جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر منادی دینداری در پرتو آزادی-جمعیت رسام
Skip Navigation Links
جستجو
ما وناهنجاری های اجتماعی؛ مقصر کیست؟

تاريخ انتشار : 8/16/2011

دین گریزی+ دین ستیزی+ ناهنجاری های اجتماعی+حکومت

مصطفی رهبر
بسیارند صداهایی که امروز درجامعۀ دیندار ما، سخن از دین گریزی وبعضاً دین ستیزی جوانان ونسل جدید می گویند ومصرانه می کوشند تا راهی برای برون رفت از چالش دین گریزی این نسل بیابند. اینان از مظاهری چون رواج بی دینی وبی بند وباری، بی حجابی، گسترش فساد وفحشا وفراگیری آن  درمیان لایه های مختلف اجتماعی گواهانی می سازند برای اثبات درستی مدعای خود.
دربارۀ حجم وگسترۀ پدیدۀ دین گریزی ویا دین ستیزی، با دینداران موافق باشیم یا مخالف، اما یک چیز دراین میان مسلم است، وآن اینکه نسل جدید، دست کم پرسشهایی به زعم خود بنیادین را پیش روی دینداران قرار داده است، که تا پاسخ آنها را نگیرد، دلیل موجهی برای دینداری وپایبندی خود به مناسبات وباورهای دینی نمی بیند وترجیح می دهد درهمان جاده ای که هست بماند.
تلاشهای دینداران برای واکسینه نمودن جامعۀ جوان دربرابر این پدیده درگرو بینش اجتماعی دقیق آنان از جامعۀ پیرامونی خود وتلاش برای ریشه یابی مشکلات وبرخورد اصولی با چالش هاست. به عبارت صریح تر وروشن تر،  دینداران جامعۀ ما به دلیل پاره از مصلحت اندیشی های عافیت طلبانه، به برخوردی قشری وسطحی با پدیده های فرهنگی واجتماعی روی آورده اند. نمونۀ آنرا در طرز تلقی وبرخورد مذهبیون با پدیده ای بنام "بد حجابی" می توانید ببینید. بعنوان مثال، اگر "بد حجابی" ویا "بی حجابی" را بعنوان یک ناهنجاری اجتماعی در یک اجتماع متدین درنظر بگیریم، پیش از برخورد مستقیم وتهاجم به این پدیده، باید به درمان ریشه های شکل گیری این ناهنجاری پرداخت.
سطحی نگری به این ناهنجاری های اجتماعی، سبب شده است، که متأسفانه گاه مذهبیون ما راه حل سطحی وبه عبارت دقیق تر، حذف صورت مسأله را چارۀ کار ببینند. به حجم انبوه فتاوای برخی مراجع، البته از صنف حکومتی، درحمایت از طرح برخورد با بدحجابان نگاه کنید، گویا اگر دختران جوان درخیابان بی حجابی وعدم پایبندی اش به احکام تحمیلی آنان را پنهان داشت، درمحافل خصوصی هم آن ارده وجبر قهرآمیز می تواند، مانع از بی حجابی وبلکه تظاهر به بی حجابی اش شود.
اینجاست که مذهبیون باید سطحی نگری را به کناری گذاشته وپاسخ دهند، آیا با پاک کردن صورت مسأله از جامعه وگرفتن وزدن وبستن، می توان دین وآموزه های آن را در روح وجان ونهاد انسانها نهادینه کرد؟! اگر چنین است، چرا امروز بعد از سی ودو سال زدن وبستن، شاهد این حجم روزافزون گسترش پدیده هایی اینچنینی درجامعه هستیم؟ آیا زمان ان نرسیده است که اندیشه ای دیگر کنیم وطرحی نو دراندازیم؟
نخستین پرسشس که قاعدتاً وطبیعتاً باید دربرابر من وشما برادر مذهبی ومتدین، ان شاء الله، باید مطرح باشد، این است که چرا نسلی که درسایۀ یک حکومت به اصطلاح اسلامی (!!!) رشد وپروش یافتند، از کودکی در صدا وسیما ومدرسه وسازمانهای دولتی، برای آنها مرتباً از اسلام ودین مذهب وآموزه های آن سخن گفته شد، امروز وپس از رسیدن به مرحلۀ آزادی واختیار، همۀ آن آموخته ها را به دست فراموشی می سپارند؟!
برای دریافت پاسخ این پرسش، باید به کنکاش زمینه های سیاسی- اجتماعی پرداخت که این ناهنجاری ها دربستر آنها شکل می گیرد، که در بخش آیندۀ این سلسله نوشتارها بدان خواهم پرداخت.
 

برچسبها: دین گریزی+ دین ستیزی+ ناهنجاری های اجتماعی+حکومت



درج نظرات
نام :   
آدرس ایمیل : 
متن پیام :   
 
رسام اخبار
رسام نظر سنجی
رسام مناسبتها
رسام فید RSS
رسام دعوت به همکاری
رسام رسام در شبکه های اجتماعی


راه اندازی سایت: فوریه 2011

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسام می باشد.