مجتبی واحدی
از نکات مهم در نامه خامنه ای،مخفی کردن تسلیم در میان پرگویی های حماسی بود. او صراحتا با زیردستی خود اجازه داده برای اقناع طرف مقابل و رفع تحریم ها ،ابتدا تعهدات جمهوری اسلامی را اجرایی نمایند. نامه علی خامنه ای به حسن روحانی را چند بار خواندم.معتقدم این نامه تنها شامل یک دستور جدی به منظور حفظ منافع قاچاقچیان سپاهی ،یک پیام شفاف برای طرف های خارجی واعلام پایان ماموریت نمایشی مجلس در روند فریب کارانه سه ماه اخیر بود .البته بر حسب عادت همیشگی خامنه ای، مطول نویسی به منظور افزایش ابهام و امکان تفاسیر متفاوت در آینده و سرگرم سازی ساده لوحان ،در این نامه مشاهده می گردید. در واقع خامنه ای تلاش کرده با مطول نویسی ، ماهیت بی خاصیت نامه را مخفی نگهدارد. مثلا او در نامه خود تاکید کرده “در موارد ابهام سند بر جام، تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع ،متن مذاکرات است “. البته در موافقت نامه ای که طرفین ،از وزن مساوی بر خوردار باشند مرجع تفسیر برای موارد اختلافی تعیین می گردد اما اگر یک طرف به هر دلیل ” ناچار” به پذیرش و امضای توافق نامه باشد قاعدتا طرف قوی راه را برای تفاسیر موسع و حتی متناقض به نفع خود باز می گذارد. به نظر می رسد شرایطی که جمهوری اسلامی را وادار به مذاکره کرد مشمول همین حکم است و گمان نمی کنم مرجع بی طرف برای تفسیر موارد اختلافی وجود داشته باشد. ضمن آنکه ارجاع به متن مذاکرات برای تفسیر “توافق مکتوب ” چیزی جز کلیات ابوالبقا نیست و قابلیت اجرایی ندارد . به خصوص آنکه مذاکرات منتهی به توافق پیش نوشته اخیر ،در ظاهر دارای شاخه های گوناگون از مذاکرات دوجانبه و طولانی وزرای خارجه جمهوری اسلامی و آمریکا، مذاکرات فنی کارشناسی و مذاکرات مشترک گروه پنج به علاوه یک با ایران بوده است. خامنه ای با تایید مصوبه مرداد ماه شورای عالی امنیت ملی که احتمالا طرف های خارجی از مفاد آن مطلع هستند به شایعات در خصوص نقش نمایشی مجلس و ماموریت آن برای “خرید وقت ” ،مهر تایید زد. در واقع مجلس ایران موظف شده بود پس از حصول اطمینان از عدم کارشکنی کنگره آمریکا ، مصوبه شورایعالی امنیت ملی را تایید نماید. این نکته ای است که علاءالدین بروجردی رئیس نورچشمی کمیسیون امنیت ملی مجلس به آن اعتراف کرد .وی روز دوازدهم مهر ماه، با بیان اینکه برجام محصول تصمیم ملی است، گفت: ” شورای امنیت به عنوان بالاترین مرکز نظام جمهوری اسلامی در تصمیمگیریهای مهم سیاسی و ملی برجام را تایید کرده است که در این جلسات سران قوا حضور داشتند. از طرف دیگر با توجه به نظر رهبری در خصوص ورود مجلس به این عرصه مهم باید تصمیمگیری مهمی صورت گیرد.” خامنه ای در نامه خود به روحانی خواستار تشکیل یک هیئت قوی ،آگاه ،هوشمند برای رصد کردن پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل “شده و البته تعیین ترکیب هیئت و وظایف آن رادبه شورایعالی امنیت ملی سپرده تا نمایندگان مجلس بدانند دوره نقش آفرینی عروسکی آنان در پرونده برجام به پایان رسیده است.