مجید خیامی ویژۀ رسام
یکی از شگردهای همیشگی نظام حاکم در تهران در برخورد با منتقدان سیاسی وعقیدتی خود، نواختن آنان به اتهام ارتباط با کشورهای غرب بویژه آمریکا وانگلیس بوده است. از بهمن 57 به این سو، هرنوع مراوده با جهان آزاد در قاموس حاکمان ایران به مثابۀ ارتباط با سرویسهای جاسوسی کشورهای بیگانه وتلاشی برای براندازی نظام حاکم تعبیر وتفسیر شده است. در میان انبوه هجومها واتهامهایی که همواره متوجه مخالفان ومنتقدان بوده است، یک عنوان اتهامی بیشتر از همه برجسته ومشخص بوده است. یک مصاحبه با یکی از رسانه های خارج از کشور ویا حتی ذکر نام یکی از منتقدان در یکی از رسانه های کشورهای دنیای آزاد برای اثبات اتهام وابستگی به فلان کشور اجنبی ویا بهمان سرویس جاسوسی بیگانه کفایت می کرده است. این مسأله بویژه در فضاسازی تبلیغاتی علیه مخالفان به ویژه در سالهای آغازین انقلاب به عنوان حربه ای مؤثر برای سرکوب مخالفان عمل کرده است. از زنده یاد مهدی بازرگان تا عباس امیر انتظام وبعدها محمد خاتمی واین اواخر مهدی کروبی ومیرحسین موسوی تنها دلیل وابستگی شان به اجنبی صرف انعکاس اخبارشان در رسانه های مطرح جهان آزاد ویا مصاحبه ای با یکی از این رسانه های بوده است. علاوه بر رجال سیاسی، اندیشمندان، متفکران وحتی مراجع تقلید نیز از این قاعدۀ اتهامی در منظومۀ حقوقی جمهوری اسلامی در امان نبوده اند. مرحوم آیت الله سید کاظم شریعتمداری، مرحوم آیت الله سید حسن طباطبایی قمی، مرحوم آیت الله منتظری همه از مراجع تقلید تراز اول شیعه بودند که دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی وبالتبع دستگاه قضایی حکومت صرف بازتاب اخبار آنان در رسانه های خارجی را دلیلی بر وابستگی آنان به خارج از مرزها تصویر می کرد. صرف نظر از مشروعیت یا عدم مشروعیت بکارگیری این شیوه های استالینیستی در برخورد با مخالفان، طرفه اینجاست که نقش رسانه های خارجی ولابی گری برخی از آنها به سود روند انقلاب وپیروزی، برقراری نظام جمهوری اسلامی وبویژه مطرح شدن آیت الله خمینی به عنوان رهبر انقلاب 57 امروز بیش از هر زمان دیگری انکار ناپذیر است. همگان به یاد دارند که این اقامت آیت الله خمینی در فرانسه وگزارشهای روزانه وبلکه لحظه به لحظه رسانه هایی چون بی بی سی بود که آیت الله را در صدر اخبار جهان وسر تیتر اخبار نشاند واو را از فرش انزوا بر عرش ولایت مطلقۀ فقیه نشاند. رسانه های خارجی در آن روزگار وپیش از آنکه آیت الله ِ در سودای قدرت امکان دسترسی به رسانه ای خودی را داشته باشد، بستر ارتباط او با توده های مردم را فراهم آوردند وبا ایفای نقشی بی نظیر صدای آیت الله را به چهارگوشۀ جهان رساندند. توجه ناگهانی رسانه های خارجی به آیت الله خمینی وچرایی های آن البته پرسشی است که در تمامی این سالها کمتر به آن پرداخته شده والبته پرداختن ِ تفصیلی به آن هم موضوع اين نوشتار نیست. این نوشتار در حقیقت هشداری است نسبت به تداوم همان نقش مخربی است که آنان امروز هم از ایفای آن ابایی نداشته وبی پروا به آن مبادرت می ورزند. نمونۀ اخیر اینچنین نقش آفرینی ها را می توان در گزارش اخیر روزنامۀ نیویورک تایمز از کاندیداتوری سید حسن خمینی در جریان انتخابات مجلس خبرگان یافت. بلافاصله پس از اعلام کاندیداتوری حسن خمینی، رسانه های داخلی طی حرکتی هماهنگ تلاش کردند تا با ارائۀ تعبیر وتفسیرهای عجیب وغریب از این جریان ضمن ارائۀ فضایی دوقطبی از انتخابات آینده روح زندگی را درپیکرۀ انتخاباتی بدمند که طی این سالها با کمترین اقبال عمومی مواجه بوده است. خروجی این فضا سازی های رسانه ای در داخل ارائۀ چهره ای به ظاهر متفاوت از وروشن اندیش از نوۀ روح الله خمینی بوده است. علاوه بر رسانه های داخلی وجریانهای سیاسی درون نظام ، این بار به نظر می رسد، رسانه های خارجی هم به یاری نظام آمده اند تا هم تنور سرد وخاموش انتخابات را گرما ونوری بخشیده وهم این بار خمینی کوچک را به تاج وتخت پادشاهی ولایت مطلقۀ فقیه بنشانند. یکی از مهمترین موارد رویکرد جدید رسانه های خارجی در حمایت از خمینی جوان را در گزارش یک طرفۀ نیویورک تایمز از اعلام کاندیداتوری حسن خمینی می توان یافت. نیویورک تایمز در این گزارش حسن خمینی را نوۀ "بنیانگذار ایران مدرن" معرفی می کند واز این رهگذر ميكوشد تا بشارت تغییری مهم در معادلات آیندۀ سیاسی ایران را به خوانندگانش بدهد. در ایران البته کمتر کسی است که در نادرست بودن این مدعا شکی داشته باشد. آیت الله خمینی را با هیچ مقیاس ومعیاری نمی توان بنیانگذار ایران مدرن دانست، بلکه ارمغان او برای ایران بازگشت ایران دروان قرون وسطی بود. اما پرسشی که در این به ذهن هرخوانندۀ آگاهی خطور می کند آنستکه براستی چرا وبا کدامین هدف رسانه های خارجی می کوشند تا از خمینی جوان بتی دیگر ساخته واو را برای سالیان دراز بر مسند قدرت بنشانند. البته او چون نوۀ روح الله خمینی هیچگاه به دلیل این تعریف وتمجید نیویورک تایمز به زندان نخواهد افتاد، اما قطعاً استانداردهای دوگانۀ نظام دربرخورد با خودی ها وغیرخودی ها را به روشنی می توان از درون اینگونه رفتارها دریافت.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.