مجتبی واحدی
نگاه به همه حوادث اینچنینی که در ایران و سایر کشورهای دیکتاتوری به وقوع می پیوندد نشان می دهد قدرتمندان به نحوی در ایجاد حادثه ، قصور یا تقصیر داشته اند و لذا همواره مانع اطلاع رسانی دقیق و تجربه ساز از آن حوادث شده اند. از سوی دیگر پیوند حوادث با حکومت های دینی معمولاَواکنش های غیر سازنده و کینه جویانه به جای " راه حل جویی " به دنبال دارد. هنوز داغ کشته شدن چند ده تن از هموطنان در حادثه سقوط جرثقیل در مکه ، از دلها نرفته بود که مصیبتی دیگر برای تعدادی از خانواده های ایرانی از راه رسید . این بار تعداد بیشتری از ایرانیان در کنار مسلمانانی از دیگر کشورهای جهان ، قربانی حادثه ای غم انگیز شدند که یکی از دلایل آن ناتوانی حکومت سعودی بود ؛ همان حکومتی که در ادعای رهبری جهان اسلام با نظام ولایت فقیه رقابت می کند در حالی که همچون رقیب از تأمین امنیت میهمانان خود عاجز است. البته در تجمعی چند میلیونی، امکان وقوع حوادث تلخ وجود دارد به خصوص اگر جمعیت حاضر انسانهایی با سطوح مختلف توانایی جسمی ، از ملیت های گوناگون و دارای زبان ها و فرهنگ های متفاوت باشند. حادثه اخیر در قربانگاه منی از جهت کثرت تعداد قربانیان موجب تأسف بسیار است در عین حال آنچه بر تأثرات در فاجعه اخیر می افزاید عدم امکان بررسی بی طرفانه حادثه به دلیل بسته بودن فضای خبری در کشور عربستان همچون سایر کشورهای اسلامی است. در حالی که نخستین و مهم ترین شرط برای جلوگیری از تکرار حوادث اینچنینی ، بررسی دقیق برای کشف عوامل ایجاد حادثه شامل تقصیر هاوقصور ها و نیز تعیین سهم مدیران - ازجمله مدیران نورچشمی - در به وجود آوردن چنین اتفاقات غم بار است. به یاد داریم که سقوط دو هواپیمای حامل خبرنگاران در داخل کشورمان ، هیچگاه مورد موشکافی قرار نگرفت زیرا اعزام هردو هواپیما مرتبط با سفرهای استانی رهبر وتحت کنترل سپاه بود. نتیجه آنکه هنوز هیچکس نمی داند چرا خلبان اصلی دومین هواپیما در آخرین دقایق از انجام پرواز انصراف داد و علت انتخاب یک خلبان بی تجربه برای انجام آن پرواز چه بود؟ همین سؤال در خصوص بسیاری از حوادث دیگر ازجمله آتش سوزی مرگبار سال هشتاد وسه در مسجد ارک تهران وجود دارد که منجر به قتل بیش از شصت نفر و مجروحیت سیصد نفر شد . انفجار قطار در نیشابور از دیگر نمونه های قابل اشاره است که به دلیل ارتباط نهادهای نظامی با آن ، خون دهها نفر پایمال شد و کسی مورد مؤاخذه قرار نگرفت. از همه مهم تر، موضوع جنگ با عراق و ادامه هشت ساله آن است که برخی افشاگری های متقابل عناصر حکومتی در سالهای اخیر، گوشه هایی از واقعیت ها را آشکار ساخته، بدون آنکه عوامل طولانی شدن جنگ ، دراین مورد احساس گناه یا شرمندگی کنند.همین وضعیت را می توان در عربستان مشاهده نمود . در سالهای گذشته ، حوادث منجر به مرگ حاجیان بارها تکرار شده و حتی در یک مورد در همین صحرای منی، بیش از یکهزار و چهارصد حاجی در اثر ازدحام جمعیت جان سپردند اما نه تنها تا کنون کسی از حکام سعودی به خاطر بی کفایتی مؤاخذه نشده بلکه در پایان مراسم هرسال ، انبوهی از تقدیر و تشکر های کاسبکارانه از کشورهای گوناگون به سوی شیوخ سعودی سرازیر می شود. نگاه به همه حوادث اینچنینی که در ایران و سایر کشورهای دیکتاتوری به وقوع می پیوندد نشان می دهد قدرتمندان به نحوی در ایجاد حادثه ، قصور یا تقصیر داشته اند و لذا همواره مانع اطلاع رسانی دقیق و تجربه ساز از آن حوادث شده اند. از سوی دیگر پیوند حوادث با حکومت های دینی معمولاَواکنش های غیر سازنده و کینه جویانه