مجید خیامی ویژۀ رسام
مشکل بتوان تصور کرد که اقدام هماهنگ مقامات بلندپایۀ حکومتی در نظامی همچون نظام ایران آنهم دربارۀ مقوله ای با اهمیتی مانند آیندۀ رهبری کشور بدون اشاره وهماهنگی با رأس هرم تصمیم گیری در جمهوری اسلامی صورت می پذیرد. از اظهارات سال گذشتۀ دری نجف آبادی که در آن از ضروت آینده نگری دربارۀ سرنوشت رهبری پس از آقای خامنه ای سخن گفت تا امروز که احمد خاتمی از تشکیل کمیته ای ویژه برای بررسی افراد واجد شرایط رهبری خبر داد، همه وهمه از عزم جزم نظام در عبور آرام از مرحلۀ پس از مرگ آقای خامنه ای حکایت دارد. خلاء رهبری در نظامهای از سنخ نظام ایران وطولانی شدن دوران گذار در معرفی رهبر جدید می توان مافیای گردآمده حول پست رهبری را پراکنده ساخته وزمینه های بروز رقابتهای خشن وجنگ عریان قدرت را در لایه های بالاتر قدرت فراهم آورد، که این مسأله به خودی خود می تواند ثبات سیاسی نظام حاکم را بشدت متزلزل سازد. در این میان اما به نظر می رسد، علی اکبر هاشمی رفسنجانی از همه مسلح تر به میدان آمده وسعی دارد با در دست داشتن کارتهای متعدد چه در سطح عملی وسازکارهای رهبری وچه در سطح مصادیق فردی باردیگر در انتصاب شخصیت اول کشور نقش آفرینی کند. تا کنون هاشمی با دو طرح کاملاً مجزا به میدان آمده است که با عملی شدن هریک از آنها باردیگر هاشمی دست بالا را در سیاست داخلی کشور خواهد داشت. هاشمی رفسنجانی از یک سو با طرح مجدد مسألۀ شورای رهبری می کوشد تا با تمرکز زدایی ودر عین حال تقدس زدایی از نهاد رهبری زمینۀ مشارکت بیشتر سیاسی خود ودیگر نخبگان ِ حاشیه نشین ِ دوران آقای خامنه ای را فراهم کند. احیای طرح شورای رهبری به دلیل آنکه می تواند بطور بالقوه امکان نقش آفرینی دیگر مراجع سیاسی حکومتی از جمله رئیس جمهور رئیس مجلس را در تصمیم گیری های کلان کشور فراهم آورد، عملاً میتواند همراهی بخشهای مهمی از نخبگان سیاسی از دوطیف اصلاح طلب واصولگرا را با این پروژه فراهم آورد. این طرح البته در میان تندورهای حکومتی با موانع جدی روبروست ومشکل بتوان تصور کرد که این طیف که از حمایت وهمراهی نظامیان سپاهی نیز برخوردارند، با این پروژه موافقت کنند، هرچند مشکل شدن توافق بر سر رهبری فردی وتبعات فاجعه بار برای نظام ممکن است اینان را نیز هرچند از سر اکراه با این طرح همراه کند. البته چشم اندازی برای این اندازه از خرد جمعی در میان این طیف دیده نمی شود، اما به نظر می رسد، این مسأله نیز از دید هاشمی رفسنجانی دور نمانده واز هم اکنون به سناریوی بدیل اندیشیده است. گزینۀ دیگر هاشمی رفسنجانی سید حسن خمینی است. سید حسن خمینی به دلیل ویژگیهای خاص از جمله شخصیت سیاسی نسبتاً متعادل وی از یکسو وانتساب به آیت الله خمینی می تواند همراهی بخشهای مهمی حتی از میان نظامیان را جلب کند. از سوی دیگر ودقیقاً به همین دلایل وی در بخشهایی از جامعه از جمله دو طیف اصولگرا واصلاح طلب از مقبولیتی نسبی برخوردار است. این دو ویژگی مهم سید حسن خمینی را به گزینۀ هاشمی رفسنجانی برای رهبری در صورت عدم اقبال سیاسی به طرح شورای رهبری بدل می سازد. اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت آنستکه هرچند ممکن است سید حسن خمینی به دلیل نزدیکی به هاشمی وبرخی اصلاح طلبان گزینۀ ایده آل ومطلوب نظام وآقای خامنه ای برای رهبری نباشد، اما در بزنگاه بقا یا فنای نظام می تواند به مثابۀ فرشتۀ نجات نظام را از گردنۀ دشوار گذار به رهبری آینده عبور دهد.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.