سید مصطفی تاج زاده
«کسانی که غیراصولگرا هستند می خواهند به مجلس بروند و چه کاری بکنند؟ کسانی که اصولگرا نیستند درگذشته امتحان خود را پس داده اند. مشخص نیست اصلاح طلبان چه چیزی را می خواهند اصلاح کنند؟ کجای ممکلت ما ایراد دارد که نیاز به اصلاح داشته باشد؟ تاکنون مجلس و همه چیز دست اصول گرایان بوده است. نباید مملکت را به دست مجهول الهویه ها داد.» (آرمان امروز ۱۶ دی ماه) اظهارات یکی از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران را مطالعه کردید. این اندیشه شاهنشاهی که مملکت ملک طلق ماست. براین ایده استوار است که حکومت ودیعه و موهبتی است الهی که خداوند آن را به خواصی از روحانیون اعطا کرده است. این نگاه قرون وسطایی به دین و سیاست را قبلا نقد کرده ام. اکنون و به مناسبت انتخابات ۷ اسفند به اتهاماتی می پردازم که اکثریت ایرانیان آن ها را متوجه اصولگرایان می دانند. بدان امید که به اصلاح آن ها همت گمارند. رانتخواری مستمر سیاسی و تبلیغاتی رانت خواری مستمر سیاسی و تبلیغاتی و بهره مندی بی هراس و بی مانع از امکانات لشکری و کشوری به سود منافع جناحی (از صدا و سیما و امپراتوری رسانه ای سپاه تا تشکیلات بسیج) از یک سو و از سوی دیگر از این نهادها برای حذف غیرقانونی رقبا استفاده نمودن (از توبیخ فله ای نشریات مستقل و اصلاح طلب تا انحلال احزاب و تشکل های مدنی و صنفی و تا رد صلاحیت نامزدهای رقیب و پرونده سازی قضایی برای فعالان سیاسی و انتخاباتی). مصونیت در برابر نقض قانون بهره مندی از مصونیت پولادین حتی زمانی که آشکارا قانون را نقض می نمایند یا از پول های کثیف در تبلیغات انتخاباتی و پس از آن استفاده می کنند. ناتوانی در اداره کشور بی کفایتی و ناتوانی در اداره کشور و حمایت از رئیس دولتی قانون گریز، برنامه ستیز و علم هراس که خود و کابینه اش با وجود کسب درآمد افسانه ای نفت آشفته ترین وضعیت اقتصادی و بدهکارترین دولت را تحویل رئیس جمهور بعدی دادند. فسادپروری و ویژه خواری فسادپروری فراگیر که البته نتیجه اجتناب ناپذیر یک دست کردن حکومت و حاکم نمودن انسداد سیاسی و مطبوعاتی بوده است. اصول گراها با کیفر خواستی مستند و مستدل در هر دو زمینه حیف کردن (هدر دادن ثروت ملی) و میل نمودن (ویژه خواری) مواجهند. بیاصولی بی اصولی تا آن جا که حاضرند بر هر ۴ اصل ادعایی خود پا بگذارند اما حتی از یک چهارم قدرت خویش دست برندارند. به رابطه آنان با سه دولت توجه فرمایید: با شعار «مخالف هاشمی مخالف رهبر است، مخالف رهبری دشمن پیغمبر است «خود را حامی او خواندند و شریک دولت سازندگی شدند و امروز با گروهی در حال ائتلافند که شعارشان «تمامی فتنه ها زیر سر هاشمی» است. پیروزی احمدی نژاد را رأی به خود دانستند و با دم زدن از معجزه هزاره سوم نامه بی جوابش به بوش را الهام الهی خواندند که باید در کتب درسی چاپ شود و به این ترتیب سهم زیادی از دولتش را به خود اختصاص دادند. سپس به هو کردن و دو دو کردن او در مجلس پرداختند و ادعا کردند خداوند نیز از خلقت او پشیمان است و گروه خونی او با اصولگراها نمی خواند. انتخاب دکتر روحانی را پیروزی اصولگرایی نامیدند و از او به عنوان عضو مؤسس جامعه روحانیت مبارز تهران دعوت کردند که در جلسات آن شرکت نماید و با این که در رأس بعضی وزرات خانه های کلیدی قرار گرفتند اما لحظه ای از نقد و حتی تخریب او و دولتش درنگ نکردند و اکنون نیز دست ملت را شکسته می خوانند اگر دوباره به او رأی دهند. عجیب آن است که با مریدان مصباح نرد عشق می بازند و هم زمان از روحانی گله می کنند که چرا ۵۰% دولتش را به آنان وانمی گذارد تا اعتدال خود را ثابت کند. دشمنتراشی و فرصتسوزی بینالمللی فرصتسوزی بین المللی که با یک غفلت تاریخی راه را برای دیپلماسی دشمن تراش دولت نهم و دهم باز کرد تا به اسم انقلابی گری رسم ماجراجویی و گزافگویی را بپیماید و با ایجاد وحدت بین قدرت های بزرگ، جهان را به تحریم ما بکشاند. معیارهای دوگانه درباره حقوق بشر کاربرد معیارهای دوگانه. اصول گراها استاد انتقاد به امریکا در استفاده از استانداردهای دوگانه اند اما خود کارنامه سفیدتری ندارند و ملاک هر دوگانه را هم در داخل و هم در خارج به کار می گیرند. آنان هنوز حقوقی را که برخود می پسندند برای رقبا جایز نمی دانند و به محدودیت هایی که بر