محمد صادق شریعتی ویژۀ رسام
جمهوری اسلامی از آغاز انعقاد نطفۀ انقلاب، آبستن دشمنی با روحانیت سنتی واسلام اصیل حوزه های علمیه شیعه شد. روحانیون سنتی ونمادهای آن یعنی مراجع تقلید ومستقل ورها از قید وبندهای انقلابی گری از همان نخستین سالهای انقلاب وبلکه از اولین روزهای آن آماج تاخت وتاز نهادهای انقلاب قرار گرفتند. از حیثیت وآبروی مراجع تقلید سنتی منتقد حکومت گرفته تا دارایی ها وممتلکات حوزۀ سنتی شیعه تا جان باورمندان به انحصار مشروعیت حاکمیت در امام معصوم صلوات الله وسلامه علیه همه در شمار مباحات قرار گرفت وجمهوری تازه تأسیس که اتفاقاً خود را متصف به صفت اسلامیت هم می دانست در قلع وقمع روحانیت سنتی شیعه از هیچ تلاشی فروگذار ننمود. یکی از مهمترین حربه های نظام به رهبری آیت الله خمینی ترور شخصیت مخالفان عقیدتی وایراد انواع اتهامات وپرچسبهای ناروا به مخالفان بود. از اتهام اسلام آمریکایی وهمکاری با کشورهای بیگانه که در ادبیات انقلابی آن روزگار والبته تا امروز هم طاغوت وشیطان خوانده می شدند میشوند تا اتهام اعتقاد به ضرورت گسترش فساد وفحشا در جهت زمینه سازی امر ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تا اتهام ساده لوحی ونفاق همه وهمه عناوینی بود که در پس خود تراکم کینه های چندین سالۀ آیت الله خمینی از حوزۀ سنتی را پنهان ساخته بودند. طبیعتاً هدف اصلی واساسی وراهبرد استراتژیک نظام در این عرصه از هم گسستن شبکه نیروهای مذهبی سنتی ومنحصر ساختن گفتمان مذهبی در تریبونهای رسمی نظام ووفاداران به نظریۀ بدعت آمیز ولایت مطلقۀ فقیه بود. یکی از تشکیلات مورد حمله جمهوری اسلامی ورهبران آن که بشدت مورد حمله قرار گرفت وحتی اتهام وابستگی به آن کافی بود تا شخص را به محاق انزوا وحصر وگاه تا سرحد زندان واعدام بکشاند، انجمن حجتیه بود. انجمنی که سالها پیش از انقلاب بر محور روشنگری دربارۀ "بهائیت" و"مناظرۀ فکری" با اندیشۀ "بهائی گری" تأسیس شده بود ورهبر آن مرحوم حجت الاسلام حلبی با پذیرش ضرورت حفظ استقلال نهاد دین از نهاد سیاست، راهبرد انجمن حجتیه را آشنایی جوانان بویژه قشر تحصیلکرده با حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار داده بود. این انجمن هم همانند دیگر تشکیلات سنتی ِ برآمده از بطن حوزه های علیمه از دستبرد انقلاب ونامهربانی هایش در امان نماند وآیت الله خمینی مبارزه ای بی امان را علیه انجمن وبا توسل به انواع حربه ها وابزارها رقم زد. در این مبارزه آیت الله خمینی از توسل به هیچ اتهام بی اساس وبی بنیانی بر علیه انجمن واعضای مخلص آن فروگذار ننمود، انچنانکه حتی وساطت مقربین وحواریونش نیز کارگر نیفتاد. آیت الله ابوالقاسم خزعلی از اعضای شورای نگهبان وپدر مهدی خزعلی گفتگویی با خبرگزاری حکومتی فارس در این باره اظهار داشته بود: " شهید مطهری معتقد بودند: هر چند اینها در اعتقاداتشان انحرافاتی دارند، اما عمیقاً به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) معتقدند و لذا باید با امام صحبت کنیم که راهی برای جذب اینها به انقلاب پیدا کنیم و طرد آنان کار صحیحی نیست." (گفتگو با خبرگزاری فارس ۰۲ مهر ۱۳۹۴) در همین گفتگو اما، آی الله خزعلی اذعان می دارد که در مقطعی وپس از آنکه خود وی به نمایندگی از آیت الله خمینی در جلسات انجمن شرکت می جسته وگزارش جلسات را به آیت الله خمینی ارائه می داده است، به دلیلی نامشخص آیت الله خمینی به انجمن "بدبین!!) می شود واو را از حضور در جلسات انجمن منع می کند: " آقای مطهری که از مشهد برگشتند و موضوع را برایشان گفتم، بسیار خوشحال شدند. از آن به بعد بنده به عنوان نماینده امام در انجمن حجتیه شرکت میکردم و مرتباً هم از قضایای انجمن به ایشان گزارش میدادم. بعدها مسائلی پیش آمدند که امام نسبت به اینها بدبین شدند و به من فرمودند که دیگر به نمایندگی از طرف من نزد آنها نروید. من هم اطاعت امر کردم." ( گفتگو با خبرگزاری فارس ۰۲ مهر ۱۳۹۴) البته آیت الله خمینی بعدها در باب این علت دشمنی یکباره با انجمن وطرد وسرکوب آن در پیام موسوم به منشور روحانیت خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب وائمه جمعه وجماعات در سوم اسفندماه سال 1367 اظهار داشت: "ديروز مقدسنماهاى بيشعور مىگفتند دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مىگويند مسئولين نظام كمونيست شدهاند! تا ديروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفيد و راهگشا مىدانستند، امروز از اينكه در گوشهاى خلاف شرعى كه هر گز خواست مسئولين نيست رخ مىدهد، فرياد «وا اسلاما» سر مىدهند! ديروز «حجتيهاى» ها «1» مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نيمه شعبان را به نفع شاه بشكنند.( صحیفه امام- ج21 ص 281( صرف نظر از واضح البطلان بودن این مدعا، اما سلطۀ بی چون وچرای آیت الله خمینی وقلع وقمع بی امام منتقدان در دوران ایشان، هیچگاه فرصت نقد منصفانه وعقلانی این مدعای آیت الله خمینی را فراهم نساخت. حتی در هیاهوی شور انقلابی آن سالها کسی هم از خود نپرسید،انجمنی که فلسفۀ وجودی اش را بر مبنای مقابله با یک انحراف فکری بنا نهاده است وآمده تا فسادی فکری وتباهی عقیدتی را از میان جامعۀ شیعه بزداید، چگونه می تواند هوادار گسترش فساد در جامعه آنهم برای تعجیل امر ظهور باشد. اما به نظر می رسد، با فرا رسیدن عصر اسطوره زدایی از آیت الله خمینی، امروز حوزه های علمیه وحتی حوزۀ علمیۀ حکومتی شدۀ قم هم نادرستی وناروایی این اتهام بی پایه واساس را دریافته است. نمونۀ این چنین بازنگری هایی را می توان در اظهارات برخی از اساتید حوزۀ علمیۀ قم در همین روزها هم یافت. برای نمونه، آیت الله محمدهادی یوسفی غروی استاد حوزه علمیه قم و کارشناس تاریخ اسلام در مصاحبه ای با پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه، شفقنا، دربارۀ این اتهام وارده به انجمن حجتیه اظهار می دارد: "یکی از شبهات در زمینه وقت کلی ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است «یظهر فیملا الارض قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»، «ظهور می کند و جهان را پر از عدل و داد می کند همچنان که پر از ظلم و ستم شده است». آیا معنای این حدیث این است که یکی از لوازم ظهور حضرت حجت این است که جهان پر از ظلم و ستم شود؟ پس هر کس خواهان ظهور یا تعجیل ظهور امام باشد نباید نهی از منکر و امر به معروف کند، نباید در راه خدا جهاد کند چرا که بگذارد تا جهان پر از ظلم و ستم شود! نه اینطور نیست یعنی اوامر اساسی اسلام در جهت امر به معروف و نهی از منکر و نشر اسلام، از اسلام استثنابردار نیست؛ بنابراین واجبات اساسی اسلام ادامه دارد و احدی نمی تواند به بهانه اینکه در علامت ظهور حضرت گفته شده است که زمین پر از جور و ستم خواهد شد ظلم و ستم کند؛ این کار مغالطه ای بیش نیست که اگر هر انسان منصفی قضاوت کند این مساله را قبول نمی کند. وی در پایان این گفتگو، به صراحت انجمن حجتیه را از این عنوان اتهامی تبرئه کرده وتلویحاً قائلان به این اتهام را به جعل وتحریف متهم می کند. وی اظهار می دارد: "البته این مساله قبلا نسبت داده می شد به انجمنی به نام «انجمن حجتیه» که چنین حرفی را می زنند البته سند و مدرکی برای صحت این مدرک در دست نیست؛ یعنی احدی نمی تواند یک سند و مدرکی از این انجمن حجتیه بیش از پیروزی انقلاب داشته باشد چون موسس این انجمن میرزا شیخ محمد حلبی خراسانی انحلال انجمن را توسط مرحوم آیت الله خزعلی به محضر امام خمینی تقدیم کرد و انجمن منحل شد و احدی نمی تواند قبل از انحلال این انجمن سند و مدرکی را ارایه دهد. در واقع سندی که نشان دهد انجمن حجتیه در مقابل گسترش بهاییت این کار را رواج دادند، این سندی در دست نیست و اگر کسی آن را به انجمن حجتیه نسبت دهد سند ناچسبی است." گذرزمان وداوری تاریخ همچنان پرده از جنبه هایی پنهان مانده از تحریف حقیقت در جمهوری اسلامی وسران آن برداشته وبرمی دارد وبزرگان انقلاب، هراندازه هم درچشم برخی بزرگ باشند، اما میراث کژاندیشی ها ومصلحت اندیشی های دنیوی شان همچنان بر دوش وارثان انقلاب سنگینی خواهد کرد.
* مقالات ومصاحبه های مندرج در سایت لزوماً دیدگاه رسام نیستند.