مجتبی واحدی نمیدانم در دوره تبلیغات انتخاباتی، سیدحسن کدام حرکت را ممکن است انجام دهد که خامنهای، آن را موجب به خطر افتادن آبروی آیتالله خمینی میداند. یقین دارم سیدحسن، کوچکترین تعریض و تعرضی به میراث پرهزینه و دردسرساز پدربزرگ یعنی ولایت فقیه نخواهد داشت. او حتی سخنی که کوچکترین مخالفت با خامنهای از آن برداشت شود نخواهد گفت. منابع نزدیک به سید حسن خمینی از ملاقات او با سید علی خامنه ای برای کسب اطلاع از نظر رهبر در خصوص کاندیداتوری در انتخابات خبرگان خبر داده اند. ظاهرا مهم ترین توصیه خامنه ای به نواده سلف خویش آن بوده که نام و آبروی پدربزرگ را به خطر نیندازد. نمی دانم در دوره تبلیغات انتخاباتی، سید حسن کدام حرکت را ممکن است انجام دهد که خامنه ای ،آن را موجب به خطر افتادن آبروی آیت اله خمینی می داند. یقین دارم سید حسن ،کوچک ترین تعریض و تعرضی به میراث پر هزینه و دردسر ساز پدربزرگ یعنی ولایت فقیه نخواهد داشت. او حتی سخنی که کوچکترین مخالفت با خامنه ای از آن برداشت شود نخواهد گفت. در باب سیاست خارجی و حمایت خامنه ای از حماس و بشار اسد و نزدیکی خجالت آور جمهوری اسلامی به روسیه و چین نیز اختلاف نظری میان خامنه ای و خمینی کوچک وجود ندارد که خامنه ای نگران آبروریزی سید حسن باشد. رهبر جمهوری اسلامی همچنین می داند حسن خمینی ،سودای رهبری در سر دارد و لذا دست به هیچ اقدامی نخواهد زد که موجب حذف او از حاکمیت نظام ولایت فقیه شود. پس خامنه ای نگران چیست؟ وآیا اصولا نگرانی واقعی در مورد آبروی رهبر نخست جمهوری اسلامی دارد ؟ برای پاسخ به این سوال باید بیست و پنج سال به عقب بر گردیم. خامنه ای تازه به رهبری رسیده بود و به دنبال حذف همه عناصر وابسته به جناح چپ -اصلاح طلبان فعلی - از مناصب حکومتی بود. در نخستین گام ، او تصمیم گرفت نمایندگی ولی فقیه در امور حج را به فردی غیر از مهدی کروبی بسپارد. پس حکمی برای سید احمد خمینی صادر کرد و او را به نمایندگی خویش در امور حج منصوب نمود. انتصاب احمد خمینی به این سمت ، بعد از حوادث حج سال ۶۶، بزرگ ترین تهدید برای آبروی احمد خمینی و پدرش بود . زیرا امکان وقوع حوادث پیش بینی نشده در نخستین اعزام حاجیان ایرانی پس از حج خونین سال شصت و شش وجود داشت. اما خامنه ای در آن روز اصلا به فکر آبروی" پدر بزرگ حسن خمینی " نبود. از سال شصت ونه تا سال هشتاد و هشت ، اتفاقات زیادی در کشور افتاد و هر گاه که خامنه ای می خواست اقدامات خود را توجیه کند آنها را به "سیره امام راحل عظیم الشان "نسبت می داد. از جمله در سال هفتاد و یک و در آستانه انتخابات مجلس چهارم ، خامنه ای تصمیم گرفت نمایندگان منتقد دولت رفسنجانی را از ورود به نهاد قانونگذاری محروم کند. لذا در خطبه های نماز جمعه اواسط فروردین همان سال ،مخالفان رفسنجانی را"فتنه گر "نامید و گفت :"اگر امام راحل عظیم الشان ،الان حضور داشتند چقدر از این دولت حمایت می کردند. آنوقت یک عده فتنه گر در این مجلس -مجلس سوم -چوب لای چرخ این دولت -دولت اول هاشمی رفسنجانی - می گذارند " . چند ماه بعد ، انتقادات ملایم از رهبر و برخی اعتراضات اجتماعی در حال شکل گیری بود که او ضمن دستور سرکوب چنین گفت: " امام عظیم الشان هیچگاه اجازه تضعیف دستگاه رهبری را نمی دادند و من هم به تاسی از آن بزرگوار ،چنین اجازه ای نخواهم داد." در واقع او با این سخنان ، سرکوب شدید را میراث "پدر بزرگ حسن خمینی " معرفی کرد تا او را هم در بدنامی های خود شریک سازد . همین رویه تا سال هشتاد و نه، کم و بیش ادامه داشت. در اواخر آن سال ،موسوی ،رهنورد و کروبی به حصر خانگی رفتند . برخی علما تلاش هایی برای نجات آنان انجام دادند و پاسخ خامنه ای این بود که "اگر امام در قید حیات بودند اینها را اعدام می کردند." در واقع