان مترتب نساخته اند، بلکه یاسر الحبیب متهم ردیف اول افراطی گری در چندین وچند برنامۀ تلویزیونی اعمال خشونت فیزیکی بر اهل سنت ودگراندیشان را بشدت محکوم کرد وآزار واذیت اهل سنت را آزار خود دانسته است. اینان را در بدترین حالت می توان مروج افراطی گری عقیدتی وفکری دانست، اما اتهام خشونت عملی وفیزیکی نه تنها در هیچ دادگاه صالحه ای به اثبات نرسیده بلکه حتی یک سطر سند، سخنرانی ویا نامۀ محکمه پسندِ مرتبط با این مدعا در دست نیست. بخصوص آنکه اگر بدانیم آیت الله سید صادق شیرازی بارها وبارها در سخنرانی ها، بیانیه های ومؤلفاتش بویژه دربارۀ اوضاع منطقه وبويژه عراق همواره بر همزیستی مسالمت آمیز میان تمامی ادیان ومذاهب تأکید داشته است. وی در آثار متعدد نوشتاری وسخنرانی های خود بارها به ضرورت خشکاندن ریشه های خشونت در جوامع بشری اشاره کرده وخواستار برخورد فعال حکومتها ونهادها در این رابطه شده است. آیت الله سید صادق شیرازی در این باره می گوید: " در فضای سرکوب وترور واستبداد ودیکتاتوری، گروهها تروریستی وافراطی شکل می گیرند. پیشگیری از ظهور وبروز این حرکتهای تروریستی مستلزم فراهم کردن آزادیهای احتماعی، نهادینه ساختن عدالت اجتماعی واعطای فرصت برابر برای رقابت سالم وآزاد، فقر زدایی وشکل گیری وفاقی همگانی وقراردادی اجتماعی در راستای برخورد با پرچمداران خشونت وترور در جامعه است.(21)" آیت الله سید صادق شیرازی در کتاب "السیاسة من واقع الاسلام" به تشريح ويژگیهای سیاست حقیقی وغیر مزورانه از دیدگاه اسلام می پردازد. وی در این کتاب با ذکر دهها روایت وداستان تاریخی سیاست اسلامی را بر سه رکن عفو، عدل ورفاه مبتنی می داند وبه صراحت آنچه را امروز در جهان اسلام وکشورهای اسلامی در جریان است، مغایر با مؤلفه های سیاست اسلامی قلمداد می کند. وی در این کتاب با ذکر داستان فتح مکه، جنگهای پیامبر اسلام، جنگهای امام اول شیعیان وهمچنین سیره وروش برخورد امامان وپیشوایان شیعه، عفو، مدارا وروا داری را شاخصۀ راهبردی اسلام ونشر دعوت اسلامی در زمان پیامبر اسلام معرفی می کند. آیت الله شیرازی در همین کتاب با تأکید بر اینکه در زمان پیامبر اسلام، ایشان به عنوان حاکم دولت اسلامی حتی یک منافق را هم اعدام نکرد، این وضعیت را با آنچه در ایران ودیگر کشورها رخ داد مقایسه کرده وتلویحاً اعدامهای سالهای اولیۀ انقلاب را محکوم می نماید(22). وی بعدها طی سخنرانی بمناسبت درگذشت پیامبر اسلام در بهمن ماه سال 1388 با تکرار این داستان، صراحتاً اظهار داشت که پیامبر اسلام حتی منافقین وکسانی که در باطن هنوز ایمان نیاورده بودند، برخورد نکرد وآنانرا نکشت. آنچه بعدها دستمایۀ هجوم به آیت الله سید صادق شیرازی توسط نهادهای حکومتی قرار گرفت. از این گذشته حتی تندروترین طرفداران سید صادق شیرازی وهمان شبکه هایی که در مقالۀ المانیتور از آنها بعنوان شبکه های وابسته به آیت الله سید صادق شیرازی