رسام، واحد خبر

آیت‌الله العظمی سیدعلی‌محمد دستغیب در نامه‌ای به فقهای شورای نگهبان با اعتراض به نظارت استصوابی و عملکرد این شورا در برخورد با نامزدهای انتخابات نوشته است: شما عدّه‌ای را انتخاب می‌کنید و به مردم می‌گویید بیایید به اینها که ما برایتان معیّن کرده‌ایم رأی دهید چون شما نمی‌توانید تشخیص دهید و خوب را از بد جدا نمی‌کنید بعد هم کسانی که رأی ندادند به عنوان ضدّحکومت، ضدّ ولایت فقیه و در نهایت بی دین حساب می‌شوند.
این مرجع تقلید منتقد آقای خامنه ای، در ادامه با ابراز تعجب از اینکه شورای نگهبان با این حرکت به رأی ۳۰ درصدی مردم قانع شده و بقیّه مردم جزء خس و خاشاک می‌دانند، پرسیده است: آیا با این کارتان عدّه‌ی بسیاری را از مراجع و خود و رهبری جدا نمی‌کنید؟ و این زدگی از دین اسلام نیست؟ و آیا این حکومت افراد خاص بر مردم نیست؟
آیت‌الله دستغیب در بخشی از نامه‌ی خود با اشاره به رخدادهای سال 88 نوشته است: پس از آنکه شورای نگهبان در حمایت از احمدی‌نژاد سنگ تمام گذاشته بود مردم چهره دوست داشتنیِ زمان امام یعنی نخست وزیر زمان امام امّت را مشاهده کردند و به صندوق ها هجوم آوردند و رأی‌ها حکایت از رأی بسیار بالای میرحسین موسوی نسبت به احمدی‌نژاد می‌کرد. اما کم کم تعرفه ها ناپدید شد، افراد نماینده میرحسین در صندوق ها بازداشت شدند و صدای بی موقع از پیروزی شخص مورد تأیید آقایان ظاهر شد و بالاخره چهار سال دیگر و بدتر از چهار سال قبل مردم گرفتار شدند، صندوق پول ذخیره خالی، مردم فقیر، رعب و وحشت همه جا را فرا گرفت.
بر اساس این گزارش، نامه این مرجع تقلید مقیم شیراز در تاریخ ۹۴/۱۰/۲۰ به شورای نگهبان به طور خصوصی ارسال شده و اکنون جهت اطلاع عموم مردم منتشر می‌شود.

آیت الله دستغیب در بخش دیگری از این نامه با اشاره به نظارت استصوابی شورای نگهبان آورده است:

"... نظریه استصوابی جایگزین رأی و نظر مراجع در امضاء و تأیید خبرگان، و شوراهای نظارت از طرف فقهاء شورای نگهبان در امضاء و تأیید نمایندگان شورای اسلامی در شهر ها قرار گرفت و به تدریج مجلسین تحت کنترل خاص آمد، و نیروهای مسلّح به خصوص سپاه به فرمان خاص شدند، و همراه اطلاعات خود و اداره خاص اقتصاد و سیاست و حتّی مراکز آموزشی از دانشگاه و حوزه و مراکز دینی از مساجد و حسینیه ها را تحت نظر گرفتند و دستگاه های قضایی را به امر خود در آوردند و انتقادها را از هر جا بود در سینه خفه کردند، امّا ریاست جمهوری و انتخاب وی آزاد بود، با کاندیدا شدن حجّت الاسلام و المسلمین جناب سیّد محمّد خاتمی مردم که احساس می کردند مسائلی در پیش است به صندوق های رأی هجوم آوردند و با رأی بالایی که کمتر نظیر داشت رأی دادند و هشت سال در دو دوره با امید و احساس عزّت در داخل و خارج زندگی کردند، امّا ناگهان فردی که فاقد صلاحیّت بود ظاهر شد و مورد تأیید کامل شما فقهاء شورای نگهبان گردید و سنگ تمام گذاردید! و از پشت پرده نیز دست امام زمان عجّل الله تعالی فرجه را پشتیبان او کردند و نوید ایرانی نو دادند امّا هر سال بدتر و خرابتر از سال پیش گردید، و با شعار های بی موقع دنیا را در مقابل خود مشاهده کردند، و چهار سال گذشت دوباره آقای مذکور با پشتیبانی فقهاء شورای نگهبان آمد و اینبار مردم چهره دوست داشتنیِ زمان امام یعنی نخست وزیر زمان امام امّت (رحمه الله) جناب میرحسین موسوی را مشاهده کردند و به صندوق ها هجوم آوردند و رأی ها حکایت از رأی بسیار بالای آقای موسوی نسبت به شخص مذکور می کرد، کم کم تعرفه ها ناپدید شد افراد نماینده آقای موسوی در صندوق ها بازداشت گردیدند و صدای بی موقع از پیروزی شخص مورد تأیید آقایان ظاهر شد و بالاخره چهار سال دیگر و بدتر از چهار سال قبل مردم گرفتار شدند، صندوق پول ذخیره خالی، مردم فقیر، رعب و وحشت همه جا را فرا گرفت، و آخرالامر که آشفتگی ایران را از همه جهت مشاهده کردند جناب حجّت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی را تأیید کردند، امّا مردم که دیدند حجّت الاسلام و المسلمین خاتمی و آیت الله هاشمی رفسنجانی کنار ایشان است با رأی بالای هیجده میلیون در کنار چهار میلیون منتخب شما، با وضع بحرانی آنچنانی مشغول به کار شد و الآن مطالعه کنید که مردم در چه وضعی که نتیجه نظریه استصوابی شما هست به سر می برند.
آیا هنوز هم می خواهید مجلسین شورای اسلامی و خبرگان را با نظریه استصوابی تشکیل دهید و مردم ایران به خصوص جوانان و قهراً مردم دنیا را از اسلام بیش از این فراری دهید، انصاف دهید اینگونه رفتار با کدام یک از اصول های سه گانه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی سازگار است، آیا این حکومت مردم بر مردم است یا حکومت عدّه ای خاص و محدود بر مردم!
شما عدّه ای را انتخاب می کنید و به مردم می گویید بیایید به اینها که ما برایتان معیّن کرده ایم رأی دهید چون شما نمی توانید تشخیص دهید و خوب را از بد جدا نمی کنید بعد هم کسانی که رأی ندادند به عنوان ضدّحکومت، ضدّ ولایت فقیه و در نهایت بی دین حساب می شوند یا للعجب شما قانع شدید به رأی ۳۰ درصدی مردم آنهم اگر باشد و بقیّه جزء خس و خاشاک هستند! آیا با این کارتان عدّه ی بسیاری را از مراجع و خود و رهبری جدا نمی کنید؟ و این زدگی از دین اسلام نیست؟ و آیا این حکومت افراد خاص بر مردم نیست؟

این مرجع تقلید منتقد در پایان نامۀ خود به شورای نگهبان آورده است:
بیایید و خدا را در نظر بگیرید و اینگونه با این مردم خوب و مهربان و دوستدار روحانیّت مخلص و متدیّن اینگونه برخورد نکنید و این تیغ نظریّه ی استصوابی را زمین بگذارید و برای خبرگان رأی مراجع را صائب بدانید، و برای مجلس شورای اسلامی اصل را بر برائت بگذارید و آخرت را به دنیا مفروشید.
درخاتمه عرض کنم اینجانب آنچه می گویم برای خدا و اصلاح و خیر خواهی است و از این به بعد تا حیاتی باقی است ادامه می دهم و نظری به ردّ صلاحیت یا قبول شما ندارم.