رسام، واحد خبر
یادداشت روزنامه جوان، از روزنامه های وابسته به سپاه پاسداران، در پاسخ به نامه مهدی کروبی، بهترین شاهد بر دوران سراسر سرکوب وخشونت ووحشت زمامداری آیت الله خمینی به ویژه بر ستمی است که ایشان شخصاً وآگاهانه بر روحانیت روا داشت. اين روزنامه در یادداشت خود، حصر و نامه اخیر مهدی کروبی به رئیسجمهوري را مناسبتی برای تحلیل رفتار سیاسی آیت الله خمینی قرار داد و چنین نوشت: «شما به همان دليل يا مصلحتي در حصر هستيد و محاکمه هم نميشويد که در «دوران طلايي امام» آيات شريعتمداري، قمي، روحاني و... الخ محاکمه نشدند و در حصر ماندند... نامهپراکنيهاي شما هم به همان دليل ديده و مسموع نخواهد شد، که نامههاي آنها نشد... بهراستي شما و آقاي موسوي در آن دوره درباره پديده «حصر» چگونه ميانديشيديد؟ اگر شما يادتان نيست، من بهخوبي به ياد دارم که کتککاري خود با طرفداران آقاي شريعتمداري در مراسم ترحيم مرحوم اثنيعشري را با افتخار تعريف ميکرديد و از بابت همین دعوا، به آلاف و الوف رسيديد!» نويسنده ادامه میدهد: «من يادم هست که در سخنراني پيش از خطبههاي نماز جمعه تهران، بازرگان و دوستانش را به باد ناسزا گرفتيد که چرا خبرنگاران رسانهها را براي مصاحبه به منزل آقاي شريعتمداري ميبردند؟ مگر مردم مسخره شما هستند که يک روز حصر را ارزش و روز ديگر ضدارزش ميخوانيد؟» نويسنده «جوان» در انتهای این یادداشت که نقطه مورد توجه آن است، چنین نوشته است: «مگر شما علاقهمند به بازگشت به دوران طلايي امام راحل نيستيد؟ مگر به دريافت دهها سمت از ايشان افتخار نميکنيد؟ امروز نظام جمهوري اسلامي شما را به همان دوران بازگردانده و تنها چشمه کوچکي از نحوه مواجهه با شوريدگان بر نظام در آن دوران را، به شما نشان داده است... باز خدا پدر اين «سيد» را بيامرزد که نجيبانه تنها شما را «نانجيب» ميخواند، اگر در آن دوران طلايي بوديد، با چند کلمه فرمان همهتان را آويزان ميکردند».
نويسنده روزنامه جوان در یادداشتی به تاریخ هجدهم تیرماه سال ٩٣ با عنوان «حصر خوب است اما فقط برای همسایه» كه در خبرگزاري اصولگراي «فارس» منتشر شد باز هم مواردی را مورد اشاره قرار داده بود که چهره حقیقی آیت الله خمینی در برخورد با مخالفان را به خوبی ترسیم می کرد. نویسنده در آن یادداشت خود، باز هم از دوران امام با عنوان «دوران طلایی» یاد کرده و باز هم موضوع حصر را مورد توجه قرار داده بود. او در بخشی از این یادداشت چنین آورده بود: «بر راویان اخبار و ناقلان آثار و شاید طوطیان شکرشکن پوشیده نیست – و امیدواریم بر مدعیان علاقه به حضرت امام و دوران طلایی ایشان نیز پوشیده نباشد -که پایه حصر منتقدان از همان دوران طلایی و قطعا با علم و اطلاع حضرت امام نهاده شد. کسانی که مشمول این مجازات شدند عبارتند از: آیتالله سیدکاظم شریعتمداری که تاپایان عمر در حصر به سر برد و در همان شرایط درگذشت! آیتالله حاجآقا حسن قمی که نه حزب داشت و نه اردوکشی خیابانی کرده و نه از شیوخ عرب پول گرفته بود. او تنها به صدور چند اعلامیه اعتراضی مبادرت کرده بود، بااینحال سالها در حصر خانگی گرفتار و حتی از دادن یک سلام از پشت بام منزل خود به حرم رضوی سلام الله علیه هم ممنوع بود. ممنوعیت حصر وی در دوران رهبری آیتالله خامنهای برداشته شد. آیتالله سد صادق روحانی تنها به جرم بیاعتقادی به لیاقت و کفایت آقای منتظری، سالها متحمل حصر گردید!... ممنوعیت حصر وی نیز، در دوران رهبری آیتالله خامنهای برداشته شد». نويسنده این یادداشت که مخاطب اصلي آن رئیس دولت اصلاحات است، ادامه داده بود: الغرض! درتمام آن سالها، «کیهانِ» آقای سیدمحمد خاتمی و وزارت ارشاد تحت مدیریت وی، نهتنها به این رفتارها اعتراضی نداشت و نهتنها تمامی اعلامیهها و کتابهای ایشان را سانسور میکرد بلکه در موارد متعدد یک دوجین ناسزا هم نثار آقایان میفرمود!» او سخن خود را چنین به اتمام رسانده بود: «حقیر نمیداند که مَثل «مرگ خوب است، اما برای همسایه» از چه دورهای به دایره تمثیلات وارد گشته، اما نیک میداند که مبدع آن احتمالا به داستانهایی از قبیل «حصر»، «ممنوعیت سخن و سفر» برخورده و ناگاه ذوق و اندیشه وی، فورانی درخور نشان داده و «عبرتی » و «علامتی» را برای آیندگان به ودیعت نهاده است. شاید او در خشت خام و برای آینده، منش و کارنامه «خاتمیهایی» را دیده که این بهاصطلاح فعالان رسانهای امروز در آئینه شهود نمیکنند. فاعتبروا یا اولی الابصار!» این یادداشت به خوبی نشان دهنده یک شاهد خودی وبرخواسته از به اصطلاح خودی ترین وانقلابی ترین نهاد نظام است که به خوبی روایتگر دوران به اصطلاح طلایی آیت خمینی را نشان می دهد.