یاد شده است، حتی به اندازۀ یک ثانیه ویا کمتر از آن برنامه ای برای دعوت به برخورد فیزیکی ویا اعمال خشونت نسبت به اهل تسنن پخش نشده است. بلکه حتی در اوج درگیری های سوریه، ویا پیش از آن در عراق، هیچ اثری از هواداران سید صادق شیرازی در برخوردها وخشونت های فرقه ای دیده نمی شود وهیچ گزارشی دراین باره نیست، در حالیکه حضور جمهوری اسلامی در این میدان کاملا واضح ومشهود است. اگر جنگ فرقه ای مورد تأیید مرجعی همچون سید صادق شیرازی بود، به هرحال باید اثری در دعوت به ورود به جنگ فرقه ای وطایفه ای در عراق وپس از آن سوریه دیده میشد.
وانگهی، جمهوری اسلامی آخرین نهاد وشخصیت حقوقی است که می تواند جریان شیرازی ها را بخاطر اختلاف افکنی مورد پرسش قرار دهد. مقامات جمهوری اسلامی از آیت الله خمینی تا نزدیکترین منتسبان به نظام طی سی وچند سال گذشته عامل اصلی تنش وبرخورد میان شیعیان وسنی ها بوده اند. آیت الله خمینی در کتاب "الطهاره" با توهین به بزرگان اهل سنت،متاسفانه میگوید "آنها را از سگ وخوک نجس تر وکثیف تر هستند."(23) آیت الله خمینی، در کتاب "مکاسب محرمه" فتوا به جواز غیبت اهل تسنن وبلکه تهمت به آنان واتهام زنی به ایشان می دهد.(24) درمقابل آیت الله سید صادق شیرازی که توسط دستگاه تبلیغاتی نظام به تفرقه افکنی وفرقه گرایی متهم می شود، نه تنها حتی در اندازۀ یک واژه وکلمه ویا عبارت دربارۀ مقدسات اهل سنت توهینی استفاده نکرده، بلکه در مقام رهبر معنوی، مقلدان خود را به نیک رفتاری، مهربانی وهمزیستی مسالمت آمیز با شهروندان سنی فراخوانده است. (25) درحالیکه در همین سالهای اخیر، مصباح یزدی از مقربان دستگاه رهبری در توهینی آشکار به خلیفه سوم اهل تسنن وی را با الفاظی زشت مورد خطاب قرار داد. در سالهای اخیرهم تنها بعنوان یک نمونه، آیت الله مصباح یزدی، از مقربان رهبر جمهوری اسلامی ایران، آقای خامنه ای، سوم بهمن ماه سال گذشته، عثمان، خلیفه سوم اهل تسنن را فردی «دنیاگرا»٬ «باندباز»٬ «قومگرا» و اهل «تبعیض» معرفی کرد.(26) نویسندۀ محترم مقاله، شیعیان در تبعید وشبکه های ماهواره ای شان را مسئول درگیری های فرقه ای در منطقه معرفی می کند در حالیکه در تمامی شبکه های وهابی مرتباً به کشتار شیعیان وجنگ با رافضیان دعوت می کنند، نه تنها اسمی از شیرازی نیست، بلکه تماماً ایران وجمهوری اسلامی را مسئول کشتار سنی ها در سوریه وعراق می دانند وایران را بعنوان نماینده تشیع صفوی سزاوار لعن ونفرین ومرگ می دانند. بخاطر داشته باشیم که پس از اظهارات مصباح یزدی بود که جیش العدل اقدام به گروگان رفتن 5 مرزبان ایران نمود ودر بیانیه ای اعلام داشت: "این عملیات (گروگان گرفتن 5 مرزبان) را به نام عملیات عثمان بن عفان رضی الله تعالی عنه نام گذاری می کنیم که چند روز پیش توسط مصباح یزدی مورد توهین قرار گرفت.همچنین این عملیات در واکنش به اعدام 15 تن از فرزندان برونمند اهل سنت بلوچ می باشد که 16 بهمن92 درزندان چابهار توسط خون آشامان صفوی بی گناه به شهادت رسیدند.