خامنه ای که در دوره بررسی توافق هسته ای در کنگره آمریکا، گفته بود نباید مجلس از روند بررسی برجام کنار گذاشته شود اکنون احراز “اجرای تعهدات طرف مقابل ” و نظارت بر فعالیت های داخلی در این خصوص را به شورایعالی امنیت ملی سپرده است؛ همان مرجعی که ماهها قبل بدون آنکه منتظر مصوبه مجلس بماند برجام را تصویب کرد. از نکات مهم در نامه خامنه ای،مخفی کردن تسلیم در میان پرگویی های حماسی بود. او صراحتا با زیردستی خود اجازه داده برای اقناع طرف مقابل و رفع تحریم ها ،ابتدا تعهدات جمهوری اسلامی را اجرایی نمایند. این بخش از نامه خامنه ای قابل توجه است :” از آنجا که پذیرش مذاکرات اساسا با هدف لغو تحریم های ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدام های ایران موکول گردیده ،لازم است تضمین های قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرف های مقابل تدارک شود “. اینگونه سخن گفتن برای کسی که اعتراف می کند “به مذاکره و توافق برای رفع تحریم ها نیاز داشته “مفهومی جز فریب افکار عمومی در داخل کشور به ویژه برای ” دلواپسان اجاره ای ” و دستوری ،ندارد. البته برای پروژه هسته ای خامنه ای ،فرجامی جز تن دادن به هر آنچه طرف خارجی می گوید قابل تصور نبود .زیرا این پروژه، با بلندپروازی خامنه ای و با تصور ارعاب جهان از طریق دسترسی به تکنولوژی هسته ای آغاز شد،با بلاهت های مشترک احمدی نژاد و خامنه ای در مسیری غیر خردمندانه ادامه یافت و تاآنجا پیش رفت که خامنه ای به ناگاه جیب پرخرج خود را خالی یافت . سرانجام پروژه هسته ای دقیقا همان شد که عده زیادی از کارشناسان بیطرف و دلسوز از دهسال قبل آن را پیش بینی کرده بودند اما رهبر لجباز جمهوری اسلامی حاضر به پذیرش آن نبود. نامه خامنه ای به روحانی مملو از عباراتی است که بهترین توصیف برای آنها “لاف در غریبی و ایجاد صداهای نامانوس در بازار مسگرها ” است. اما این نامه، دو نکته کاملا جدی دارد که خط قرمز واقعی خامنه ای است. او تنها در یک مورد از توقف برجام سخن گفته است :”هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانه ای -از جمله بهانه های تکراری و خود ساخته تروریسم و حقوق بشر – توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات ،نقض برجام محسوب می شود و دولت موظف است طبق بند سه مصوبه مجلس ،اقدام های لازم را انجام دهد و فعالیت های برجام را متوقف نماید”.خامنه ای می داند هیچیک از طرف های خارجی ،دغدغه واقعی نسبت به نقض حقوق بشر در ایران ندارد. اگر هم استثنائا دغدغه ای یافت شود “لابی های شیک پوش جمهوری اسلامی در غرب” همه همت و آبروی خود را برای از بین بردن آن دغدغه صرف خواهند کرد و اگر لازم باشد بودجه دریافتی که سهم آنان از وجوه آزاد شده نفتی می باشد را به خدمت می گیرند تا دغدغه مندان را ساکت یا سخن آنان را درلابلای هوچی گری های خویش ،مخفی نمایند. نکته دیگر در نامه خامنه ای که سوابق دو دهه اخیر او و مزدبگیرانش ،جدیت آن را ثابت می کند تاکید بر “ممنوعیت ورود کالاهای مصرفی از آمریکا “است. خامنه ای می داند عادی شدن تجارت با غرب به ویژه آمریکا، دهها اسکله غیر قانونی سپاه که متولیان آن به تعبیر احمدی نژاد “برادران قاچاقچی “هستند را بلااستفاده و یکی از منابع انحصاری در آمد سپاه را تعطیل خواهد نمود. در حالی که ممنوعیت رسمی ،اشتهای مصرف کالاهای آمریکایی را تحریک و در آمد بیشتر برای قاچاقچیان قدرتمند سپاهی