دیگران تحمیل می کنند، خود تن نمی دهند. یا اظهارنظر دولت ها و مجامع بین المللی را درمورد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران دخالت در امور داخلی ایران می نامند و در عین حال حق بدیهی خود می دانند که تجاوز به حقوق مزبور را در کشورهای دیگر محکوم کنند. بدون آن که آن را دخالت در امور داخلی آنان بخوانند. شکاف گفتار و عمل شکاف رو به رشد گفتار با کردار به گونه ای که در بسیاری موارد و مواقع اعمال اصول گراها ادعاهایشان را نقض می کند. مثلا ملت ایران را بصیرترین مردم جهان و حتی تاریخ می خوانند اما در عمل با آنان هم چون صغیرترین و ناآگاه ترین مردم دنیا رفتار می کنند که قدرت تشخیص مصالح خود را ندارند و نیازمند قیمومت امثال جنتی هستند یا ادعای پاکدستی شان گوش فلک را کر می کند اما گذشته از فسادهای نجومی صورت گرفته در دوره حکومت یک دست ایشان، هنوز هم حاضر به انتشار اسامی ۱۷۰ نامزد اصول گرایی که از رحیمی پول گرفتند و حدود ۲۰۰ نماینده ای که وامدار مرتضوی شده اند، نیستند. بی اعتنایی به حقوق مردم بی اعتنایی به حقوق و آزادی های اساسی و قانونی شهروندان تا آن جا که اعتراض بعضی چهره های شاخص آن جناح را برانگیخته است. سیاهه ای از اتهامات و بی کفایتی هایی که باید اصلاح شود کوتاه آن که چسبیدن به قدرت به هر قیمت به رشد بی پرنسیپی و تعرض های درونی و بیرونی در اصول گراها دامن زده، آنان را به مرز بی هویتی رسانده است. تا آن جا که تکلیف خود را با خود نمی دانند و در نتیجه نمی توانند مناسبات اصولی و تعریف شده ای با دیگران از هاشمی و روحانی و سید حسن خمینی تا ناطق نوری و علی لاریجانی و علی مطهری برقرار کنند و به رقابتی منصفانه با اصلاح طلبان تن دهند. آنان هم چنان در این توهم به سر می برند که تنها با ضدیت با اصلاح طلبان می توانند ضعف ها، نارسایی ها، تناقض ها و عقب ماندگی ایدئولوژیک، استراتژیک، برنامه ای و تشکیلاتی خود را بپوشانند. شگفت آن که از پایگاه اقلیتی خود در جامعه آگاهند و به اعتراف آقای بادامچیان در انتخابات ریاست جمهوری از سال ۷۱ تاکنون، از هر نامزدی که حمایت کرده اند، مردم به رقیب او رأی داده اند. با وجود این قبضه کردن همه ارکان حکومت، از نهادهای انتصابی تا نهادهای انتخابی را حق مسلم و البته خداداد خویش قلمداد می کنند. اصولگراها هم چنین توجه ندارند که قدرت تفرقه ساز است و نزاع افکن. برخلاف مقاومت که انسجام بخش است و الفت دهنده دل ها به یکدیگر. افزون بر آن از این حقیقت غافلند که قدرت وقتی با رانت خواری و حذف رقیب یک دست می شود، فساد فراگیر می شود و همه حوزه های سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی و ورزشی را آلوده می سازد. به ویژه آن که در دولت های نفتی، حرام خواری فرزند بلافصل ویژه خواری سیاسی است. جمع بندی: در جمع بندی باید گفت رانت خواری مستمر و گسترده توأم با سرکوب حقوق دیگران، هر فرد، گروه و جناحی را از پویایی و تحرک و نوآوری بازمی دارد، پرتوقع، مسئولیت ناشناس، مجیزگو و کم ظرفیت در برابر نقد دیگران بار می آورد و از مردم دور می کند. فاجعه آن گاه رخ می دهد که ویژه خواران خود را راستگو و بلکه تجسم اسلام و انقلاب و ارزش ها و آرمان های ملت ایران و شهدای سرافرازش بخوانند و برای توجیه حقانیت خویش، اکثریت قاطع ایرانیان را که روش، منش و بینش اصول گراها را برنمی تابند، مخالف ارزش ها معرفی کنند. به باور من تا ۷ اسفندماه روشن خواهد شد که اصولگراها آیا برای رسیدن به چند کرسی بیشتر با دلواپسانی ائتلاف میکنند که درصدد توقف برجام و بازگشت تحریمها هستند، با گسترش روابط اقتصادی با کشورهای اروپایی مخالفند، حامی اصلی لباس شخصیهای خودسرند و با مشروع خواندن دروغگویی، تهمتزنی و هتاکی در پی آنند که فقه اهل بیت را به نگرشی ماکیاولیستی فروکاهند و اخلاق قدرت را جانشین اخلاق محمدی نمایند؟ همچنین مشخص خواهد شد که رد صلاحیت ۶۰ درصد داوطلبانی را که ۹۰ درصدشان فاقد هرگونه سوء سابقه در مراجع چهارگانهاند، حقالناس میخوانند و با توهین به شعور ملت و با حرامخواری سیاسی درصد برخواهند آمد که اکثریت کرسیهای مجلس را به خود اختصاص دهند یا از حقوق رقبا دفاع میکنند تا انتخاباتی کاملا رقابتی و در نتیجه باشکوه برگزار شود.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.