رژیم صفوی بداند که توهین و هتک حرمتها به ساحت امهات المومنین و صحابه کرام رضوان الله اجمعین و عقیده مسلمین بی پاسخ نخواهد ماند و کماکان این عملیاتها در راستای دفاع از عقیده پاک اسلامی ادامه خواهد داشت.همچنین هشدار می دهیم که در انتظار انتقامی سخت تر و به مراتب بالاتر باشید و به یاری الله انتقام تک تک فرزندان بی گناه اهل سنت را خواهیم گرفت و این جهاد و دفاع تا آزادی و فتح همچنان ادامه خواهد داشت." نتیجه گیری از مجموعۀ آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که مقالۀ مورد اشاره شناخت درستی از جریان مرجعیت آیت الله شیرازی بدست نمیدهد و متاسفانه برای شناخت این جریان پژوهش کافی صورت نگرفته است و امید است این مقاله مجالی باشد برای بدست دادن شناختی بهتر و مستدل تر از این جریان. ریشه اختلافات نظام با جریان شیرازی ها مسائل سیاسی است که جمهوری اسلامی آنرا در لفافۀ مسائل تفرقه افکنی وغیره پنهان کرده است. جریان شیرازی ها بطور سنتی ضد انقلاب بشمار می روند وجدا از مقطع نزدیک به یکسال آغاز انقلاب، روابط شیرازیها با نظام روابطی خصمانه وخشونت بار از سوی حکومت بوده است. سید محمد شیرازی از هوادارن شورای نظارتی فقهای برآمده از رأی اکثریت مردم در انتخاباتی آزاد ودموکراتیک ومخالف ولایت مطلقۀ فقیه بود. پس از او برادرش هم چنین رویه ای را در پیش گرفت. در جریان برخوردهای سال 88 وپس از آن ، وی در سخنرانی بمناسبت 28 صفر، با انتقاد کنایه آمیز از حکومت، نظام را به دلیل سرکوب معترضان مورد انتقاد شدید قرار داد ضمن آنکه در سالروز 12 بهمن همان سال وی با بیان خاطره ای از ورود آیت الله خمینی به ایران ودرخواست برادرش سید محمد شیرازی از آیت الله خمینی مبنی بر عفو زندانیان رژیم سابق، وی از اعدامهای آغاز انقلاب بشدت انتقاد کرد. سایتهای هوادار نظام بویژه عماریون وفتن، از این سخنرانی تحت عنوان "دفاع جانانه سید صادق شیرازی از منافقین" تعبیر کرده اند.(27) آیت الله سید صادق همچنین فرجام انقلاب را فریب دانسته است واز جوانان خواسته تا در برابر پیروی از حرکتهای به ظاهر انقلابی هشیار باشند. وبسایت عماریون از وبسایتهای نزدیک به گروههای فشار در ایران آشکارا این اظهارات را دلیل برخورد با آیت الله شیرازی دانسته است. (28) مجموعۀ این عوامل در حقیقت ریشۀ تبلیغات حکومتی علیه آیت الله سید صادق شیرازی را تشکیل می دهند. البته تمامی آنچه گفته شد به معنای دفاع از تمامی جزئیات عملکرد بیت آیت الله شیرازی یا منسوبین به آن نیست اما متاسفانه به نظر میرسد نگارندۀ محترم مقالۀ المانیتور به پروپاگاندای جمهوری اسلامی در این میان رجوع نموده است. در پایان بر خود لازم می دانم از جناب عزیزی، استاد خلجی و جناب احمدی دعوت کنم تا گفتگویی سازنده در این زمینه داشته باشیم. همچنین چندی پیش خواندم