فراهم می نماید. با عنایت به آنچه در بالا آمد و با مطالعه سوابق امر،با قاطعیت می گویم نامه خامنه ای در شرایط فعلی ،تایید قطعی و صد درصدی “برجام”است و البته انتظاری جز این نبود. او از سه سال پیش شخصا هدایت مذاکرات محرمانه ،نیمه محرمانه و علنی با آمریکایی ها را به عهده داشته و همه توافقات ،به دلیل نیاز ا و به رفع تحریم ها بوده که این نیاز همچنان باقی است. اما او در دو مورد حاضر به کوتاه آمدن نیست که به نظر می رسد در مورد یکی از آنها -عدم دخالت غرب در موضوع نقض حقوق بشر در ایران – به توافق رسیده اند. از سوی دیگر ،آنچه برای فعالان اقتصادی آمریکایی و مالیات بگیران این کشور اهمیت دارد امکان فروش کالاهای آمریکایی دربازار ایران است نه نحوه ورود آن. برای اینان ،تفاوتی نمی کند اینگونه کالاها از مجاری قانونی به کشور می شود یا توسط ائتلاف قاچاقچیان حرفه ای و برادران قاچاقچی سپاه . پس دغدغه دوم خامنه ای یعنی منافع سپاهی -قاچاقچیان نیز با تهدیدی در طرف مقابل مواجه نیست. لذا او با خیال آسوده و به امید بازگشت دلارهای بلوکه شده به جیب خود ،برجام را تایید کرده و در همین تایید نامه ، احترام طرف های غربی به دو خواسته خود یا درواقع خواسته های دیکته شده توسط بازجو-قاچاقچی های سپاهی را خواستار شده است. البته نحوه ابلاغ این دو نگرانی ،نشانگر اطمینان خامنه ای از محترم شمردن آنها توسط طرف های مذاکره است. نامه خامنه ای از ادبیات احمدی نژادی نیز خالی نیست. او از لزوم تعهد کتبی رئیس جمهور آمریکا و سران اتحادیه اروپا سخن می گوید و قاعدتا از چند روز دیگر ،شاهد رجز خوانی آخوندهای دربار خامنه ای و مداحان هفت تیر کش هستیم که از تسلیم سران غرب سخن خواهند گفت. به یادداریم در ماجرای دستگیری و آزادی پانزده ملوان انگلیسی ،احمدی نژاد در برابر میلیون ها بیننده تلویزیون جمهوری اسلامی به دروغ ادعا کرد ” آقای بلر شخصا نامه نوشته و تعهد داده که چنین حوادثی تکرار نخواهد شد “. پس تعجب نکنید اگر چند روز دیگر شیخ پناهیان و حاج منصور ارضی بر فراز منابر خود ،توبه نامه اوباما و تعهد نامه کتبی سران اتحادیه اروپا خطاب به ولی امر مسلمین جهان را قرائت کردند. خامنه ای خوراک تبلیغاتی برای آنان فراهم کرده و مجالس عزاداری محرم و صفر هم فرصت مناسبی برای دروغ پردازی در این زمینه به منظور جبران حقارتی است که خامنه ای در روند مذاکرات هسته ای با آن مواجه بوده و به بخشی از آن نیز اعتراف کرده است. این،بخشی از فریب کاری است که حکومت خامنه ای بر آن بنا شده و تداوم حکومت نیز بدون آن، غیر ممکن است. اما این نامه یک نکته مخفی مانده نیز دارد.مقایسه نامه اخیر خامنه ای به روحانی با مکتوبات او خطاب به احمدی نژاد نشان می دهد بر خلاف احمدی نژاد که همواره “دکتر “بود و “محترم ” در مهم ترین مکتوب خامنه ای خطاب به روحانی ،نه از عنوان دکتر خبری هست نه از صفت ” محترم “. یقین دارم این حذف ها عامدانه صورت گرفته تا اگر روزی خامنه ای فرصت کند نیت درونی و هدف اصلی و خطرناک خود از برنامه هسته ای را افشا نماید مدیحه سرایان دربار او ،همین حذف ها را نشانه عدم رضایت رهبر از روند مذاکرات هسته ای جلوه دهند.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.