به جای " راه حل جویی " به دنبال دارد. البته در اینگونه موارد علاوه بر مردم عادی که از فضای بسته خبری خسارت می بینند حیثیت حکومت ها نیز قربانی شایعات و اخباری می شود که هیچ ابزاری برای بررسی صحت و سقم آنها وجود ندارد. شایعاتی که در خصوص دو حکومت ایران و عربستان و نقش آنها در فاجعه عرفات دهان به دهان و حتی در فضاهای مجازی در حال گسترش می باشد از پیامدهای مخفی نگهداشتن خبرهای صحیح می باشد . از نخستین روز حادثه ،مخالفان حکمومت سعودی مدعی شدند عبور کاروان فرزند پادشاه ، عامل حادثه بوده و سردمداران حکومت سعودی هم زوار ایرانی و مدیران حج و زیارت ایران را از عوامل وقوع این فاجعه معرفی کرده اند . در این یادداشت به دنبال آن هستم که حتی الامکان نگاهی بیطرفانه به حادثه غمبار "صحرای منی " داشته باشم. نخستین نکته در این زمینه آنکه به نظر می رسد اصرار متعصبانه برخی زائران به انجام مناسک در نخستین ساعات روز عید قربان ، یکی از عوامل تکرار حوادث ناخوشایند و مرگبار در بسیاری از سال های گذشته بوده است. نمی توان دولت سعودی را در تکرار این حوادث ، بی گناه دانست اما لزوم انجام مناسک فشرده به وسیله همه حاجیان در یک محدوده مکانی در فاصله زمانی معین و افزایش سال به سال تعداد حاجیان، احتمال وقوع فجایع بزرگ انسانی را هرسال نسبت به سال قبل از آن افزایش می دهد. از سوی دیگر نمی توان انکار کرد نگاه نابخردانه و شاید کاسبکارانه برخی متولیان امور دینی به مناسک مذهبی ، هرگونه انگیزه برای یافتن راه حل اساسی در این زمینه را از بین می برد . در حالی که اگر"انسان محوری " که اساس همه ادیان و مذاهب می باشد مد نظر قرار گیرد آنگاه حفظ کرامت و سلامت انسان ها در اولویت خواهد بود. آن گونه که همه ما از مبلغان مذهبی شنیده ایم دین اسلام برای سلامت انسان ها اهمیت زیادی قائل است به طوری که مثلا اگر گرفتن روزه به سلامتی کسی خلل وارد کند" روزه داری" نه تنها برای فرد مورد نظر پاداشی نخواهد داشت بلکه گناه به حساب می آید. اگر کسی در حال نماز باشد و خطری نسبت به جان و حتی مال خود احساس کند بر او واجب است نماز را نیمه کاره بگذارد و جان و مال خویش را نجات دهد. پس چگونه می توان هر سال شاهد حوادث مرگبار در مراسم حج بود و در عین حال تعلل روحانیون مسلمان در یافتن راه حل برای جلوگیری از تکرار این حوادث را تحمل کرد ؟ در این مورد یک مثال می زنم. بر اساس احکام اولیه اسلامی،حجاج بیت اله موظف بوده اند پس از انجام طواف های هفت گانه، دو رکعت نماز در مکانی نزدیک به مقام ابراهیم به جا بیاورند. اما سالهاست که به دلیل ازدیاد تعداد حاجیان ، بر گزاری نماز در محل تعیین شده اولیه ،امکان پذیر نیست. تا مدت ها برخی روحانیون ،بدون توجه به واقعیت های ملموس ،کماکان بر اقامه نماز طواف در همان فاصله مکانی محدود تاکید می کردند. اما اکنون افزایش محدوده مکانی برای برگزاری نماز مورد پذیرش همه روحانیون سنی و شیعه قرار گرفته است. پس چگونه است که علیرغم وقوع چند حادثه مرگبار در عرفات ، منی و درمحل رمی جمرات ، صاحبان فتوا فکری برای ایجاد تغییرات معقول به منظور حفظ جان میلیونها انسان نمی کنند؟ یقین دارم اگر تلاش ها فقط بر مقصر یابی- که متاسفانه در سالهای اخیر با نوعی تسویه حساب سیاسی عجین شده - متمرکز شود و صاحب نظران دینی ، راهکار اساسی برای حل معضل پیدا نکنند در سال های بعد نیز کماکان شاهد جان باختن های دیگری در طول مراسم حج خواهیم بود و نهایتا شاهد انبوهی از اظهار تاسف ها و اتهام افکنی های متقابل از یک سو و بسیج رقبای منطقه ای و جهانی برای موج سواری و بهره برداری های سیاسی خواهیم بود که در سالهای اخیر رواج یافته و حتی از ریخته شدن خون بی گناهان برای منکوب کردن رقیب ، استقبال می کند.