او می خواست ثابت کند که خصلت دیکتاتوری خمینی از خامنه ای، قوی تر بوده است. در هیچیک از موارد ذکر شده ،خامنه ای نگران "آبروی پدر بزرگ حسن خمینی " نبود. حتی در یکی دوسال اخیر که کاخ سازی حسن خمینی بر سر مزار پدربزرگش موجب عصبانیت بسیاری از مردم و یک رسوایی برای صاحب مزار و میراث خواران او شد خامنه ای کوچک ترین واکنشی نشان نداد. اما اکنون که سید حسن خمینی کاندیدای مجلس خبرگان شده و حتی به فرض انتخاب شدن ، حداکثر نقش او یک نطق پیش از دستور در جلساتی است که شش ماه یکبار بدون حضور خبرنگاران برگزار می شود خامنه ای به یاد آبروی پدر بزرگ حسن افتاده است. او حتی نگران نطق ها و اقدامات حسن خمینی در دوره تبلیغات انتخاباتی نیست زیرا می داند که نواده بنیانگزار جمهوری اسلامی از قدرت اعطایی پدربزرگ خویش به اعضای عقب مانده شورای نگهبان اطلاع دارد و قطعا احتیاطات لازم را برای عبور از فیلتر شورای نگهبان لحاظ خواهد کرد . پس هشدار خامنه ای به حسن خمینی بیش از آن که نگرانی نسبت به آبروی آیت اله خمینی باشد آماده باش به اراذل و اوباش حکومتی برای بهانه جویی از حسن خمینی و عنداللزوم بر هم زدن تجمعاتی است که به بهانه سخنرانی های تبلیغاتی او بر گزار می شود و ممکن است عده ای از جوانان از این فرصت برای بلند کردن صدای اعتراض استفاده کنند. همچنین او به دنبال زمینه چینی برای هتک حیثیتی و حتی برخورد فیزیکی با اقلیتی است که برای تکمیل نمایش دموکراسی به خبرگان راه خواهند یافت. سناریویی که هم اکنون در مورد حسن خمینی اجرا می شود سال هاست که مورد بهره برداری خامنه ای قرار می گیرد. او مخالفان و منتقدان خود را به دو دسته تقسیم کرده است. دسته اول ،دگر اندیشان مذهبی و سیاسی هستند که دو جناح سیاسی کشور در تبعیت از رهبر ،خواستار حذف آنان هستند. این گروه از معارضان ابتدا با اتهاماتی همچون "بردن آبروی تشیع به دلیل تبعیت ازالگوی تشیع انگلیسی" یا " مخالفت با تجربه شکست خورده تلفیق دین با حکومت "مواجه می شوند که مستقیما توسط رهبر به آنها نسبت داده می شود . مرحله بعدی سرکوب و یا خانه نشین کردن این افراد ، به نیروهای سرکوبگر امنیتی یا قضات مزدبگیر سپرده می شود. خامنه ای تا کنون برای سرکوب این گروه از منتقدان و مخالفان،با مشکل کمتری مواجه بوده است زیرا بلندگوهای اصلاح طلب و اقتدار گرا در توجیه سرکوب آنان ،هم زبان بوده اند. اما رهبر جمهوری اسلامی ، در داخل حاکمیت نیز رقبایی دارد که ترجیح می دهد از روش های غیر رسمی برای کنترل آنان بهره بگیرد. مسئولیت کنترل این گروه، سال هاست که به قداره بندان معروف به خودسر سپرده شده و خامنه ای تا کنون از اقدامات آنان نتایج مطلوب خود را حاصل کرده است. آنچه که رهبر جمهوری اسلامی به حسن خمینی گفته در واقع تهدید او به مواجهه با اراذل و اوباش حکومتی است درست همانند آنچه چند سال قبل در حضور خامنه ای بر سر نواده روح اله آوردند. با توجه به آنچه در بالا آمد نواده آیت اله خمینی دو را در پیش رو دارد. نخست آنکه تسلیم تهدیدات خامنه ای شود و نقش خنثی در دوره تبلیغات انتخاباتی و پس از ورود احتمالی به مجلس خبرگان به عهده بگیرد. در آنصورت او از پشتوانه اجتماعی فعلی محروم و سپس توسط خامنه ای با راحتی حذف خواهد شد. دومین راه پیش روی او که اتفاقا می تواند برای او و پدر بزرگش "آبرو" به ارمغان بیاورد دست شستن از نقش تشریفاتی و استفاده حداکثری از فرصت تبلیغاتی انتخابات خبرگان برای روشنگری است. باید دید او برای به دست آوردن دل رهبر ، آبروی خویش و باقیمانده آبروی پدربزرگ را تقدیم منافع مافیای حاکم خواهد کرد یا بدون اعتنا به هشدار مشکوک رهبر، راه دوم را انتخاب و آبروی خانوادگی را بازسازی نسبی می نماید.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.