که متاسفانه پدر جناب عزیزی نگارنده مقاله، به جرم بازگشت به وطن بازداشت شده اند. امیدوارم هرچه سریعتر ایشان و تمامی زندانیان عقیده آزاد شوند. ---------------------------------------- منابع: ۱. در بیانیه معرفی این شبکۀ تلویزیونی آمده است: تنها وتنها شبکه جهانی مرجعیت ، بیان کننده آراء و دیدگاه های مرجع عالی قدر آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله عالی میباشد. marjaeyat.tv ۲. به فعلیت رساندن استعداهای بالقوه در جهان اسلام؛ راهبردها وراهکارها- سید محمد شیرازی- ص 33- بیروت/لبنان- مؤسسه رسول اعظم-چاپ اول- 1418 قمری ۳. نامه ای به مبارزان عراقی- سید محمد شیرازی- ص 19- چاپ بیروت/ لبنان- مؤسسه مجتبی- 1424 قمری –چاپ اول ۴. آزادی در اسلام- ص 18 همچنین رجوع کنید به جواب مسائل شرعی- فرانسه- ص 17/ فقه سیاست- ج 1 – ص 220 ۵. رهنمودهای شرعی – ص 13 ۶. حکومت اسلامی- افقها وچشم انداز ها- ص 14 ۷. شورای فقها- سید مرتضی شیرازی- جلد اول- صفحه 184- مؤسسه الفکر الاسلامی- بیروت- لبنان- چاپ 1996 میلادی- 1417 هجری قمری ۸. کتاب فقه قانون- سید محمد شیرازی – ص 423 ۹. نقش رهبری امام رضا علیه السلام-سید محمد شیرازی- ص 15 ۱۰. http://www.rahesabz.net/story/89899/ ۱۱. فقه اجتماع-سید محمد شیرازی- ج 1 – ص 23 ۱۲. حکومت عدالت محور ( حکم حول العدل) – سید محمد شیرازی- ص 85 ۱۳. در تحربۀ جنبش سبز وعدم وورد روحانیت در دفاع از حقوق مردم وملت عدم دغدغه مندی دربارل حقوق ملت به روشنی مشهود است. ۱۴. السجين في الاسلام- ص 2-8 ۱۵. http://www.bbc.co.uk/persian/blogs/2014/06/140622_l39_nazeran_fetwa_bail_afshari ۱۶. دولت اسلامی- دیدگاهها وچشم اندازها- ص 56 ۱۷. کتاب چگونه می توان مسلمانان را گردهم آورد- وحدت اسلامی- ص 5 ۱۸. https://www.youtube.com/watch?v=ZsLBv1heGZA ۱۹. میرزای نائینی در این باره می گوید: "هیچ اشکالی نیست در جایز بودن سینه زدن یا با دست به صورت زدن حتی اگر به حدی برسد که سینه و صورت سرخ و سیاه شود ، بلکه اقوی جواز زنجیر زدن است بر شانه و پشت به حدی که به بیرون آمدن کمی خون منجر گردد بنا بر اقوی و اما بیرون آمدن خون از پیشانی در اثر شمشیر و قمه زدن درصورتی که از ضرر آن محفوظ باشد جایز است." ۲۰. استفتائات- تاریخ 14-11-1392 ۲۱. پرتویی از اندیشۀ آیت الله سید صادق شیرازی- ص 172 ۲۲. نسخه عربی این کتاب را می توانید از این پیوند دریافت کنید: http://www.alshirazi.net/books/pdf/16.pdf ۲۳. كتاب الطهارة- آیت الله خمینی - ج 3 – ص 457 ۲۴. المکاسب المحرمه- روح الله خمینی – ج 1- ص 379 ۲۵. سخنرانی آیت الله سید صادق شیرازی در گردهمایی مبلغان شیعه- دهم آذرماه 1384- قم ۲۶. http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2014/01/140123_l45_mesbah_osman_critique ۲۷. http://www.fetan.ir/home/703 ۲۸. http://www.ammariyon.ir/fa/news/34501