اما آیا شناسایی احساسی و محکوم کردن مقصر یا قاصر، تکلیف اخلاقی ،انسانی و دینی صاحب منصبان مذهبی را از آنان سلب می کند؟ البته این ، همه ماجرا نیست. در سالهای اخیر،رفتار حکومت ایران که منتسب به شیعیان است در کنار برخی اقدامات حکومت وهابی آل سعود و نیز رسوایی هایی که وحشی صفتان طالبان و داعش از خود بروز داده اند وبه ناحق به اهل سنت نسبت داده شده ، نوعی موضعگیری منفی در مورد اسلام را به دنبال داشته است. در برخی رسانه ها و عرصه ها نیز "اسلام ستیزی " و به طور کلی "مذهب گریزی"نشانه ای از ارتقای فهم و روشنفکری تلقی می شود. در سال های گذشته حوادث فراوانی در گردهمایی های غیر مذهبی به وجود آمده و هزاران کشته و مجروح به جای گذاشته است . از ریزش سقف یک سالن در روسیه تا وحشی گری های برخی تماشاگران فوتبال در کشورهای اروپایی که هر یک از آنها دهها و صدها کشته به جا گذاشته است . در عین حال هیچکس خواهان تعطیل مسابقات فوتبال یا برچیدن هنرهای نمایشی نشده است. اما بر اساس آنچه در سالهای اخیر رایج گردیده ، یکی از نخستین واکنش ها به حوادثی مانند فاجعه اخیر مکه ، درخواست برچیده شدن مناسک دینی است. انکار نمی کنم که بسیاری از مناسک دینی نیاز به بازنگری و اصلاح دارد. اما مواجهه خصمانه با مبانی دینی ، نه تنها به پالایش دین و اصلاح جامعه دینی کمک نمی کند بلکه بسیاری از متدینان به جای آمادگی برای "خرافه زدایی " از دین یا پذیرش اصلاحات مطابق با شرایط زمان و مکان، هر انتقاد و پرسشی را معادل دشمنی تلقی می کنند و در برابر آن می ایستند . متاسفانه در حال حاضر بسیاری از متدینان قبل از شنیدن هر نوع انتقاد ، خود را موظف به حمایت از آرا و احکام سنتی می دانند و همین امر امکان بررسی علمی و راه حال جویی برای برخی مشکلات را به حداقل رسانده است. حادثه اخیر ،یکی از بارزترین مظاهر دشمنی سازی های متقابل میان برخی روشنفکرنمایان و متدینان است. کینه ورزی نسبت به همه مظاهر دینی آنقدر پیشرفت کرده که عده ای بهصورت علنی از کشته شدن هموطنان خود در سفر حج ،اظهار شادمانی می کنند . عده دیگر نیز با بی اعتنایی عمدی نسبت به همه دلایل مدیریتی و طبیعی منجر به حادثه اخیر ، به دنبال اثبات این نکته هستند که همه نابسامانی ها ناشی از دین اسلام است و هیچ عیبی در مسلمانی ما وجود ندارد. معتقدم اکثریت قاطع از کسانی که اکنون به یکی از ادیان آسمانی ایمان دارند پس از حادثه مکه و حتی در صورت مواجهه با حادثه ای خونبارتر از آنچه در صحرای عرفات و منی به وقوع پیوست در حقانیت اعتقادات خود تردید نخواهند کرد . شاید عده زیادی از ایشان بیش از گذشته ،خود را نیازمند اتصال به درگاه خداوند از طریق انواع عبادات - حتی برخی عبادات و مراسم آغشته به خرافات - بدانند. تمسخر ها و "هجو" دین، تنها موجب موضع گیری متعصباته تر و افزایش فاصله میان گروهی از متدینان و سایر اقشار جامعه از جمله منتقدان بی غرض خواهد شد. معتقدم مظاهر دینی و مذهبی بیش ازهر زمان دیگر نیازمند پالایش و خرافه زدایی است. اما تا روزی که تعصبات کور نسبت به برخی ظواهر و مظاهر مذهبی از یکسو و تمسخر و تحقیر دین از سوی دیگر وجود دارد همه ما همچنان قربانی خواهیم بود و قربانی خواهیم داد بدون آنکه بتوانیم برای بهبود واقعی شرایط گامی برداریم.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.